فرارو- دو نسخه از ناپلئون بناپارت روی پرده نمایش ظاهر میشود. اولی یک غول تاریخ است که ارتشهای گستردهای را در سراسر اروپا به راه انداخته و سرنوشت خود و قاره را رقم میزند. این چهرهای است که مردان با سن و تیپ خاصی اغلب مجذوب او میشوند. همانند کاراکتر "کانر روی" در سریال "وراثت" (Succession) که تلاش میکند اندام خصوصی ناپلئون* را در حراجی خریداری کند. ناپلئون دوم در ظاهری کمدی با کلاه خاصاش ظاهر میشود. او نسبت به قد خود حساس است (اگرچه با معیار امروز کوتاه قد محسوب میشد، اما در واقع در دوران خود قدی متوسط داشت). یک نسخه او را تجسمی از قدرت رزمی میداند و دیگری او را به مثابه یک لمپن به تصویر میکشد.
به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست، شاید انتظار داشته باشید که قهرمان "ناپلئون" فیلمی مجلل به کارگردانی "ریدلی اسکات" که در تاریخ ۲۲ نوامبر اکران میشود در اردوگاهی بایستد که از ناپلئون تصویر فرمانروایی مقتدر را ارائه میکند. با این وجود، تصویر ارائه شده از ناپلئون در فیلم ساخته شده توسط اسکات در هر دو اردوگاه ذکر شده میایستد. فیلم او مطالعهای موردی در بررسی دو چالش بزرگ فیلمهای زندگی نامهای محسوب میشود: چگونه زندگی یک شخصیت برجسته را به یک داستان تبدیل کنیم و چگونه عیبهای او را قضاوت کرده و به تصویر بکشیم؟
ناپلئون واقعی یک ژنرال ۲۴ ساله است که در سن ۳۵ سالگی امپراتور شد در فیلم اسکات بسیاری از اوجها و فرودهای زندگی اش به شکلی حیرت انگیز در دو ساعت و نیم جمع شده است. پیروزی در استرلیتز، فاجعه در روسیه و پایان در واترلو جایی که یک ناپلئون مغلوب (با بازی واکین فینیکس) محکوم به تبعید است.
اسکات پیروزیها و مصیبتها را با اشتیاق ناپلئون نسبت به "ژوزفین بوهارنه" اولین همسر ناپلئون پیوند میزند. بازیگر ناپلئون ساخته ریدلی اسکات مشابه کاراکتر ناپلئون اجرا شده توسط "مارلون براندو" در "دزیره" (ساخته ۱۹۵۴ میلادی) نیست در عوض نقش او را یک بازیگر عجیب و غریب (فینیکس) ایفا میکند.
فیلم نشان میدهد که او در سال ۱۷۹۵ میلادی با ژوزفین (با بازی ونسا کربی) که به تازگی از زندان ژاکوبین بیرون آمده بود در سالنی برخورد میکند. در صحنهای عاشقانه ژوزفین از ناپلئون میپرسد چرا به من خیره شدهای و ناپلئون در یک ضیافت رسمی میگوید:"تو خالی هستی" و او پاسخ میدهد: "و تو چاق هستی" سپس غذا را به سوی یکدیگر پرتاب میکنند.
صحنههای نبردها بسیار تند و زننده هستند. هنگامی که دشمنان فرانسه در استرلیتز از میان یخها به پایین فرو میروند نماهای زیر آب خونین و در عین حال بالهای هستند به همان اندازه که صحنههای کشتار در فیلم "واترلو" (ساخته ۱۹۷۰ میلادی) به کارگردانی "سرگئی بوندارچوک" به یاد ماندنی هستند. ناپلئون واقعی به اسبها نیز رحم نکرد و ناپلئون به تصویر کشیده شده در فیلم اسکات نیز این چنین است. در یادداشت پایانی فیلم تخمین زده میشود که جنگهای او از دست رفتن ۳ میلیون جان انسان را به همراه داشته است.
فیلم اسکات غارت در ابعاد صنعتی ناپلئون و عادت اش به فرار زمانی که ارتش اش به دردسر میافتاد را پنهان میکند. با این وجود، حکم ریدلی اسکات در مورد سوژه خود هم به عنوان شوهر و هم به عنوان یک رهبر قطعی است. از نظر مدافعان ناپلئون او یک قهرمان آتشین روشنگری و یک فرد رمانتیک غمگین بود. با این وجود، قضاوت سخت گیرانه چیزی نیست که فیلم را دچار مشکل میکند. درباره آدمهای بد میتوان فیلمهای خوب ساخت. مشکل در پاسخ ریدلی به چالش دیگر فیلمهای زندگی نامهای است یعنی اینکه چگونه میتوان چنین زندگی قطعه قطعه شدهای را برای تماشاگر تدوین کرد.
از جمله نکات حذف شده در فیلم، میتوان به این موضوع اشاره کرد که ناپلئون اسکات از عرفان دور است، اما انگیزه او کماکان در هالهای از رمز و راز باقی میماند در کناره اشارهای به روان رنجوری جنسی، برخی مسائل مربوط به مومیایی و اظهارات بد و عجیب در مورد اهالی کُرس زادگاه ناپلئون.
قوانین و اصلاحات ناپلئون بسته به دیدگاه شما به عنوان برگهای برای فتح یا میراثی ماندگار نادیده گرفته میشوند. او به عنوان یک دولتمرد سفاک و متکبر به نمایش گذاشته میشود. او در فیلم خطاب به بریتانیاییها با فریاد میگوید: "فکر میکنید، چون قایق دارید خیلی عالی هستید"؟ بیوگرافی مانند مجسمه هم ادای احترام به شخصیتهای تاریخی است و هم بحثی درباره خود تاریخ.
در شرح زندگینامهها به طور ضمنی این ادعا مطرح میشود که برخی افراد جهان را شکل میدهند نه بالعکس. ناپلئون به اندازه هر فردی این کار را انجام داد. با این وجود، از آنجایی که ریدلی اسکات به تصویر کشیدن وقایع را به توضیح دادن آن ترجیح میدهد قهرمان او مردی کوچک در فیلمی بزرگ است. علیرغم تمام دل و جرات و شهامتی که از ناپلئون در فیل اسکات به تصویر کشیده شده، اما باز هم بوی کاراکتر ناپلئون بداخلاق در "ماجراجویی عالی بیل و تد"* (۱۹۸۹) به مشام میرسد ناپلئونی که از راه دور به امریکای مدرن پرتاب میشود، بستنی میخورد و در بولینگ تقلب میکند.
* ظاهرا اندکی پس از مرگ ناپلئون در سال ۱۸۲۱ میلادی آلت تناسلی او در جریان یک کالبد شکافی قطع شد. از آن زمان به این سو در تملک چندین نفر بوده از جمله آبراهام سیمون ولف روزنباخ که در سال ۱۹۲۷ آن را در شهر نیویورک به نمایش گذاشته بود. جان کی لاتیمر در سال ۱۹۷۷ میلادی آن را خریداری کرد و تا به امروز در خانواده او نگهداری میشود که آن را به عنوان یک کالای خصوصی نگهداری میکنند. این عضو به شکل "تکه چرم یا مارماهی چروکیده" توصیف شده است.
* ماجراجویی بسیار عالی بیل و تد (Bill and Ted's Excellent Adventure) یک فیلم درباره یک زوج هنری، کمدی و علمی - تخیلی امریکایی است که داستان دو نوجوان تنبل را روایت میکند که در زمان سفر میکنند. در آن فیلم کیانو ریوز در نقش تد و الکس وینتر در نقش بیل بازی میکنند.