فرارو- پس از عملیات "طوفان اقصی" و کشته شدن بیش از 1500 اسرائیلی و زخمی شدن قریب به 3500 تن دیگر و البته، اسارت ده ها اسرائیلی به دست جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس)، رژیم اسرائیل به معنای واقعی کلمه در یک شوک و بهت فرو رفت. معادله ای که البته همچنان نیز با توجه به نفوذهای مکرر نیروهای مقاومت اسلامی فلسطین به عمق اراضی اشغالی و رونمایی از برخی دستاوردهای مدرن نظامی فلسطینی ها، برقرار است و بخش قابل توجهی از تلاش رهبران سیاسی و نظامی اسرائیل را متمرکز بر این مساله کرده که بتوانند شرایط را در اراضی اشغالی به حالت عادی بازگردانند.
به گزارش فرارو؛ با این همه، واقعیت این است که اسرائیل در جریان عملیات طوفان اقصی و دوره زمانی پس از آن، ضربات سنگین و کاری را از سوی مقاومت فلسطین دریافت کرده و اساسا به همین دلیل هم بوده که شاهد بوده ایم در روزهای گذشته، مقام های ارشد سیاسی و نظامی اسرائیلی، تهدیدهای گسترده ای را علیه مقاومت فلسطینی و نوار غزه مطرح کرده اند و به کرات از ضرورت حمله زمین به نوار غزه و نابودسازی جنبش مقاومت فلسطین در این منطقه صحبت می کنند. موضوعی که به طور خاص مورد تاکید "بنیامین نتانیاهو"، نخست وزیر رژیم اسرائیل نیز بوده است.
در این رابطه، نتانیاهو به قدری بر گزاره حمله زمینی به نوار غزه تاکید کرده که برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند عقب نشینی وی از این مساله، عملا غیرممکن است و می تواند تبعات بسیار بدی را برای او به همراه داشته باشد. با این حال، بایستی اذعان کرد ک نتانیاهو در این رابطه، با یک معمای متناقض رو به رو است: حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه، چندان هم آسان نیست و با چالش هایی جدی برای تل آویو همراه است. مساله ای که نتانیاهو نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد.
از این منظر، نتانیاهو عملا در معادله ای گرفتار شده که کوچکترین حرکت اشتباهی از سوی او می تواند بحرانهای به مراتب گسترده تری را در قیاس با تبعات عملیات طوفان اقصی، برای اسرائیل به بار آورد.
در این رابطه، به طور خاص می توان به 3 چالش عمده و محوری که رژیم صهیونیستی با آن ها در زمینه حمله زمینی به نوار غزه رو به رو است، اشاره کرد.
ارتش رژیم اسرائیل در شرایطی می تواند به نوار غزه حمله کند که خیالش از خطوط پشت سرش و به ویژه تامین امنیت اراضی اشغالی، راحت باشد. این در حالی است که از زمان اجرای موفقیت آمیز عملیات طوفان اقصی تا به امروز، نیروهای مقاومت اسلامی فلسطین بارها و بارها به عمق اراضی اشغالی نفوذ کرده اند و عملا شاهدیم که این رژیم از شهروندان خود در شهرک های نزدیک به نوار غزه نظیر سدیروت، عسقلان، اوفاکیم، و زکیم می خواهد که به هیچ عنوان از خانه های خود خارج نشوند.
در این میان، نگرانی های جدی در مورد نفوذ قریب الوقوع رزمندگان حزب الله لبنان به عمق اراضی اشغالی از مرزهای شمال اسرائیل و البته نفوذ به اراضی اشغالی از مرز سوریه نیز مطرح است. معادلاتی که عملا پشت جبهههای حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه را به شدت ناامن می کنند و تداعی کننده چالش های جدی امنیتی برای این رژیم هستند. مسائلی که همه و همه گزاره حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه را به یک گزینه ریسکی و خطرناک برای نتانیاهو و دولتش تبدیل کرده اند.
پس از آغاز شدن حملات هوایی، موشکی و پهپادی گسترده رژیم اسرائیل به نوار غزه، بسیاری از مجامع بینالمللی به ویژه نهادهای حقوق بشری و همچنین رهبران و البته افکار عمومی بین المللی، به نحوی گسترده اقدام به محکوم کردن اقدامات و رویه های رژیم اسرائیل در کشتار مردم غیرنظامی ساکن در نوار غزه کردند. با این حال، به طور خاص دو کنشگر مهم منطقه ای و فرامنطقه ای یعنی ایران و آمریکا، هر دو در عدم حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه، منافع زیادی دارند.
