خراسان نوشت: پنجم بهمن سال ۱۴۰۱ جوان ۲۶ ساله تعدادی از دوستانش را به یک مهمانی فراخواند و نام «جشن تولد» برآن نهاد.
طولی نکشید که تعدادی دختر و پسر راهی منزلی در منطقه قاسم آباد شدند. صدای موسیقی با رقص نورهای رنگی درهم آمیخته بود و بادکنکهای مشکی درکنار ظروف میوه و شیرینی در حالی خودنمایی میکردند که مشروبات الکلی نیز در اطراف تنقلات و بطریهای دلستر و نوشابه نشان از پایکوبی مستانه داشت.
هنوز عقربههای ساعت به نیمه شب نرسیده بودند که فضای جشن مختلط دختر و پسران جوان به مستی و عربده کشی گره خورد در همین هنگام «محسن-گ» جوانی که وانمود میکرد از حال طبیعی خارج شده است ناگهان دست دختری را گرفت که در کنارش نشسته بود. او قصد داشت دختر جوان را به درون اتاق بکشاند که ناگهان جوان ۳۰ سالهای به نام «علی-س» را به همراه چند نفر دیگر مقابل خودش دید. آنها تلاش میکردند تا دختر را از چنگ «محسن» برهانند، ولی او در یک لحظه خشم فروخورده اش را به فریادی وحشتناک گره زد و تیغه کاردی هولناک را از غلاف بیرون کشید. هر کس مقابلش قرار میگرفت تیغه کارد هم بر پیکرش فرو میرفت.
او نه تنها «علی-س» را با ضرباتی وحشتناک نقش بر زمین کرد، بلکه تیغه کارد را بر پیکر برادرش کاظم نیز فرود آورد و یکی دیگر از مهمانان را هم راهی بیمارستان کرد. دقایقی بعد مشخص شد که تیغه دشنه در سینه جوان ۳۰ ساله شکسته است و از شدت درد به خود میپیچد. برخی از مهمانان وحشت زده از محل جشن شیطانی گریختند و برخی دیگر مجروحان را به بیمارستان رساندند. اما معاینات پزشکی در حالی از مرگ «علی-س» (جوان ۳۰ ساله) خبر میداد که اثری از جوانها نبود و آنها از مرکز درمانی فرار کرده بودند.
بامداد روز بعد مقام قضایی به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به مرکز درمانی رسیدند و به این ترتیب تحقیقات قضایی در حالی آغاز شد که «محسن-گ» (متهم به قتل) نیز در مرکز درمانی بستری بود و با داستان سراییهای ساختگی سعی داشت حقیقت ماجرای این قتل وحشتناک را پنهان کند، اما دقایقی بعد راز این جنایت هولناک هنگامی فاش شد که دامنه بررسیهای ویژه مقام قضایی به خیابان بهورز کشید و ماجرای جشن شیطانی لو رفت.
«محسن-گ» (متهم به قتل) که به شعبه ویژه قتل عمد مشهد هدایت شده بود در پاسخ به سوالات مقام قضایی گفت: با احسان و برادرم به جشن تولد یکی از دوستانم دعوت بودیم به همین دلیل به دنبال «فرشته» دختری در منطقه گلشهر رفتیم و با او به جشن تولد آمدیم. من در سال ۹۷ به خاطر مصرف مشروبات الکلی به تحمل حد شلاق محکوم شده بودم و چند ماه میشد دیگر مشروب ننوشیده بودم.
آن شب دختری به من گفت: «مشروب بریز» من هم وقتی دیدم حالش خوب نیست به او گفتم بیا این بطری را به خانه خودتان ببر، ولی این جا نخور! از همان جا کل کل من و «علی –س» (مقتول) آغاز شد چراکه من دست دختر را گرفتم تا او را به داخل اتاق ببرم که سروصدا نکند! ولی «علی –س» جلو آمد و چند نفر دیگر از جمله برادرم مقابلم ایستادند در همین حال من چاقو کشیدم و چند نفر را زدم...
