عباس عبدی در اعتماد نوشت: چندی پیش دو تن از آقایان مستندساز نزدیک به جریان اصولگرایی تقاضا کردند که با توجه به نوشتههایم درباره مساله دینداری، گفتوگویی تصویری درباره «وضعیت دینداری در ایران معاصر» داشته باشم تا در مستندشان از آن استفاده کنند. طبیعی است که معیارهای من برای دینداری یک مردم متفاوت از مصاحبهکنندگان محترم بود احتمالا این مساله قدری برای آنان نامتعارف بود.
البته معیارهای آنان شامل مناسک و عزاداریهای متعارف مثل محرم، اربعین و امثال آن میشد که به لحاظ علمی رد نمیکنم، ولی این معیارها جهانشمول است. اگر از منظر امیل دورکیم به ماجرا نگاه کنیم، بالطبع اینها مصداقی از گرایش یا فرهنگ و رفتار دینداری است، همچنانکه در توتمیسم (نوعی از بتپرستی) نیز مناسک دینی وجود دارد. ولی اگر از منظر اسلامی نگاه کنیم، سنجههای دینداری براساس آنچه به مفهوم عام پذیرفته شده و شامل توتمیسم هم است، تعیین نمیشود؛ بلکه براساس آنچه در اسلام آمده است باید نظر داد.
اگر یک محقق خارجی این سنجهها را میگفت پذیرفتنی بود ولی از مدعی طرفدار اسلام محمدی پذیرفتنی نیست و مناسک مورد تایید اسلام، همان نماز، روزه و حج هستند به علاوه سایر فروع دین که شکل مناسکی ندارند. با این حال یکی از نمودهای مهم که بازتابی از تعلقات دینی است را در نامگذاری کودکان میتوان دید.
آمارهای ۵ سال اخیر منتشر نشده است ولی من در مطالعات قبلی خود سیر تحول گرایش به دینداری را از خلال تحول نامگذاری نشان دادهام که از حدود سال ۱۳۶۳ سیر کاهندهای دارد و فقط در دوره اصلاحات این مسیر به نحو ملموسی افزایشی شد. اکنون در این یادداشت میکوشم که با توجه به اطلاعات موجود درباره یکی از استانهای کشور، ابعاد این پدیده را قدری بشکافم.
اطلاعات ۵۰ نام اول دختران و پسران در کل کشور در سایت ثبت احوال از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۶ در دسترس است. در سال ۱۳۸۰ هر ۱۰ نام اول پسران و ۹ مورد از نامهای دختران مذهبی بودند. در نامهای دختران از ۵۰ نام پرکاربرد حدود ۲۷ مورد نامهای مذهبی بودند عموما در رتبههای بالا قرار داشتند. در مورد پسران نیز ۳۷ نام از ۵۰ نام اول مذهبی بودند که ۱۳ مورد نامهای غیرمذهبی نیز عموما در رتبههای پایین قرار داشتند.
این آمار در مورد نامگذاری دختران در سال ۱۳۹۶ به طرز معناداری تغییر میکند. از ۱۰ نام اول فقط ۷ مورد مذهبی هستند و از ۵۰ نام اول نیز ۱۸ مورد مذهبی هستند، هر چند نامهای مذهبی معمولا در رتبههای بالاتری قرار دارند. همچنین در سال۱۳۹۶ در مورد پسران برای اولینبار یک نام غیرمذهبی نیز در میان ۱۰ نام اول قرار میگیرد و از ۵۰ مورد نامهای پرکاربرد پسران ۲۸ مورد مذهبی و بقیه غیرمذهبی هستند که طی این ۱۶ سال به وضوح نشاندهنده رشد چشمگیر اسامی غیرمذهبی و کاهش کاربرد اسامی مذهبی است.
شواهد نشان میدهد که این فرآیند در سالهای اخیر با سرعت بیشتری تشدید شده ولی اطلاعات ملی آن کمتر در دسترس است، با این حال اطلاعات منتشر شده درباره استان چهارمحال و بختیاری در دو مقطع ۱۳۹۰ و ۱۳۹۹، یعنی دهه ۱۳۹۰ در دسترس است.
ترتیب ۱۰ نام استفاده شده با فراوانی بالاتر به ترتیب به این شرح است. اسامی ۱۰ نام پرکاربرد برای پسران از ۱۰۰ درصد نامهای مذهبی در سال ۱۳۹۰ به حدود ۶۰ درصد در سال ۱۳۹۹ رسیده، ولی نکته مهم این است که نامهای غیرمذهبی رتبههای اول و دوم را به خود اختصاص دادهاند که بسیار اتفاق عجیبی است. در مورد دختران نیز از ۴ نام غیرمذهبی در سال ۱۳۹۰ به ۶ نام یا ۶۰ درصد نامها رسیده با این نکته که رتبههای بالا را هم بعضا به خود اختصاص دادهاند.
این حد از تحول در ارزشها و معیارهای خانواده که در انتخاب نام برای کودکان تجلی پیدا میکند، آن هم در استانی، چون چهارمحال و بختیاری میتواند قرینه مهمی بر تحولات ارزشی و فکری باشد. ارجاع به برخی مناسکی که از بودجه عمومی حمایت مالی میشوند، راهگشا نیست و فریبنده است.
هنگامی که استاندار ایلام میگوید که طی کمتر از دو سال ۶۴ هزار میلیارد ریال صرف توسعه و تبلیغ راهپیمایی اربعین در استان کردهایم، میتوان تصور کرد که ماهیت این مناسک چگونه است؟ یا هنگامی که دستورالعملهایی مبنی بر کمک به ستاد بازسازی عتبات عالیات به کارخانجات و شرکتها صادر میشود، معنای اینگونه از مراسم پیشاپیش تعریف شده است، بنابراین ضرورت دارد که مسوولان و دستاندرکاران امر به جای پرداختن به شاخصهایی که میتواند معانی متفاوتی داشته باشند، به شاخصهایی مراجعه کنند که واجد این تنوع از برداشتهای متضاد نباشند تا بتوانند موقعیت دینداری را در جامعه بسنجند.