معادله ای که سبب وارد آمدن فشارهای جدی به رژیم اسرائیل در مساله مذکور شده است. از یک سو ایران به دلیل حراست از کلیت و شاکله محور مقاومت که مقاومت فلسطین یک بخش مهم از آن است، پالس های روشنی را به اسرائیل مبنی بر عدم حمله زمینی به نوار غزه و اینکه این مساله یک خط قرمز برای ایران است، فرستاده و از سوی دیگر، دولت بایدن نیز شدیدا سعی دارد از ایجاد و آغاز یک جنگ منطقه ای که می تواند تبعات به شدت وخیمی را برای موقعیت ضعیف شده یِ آن در این منطقه بازی کند، جلوگیری نماید.
جنگی که می تواند به راهبرد اصلی دولت آمریکا مبنی بر تمرکز به جنگ های اوکراین و تحرکات چین در شرق آسیا، خسارات جدی وارد کند و از چشم اندازی کلی، منافع راهبردی آمریکا در عرصه نظام بین الملل را به صورت جدی به خطر بیندازد.
در این رابطه، در مدت اخیر، مقام های ارشد کشورمان از جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین رئیس جمهور و وزیر خارجه، هشدارهای صریحی را به رژیم صهیونیستی داده اند که اقدام نظامی آن علیه نوار غزه میتواند پیامدهای پیش بینی نشده ای را برای این رژیم به همراه داشته باشد و در این رابطه شاهد بوده ایم که مثلا حزب الله لبنان اقدام به مدیریتِ یک جنگ محدود علیه اسرائیل در مناطق شمالی اراضی اشغالی کرده و در نقطه مقابل، وزیر خارجه آمریکا هم به تازگی در قالب یک سفر منطقه ای، از 6 کشور عربی بازدید کرده و البته که رئیس جمهور آمریکا نیز به تازگی عازم اراضی اشغالی شده و به نظر می رسد که هدف محوری تمامی این رایزنی ها، به نوعی تلاش جهت برقراری ثبات در منطقه غرب آسیا و ممانعت از وقوع سناریوهای پرهزینه بوده است.
البته که اخبار مختلفی دل بر ارسال پالس ها و پیام های معنادار از سوی واشینگتن به تهران با محوریت درگیریهای جاری میان مقاومت اسلامی فلسطین و رژیم اسرائیل نیز ارسال شده که تمامی آن ها از تلاش جدی آمریکا جهت ممانعت از گسترش دامنه جنگ و تنش و به طور خاص حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه که می تواند تبعات وخیمی را برای کلیت منطقه به همراه داشته باشد، حمکایت دارند.
در نهایت باید گفت که بنیامین نتانیاهو به خوبی می داند که اگر جنگ علیه نوار غزه خیلی زود خاتمه یابد، این موضوع به یک شکست جدی برای صهیونیست ها و اسطوره سازی هایی که این رژیم از قدرت نظامی و اطلاعاتی خود در عرصه بین المللی ارائه کرده، خواهد بود.
در عین حال، پایان سریع جنگ، شهروندان ساکن در اراضی اشغالی را نیز به شدت سرخورده خواهد کرد و مهمتر از همه اینکه یک زلزله بزرگ سیاسی را در عمق اراضی اشغالی سبب خواهد شد. زلزله ای که در قالب آن نتانیاهو و مقام های ارشد نظامی و اطلاعاتی اسرائیل باید پاسخگوی بی کفایتی خود در پیشبینی عملیات طوفان اقصی و مواجهه با توانمندی های جنبش مقاومت اسلامی فلسطین باشند.
از این رو، نتانیاهو و طیف متحدان افراطی وی سعی دارند تا جای ممکن جنگ جاری علیه نوار غزه ادامه یابد تا بلکه آن ها بتوانند بخشی از چالش های به جود آمده علیه خود و اعتیارشان را ترمیم و رفع کنند. با این همه، در فضایی که فشارهای منطقه ای و فرامنطقه ای علیه رژیم اسرائیل به دلیل کارزار نظامی اش علیه نوار غزه افزایش یافته و البته که محیط پیرامونی اسرائیل نیز به شدت ناامن شده و حرکتن زمینی ارتش اسرائیل به سمت نوار غزه نیز می تواند جبهه های جنگی تازه ای را علیه آن بگشاید، نتانیاهو عملا با یک بحران در محقق کردنِ شعارهایش مبنی بر پاکسازی نوار غزه از جنبش مقاومت اسلامی فلسطین رو به رو است.
از یک سو اگر بخواهد دست به این اقدام بزند، عملا کبریت به انبار باروت زده و می تواند بحران های گسترده ای را برای اسرائیل ایجاد کند که عملا قادرند موجودیت رژیم اسرائیل را به نحوی عینی تهدید کنند و از سوی دیگر، اگر حمله زمینی به نوار غزه را از دستورکار خارح کند، شکستی سنگین را از مقاومت فلسطین و محور مقاومت در منطقه دریافت کرده است. مسائلی که همه و همه حداقل برای نتانیاهو یک برونداد عینی دارند: بحران های جدیتر برای او دیر یا زود از راه خواهند رسید.