در پی اعترافات صریح متهم، کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و سپس متهم در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پای میز محاکمه ایستاد، اما در جلسات دادگاه «محسن-گ» بر طبل انکار کوبید و تلاش کرد این جنایت تکان دهنده را به ماجرای مستی و مشروب خوری گره بزند.
او در پاسخ به سوالات فنی قاضی گفت:آن شب قصد داشتم برای کار به چالوس بروم که یکی از بچه محل هایم که تازه از سربازی آمده بود مرا به جشن تولد دعوت کرد. من هم به همراه برادرم، احسان و دوست دختر او (فرشته) با پراید کاظم به قاسم آباد رفتیم و مشغول نوشیدن مشروبات الکلی دست ساز شدیم که من ۱۰ لیوان خوردم! آن جا من چاقو را برای پوست کردن کیوی برداشتم وفرشته هم تنها درکناری نشسته بود دیگر هیچی به خاطر ندارم!
پس چرا نزد بازپرس به قتل اعتراف کردید؟ ترسیده بودم! در بازسازی صحنه قتل هم هر چیزی آقای بازپرس گفت من هم تکرار کردم!
شما قبلا گفتید ۵ یا ۶ پیک کوچک مشروب خوردم، اما الان مدعی هستید ۱۰ لیوان نوشیده اید؟ ۵-۶ پیک یادم هست دیگر یادم نیست چقدر خوردم!
چاقو را چرا پشت بام انداختید؟ چنین سوالی را قبول ندارم!
شما گفتید «علی-س» با من کل کل کرد؟ نه! من چنین چیزی نگفتم فقط آن جا «محمد-ب» (یکی از مهمانان) به من گفت:این دختر میخواهد برود، نگذار برود، چون حالش خراب است. من هم کلید را گرفتم و در را قفل کردم به همین خاطر هم آن دختر با من جر و بحث کرد.
پس شما چگونه به خاطر دارید که مانع خروج آن دختر شده اید؟ وقتی دوستم سبحان از آن جا رفت من در اتاق را قفل کردم و بعد هم دو پیک دیگر مشروب خوردم!
شما قبلا گفتید که کاظم (برادرخودتان) و حسن (میزبان جشن تولد) را هم مجروح کرده اید؟ یادم نیست!
در این هنگام رئیس دادگاه از وکیل اولیای دم خواست مطالب خود را بازگو کند. این وکیل دادگستری نیز با استناد به اعترافات متهم به قتل گفت:آن چاقویی را که متهم مدعی است با آن میوه کیوی را پوست کرده است در حالت عادی و هوشیاری هم کسی نمیتواند با آن کیوی را پوست کند. از سوی دیگر هم ایشان حتی رنگ لباس مرحوم «علی-س» را به خاطر دارد و راه گریز را هم از پشت بام فهمیده است پس چگونه ادعا میکندکه حال طبیعی نداشت.
در ادامه جلسه دادگاه نیز حسن (میزبان) مقابل قضات دادگاه قرار گرفت و گفت: آن شب وقتی «محسن» با دیگران به خاطر آن دختر درگیر شد ضربه چاقو را به صورت کلنگی بر شانه «علی-س» وارد کرد دو دست دختری را گرفته بود و به سمت اتاق میبرد که دوست «محمد-ب» بود. بقیه هم مانع شدند که «محسن» با عصبانیت چاقو را از غلاف بیرون کشید و من هم که میخواستم چاقو را بگیرم تیغه آن انگشتم را برید، ولی او با لگد مرا به داخل اتاق انداخت و بعد سراغ «علی-س» رفت و او را زد! این در حالی بود که مست بود، ولی من به خاطر بیماری دیابت که دارم مشروب مصرف نکرده بودم و صحنه قتل را از درون اتاق به وضوح دیدم ...
با پایان یافتن آخرین جلسه دادگاه، قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی وارد شور شدند تا رای خود را درباره این پرونده جنایی صادر کنند.