یک سال قبل در چنین روزهایی خبر جدایی فرهاد مجیدی از استقلال شنیده شد. آنروزها جواد نکونام گزینه اول جانشینی فرهاد بود و بهنظر میرسید که اکثریت هواداران استقلال نیز او را یک انتخاب ایدهآل برای تیمشان میدانند. نکو آن روزها ترجیح داد در فولاد بماند و استقلالیها نیز به سراغ یک مربی خارجی رفتند. حالا یک سال بعد جواد دوباره گزینه هدایت استقلال شده است، اما این بار دیگر اطمینان گذشته در مورد او وجود ندارد. در این یک سال، چه اتفاقی رقم خورده که تردیدها در مورد این مربی تا این اندازه اوج گرفتهاست؟
دردسرهای یک پاسخ منفی
استقلال تابستان گذشته روزهای سختی را سپری میکرد و نیاز به معرفی یک مربی جدید داشت؛ چراکه سرمربی تیم قهرمان تصمیم به جدایی گرفته بود. جواد نکونام، اما با وجود سابقه همکاریاش با آجورلو، به این پیشنهاد جواب منفی داد. در حقیقت او در روزهای سخت استقلال، همراه این تیم نشد و قبول نکرد که پروژهاش در اهواز را برای پیوستن به تیم سابقش در فوتبال ایران رها کند. طبیعتا آن جواب منفی، نوع نگاه استقلالیها نسبت به این مربی را تغییر داده است.
فولادی که درخشان نبود
انتظار میرفت فولاد فصل گذشته با این مربی برای قهرمانی لیگ مبارزه کند، اما آنها خیلی زود از کورس خارج شدند. نکونام در یک بازه زمانی کوتاه، خریدهای بسیار زیادی برای فولاد انجام داد و آنقدر بازیکن جذب کرد که در مقطعی از فصل ناچار شد چند بازیکن را از فهرست اصلی خارج کند. با این حال، فولاد در مجموع فصل خوبی را سپری نکرد و نتایج خوبی بهدست نیاورد. این نتایج معمولی از یکسو و سبک بازی تدافعی او برای هوادارانی که به بازیهای هجومی تیم ساپینتو خو گرفتهاند، تردیدهای مهمی در مورد آینده احتمالی این مربی در استقلال بهوجود آورده است. نکته مهم دیگر هم این است که نکو معمولا دستیاران خوبی برای خودش انتخاب نکرده و افرادی که در کنار او روی نیمکت نشستهاند، بیشتر از شرایط فنی، بهخاطر سروصدا کردن در کنار زمین خبرساز شدهاند.
آن خداحافظی عجیب
پایان همکاری نکو با فولاد هم به هیچوجه حرفهای بهنظر نمیرسید و او در کنفرانس خبری بعد از پیروزی آسیایی تیمش و درحالیکه فقط چند روز به مسابقه حساس با الهلال مانده بود، تصمیم به جدایی از فولاد گرفت. جالب اینکه فولاد نیز بدون این مربی نمایش خوبی در آن بازی داشت. چه تضمینی وجود دارد که رفتارهایی شبیه به این، در استقلال از سوی نکو تکرار نشود؟
بلبشوی آبی!
الگوی انتخاب سرمربی جدید در باشگاهی مثل استقلال، دقیقا شبیه همان اتفاقی است که در فدراسیون برای انتخاب سرمربی جدید تیم ملی رخ داد. آنجا نیز فدراسیون گزینههایی را در کنار هم قرار داده بود که کوچکترین سنخیتی با هم نداشتند. معرفی گزینههای جدید هدایت استقلال هم نشان میدهد باشگاه هیچ فلسفه یا استراتژی خاصی در این زمینه ندارد. آنها اسمهایی را کنار هم جمع کردهاند که نه از نظر سابقه فنی و نه از نظر سبک کاری، هیچ ارتباطی با هم پیدا نمیکنند.
باشگاه استقلال بهدنبال چیست؟ اگر آنها یک مربی میخواهند که برخلاف ساپینتو کنار زمین سروصدا به راه نیندازد و مدام محروم نشود، ساکت الهامی در فهرست گزینههایشان چه میکند؟ اگر آنها یک مربی موفق میخواهند که برای تیم جام بیاورد، علیرضا منصوریان در این فهرست چه کار دارد؟ لابد محمود فکری هم اگر تیم نداشت، حالا یکی از گزینههای هدایت استقلال بود! جالب اینکه باشگاه در کنار همه این گزینههای پرشمار داخلی، یک گزینه خارجی هم دارد که معلوم نیست با چه انگیزهای به فهرست مربیان احتمالی تیم اضافه شده است. رامون لوپز در ۴ سال گذشته مربیگری نکرده و آخرین تجربه کاریاش نیز در لیگ چین رقم خورده است. او زمانی سرمربی رئالمادرید بوده، اما در این تیم هم موفق نشده و اساسا از آن دوران زمان بسیار زیادی گذشته است.
شباهتهای زیاد بین پروسه انتخاب سرمربی در باشگاه استقلال و روند انتخاب سرمربی تیم ملی، نگرانیهای زیادی برای هواداران این باشگاه بهوجود میآورد. اینجا هم صحبت از کمیته فنی است، اما بعید بهنظر میرسد که چنین تصمیم مهمی در نهایت به کمیته فنی محول شود. شاید بهتر بود مدیران باشگاه اول ویژگیهای مدنظرشان برای نیمکت را مشخص میکردند و سپس براساس همان ویژگیها به سراغ انتخاب یک مربی میرفتند. آنها، اما یک مشت اسم را کنار هم ردیف کردهاند و ظاهرا برایشان چندان مهم نیست که سرمربی جدید باشگاه، چه خصوصیتهایی داشته باشد.
منبع: روزنامه همشهری