مرد تبهکار که در پوشش مسافربر زنان تهرانی را با انگیزه سرقت با آبمیوه مسموم بیهوش میکرد به دام افتاد.
به گزارش ایران، خوراندن آبمیوه مسموم برای رسیدن به اهداف پلید مثل سرقت، سناریوی تکراری افراد شرور است که هنوز هم میتواند قربانی بگیرد. دلیل آن هم چیزی نیست جز اعتماد بیدلیل به افراد غریبه و گرفتن خوراکی از دست آنها! هرچند مجازات افراد شیاد باید قاطعانه صورت گیرد، اما گاهی هم بد نیست گوشهای از نوک پیکان انگشت انتقاد ما به سمت قربانی نشانه رود و نقش قربانیان را در وقوع بزه نادیده نگیریم.
یک ظهر گرم باشد و مسیری که تاکسی از آن کمتر عبور میکند. اگر زن تنهایی باشید که در چنین موقعیتی قرار میگیرید چقدر احتمال دارد قید پیاده روی تا رسیدن به ایستگاه اتوبوس را بزنید و سوار اولین خودروی عبوری شوید که برای شما بوق میزند؟
شاید احتمال سوار شدن به این خودرو زیاد باشد، مخصوصاً اگر دیرتان هم شده باشد و بخواهید در زمان محدودی خودتان را به مقصد مورد نظر برسانید!
قربانیان پرونده سرقت که یکی بعد از دیگری سوار یک خودرو شدند هم شاید به همین دلایل قید تاکسی و اتوبوس را زدند.
مدتی قبل رسیدگی به شکایتهای سریالی زنان تهرانی که در محدوده جنوب شرقی تهران طعمه یک سارق قرار گرفته بودند در دستور کار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت که همگی با یک شیوه و شگرد قربانی نقشه یک تبهکار شده بودند. سرانجام در حالی که شمار قربانیان به ۹ نفر رسید، سارق جوان شناسایی و دستگیر شد.
سرهنگ علی، ولی پور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران در تشریح جزئیات این خبر به خبرنگار ما گفت: «در این پرونده مرد جوان در پوشش مسافربر طعمههای خود را انتخاب میکرد و همه طعمههای خود را از میان زنان جوان انتخاب کرده است. بعد از طی مسافتی در مسیر آبمیوهای را که از قبل مسموم کرده و آماده کرده بود به مسافر تعارف میکرد. اگر مسافر این نوشیدنی را قبول کرده و مینوشید در کمتر از یک ربع بیهوش میشد. در همین حال راننده از فرصت استفاده کرده و اموال و طلاهای مسافر را ربوده و او را از ماشین پیاده میکرد؛ سپس از صحنه سرقت میگریخت.»
رسیدگی به این پرونده در جریان تحقیقات در دستور کار مأموران پلیس آگاهی قرار دارد و این در حالی است که احتمال افزایش شمار شاکیان در این پرونده وجود دارد.
زن جوانی که میگوید داروندارش را بردهاند یکی از شاکیان این پرونده است؛ اما بجز او چند خانم جوان دیگر هم برای شناسایی اموال خود به پلیس آگاهی آمدهاند. یکی میگوید گوشی گران قیمتش دزدیده شده و دیگری از شوکی که بعد از سرقت به او وارد شده حرف میزند.
سراغ همان زنی میرویم که میگوید داروندارش را باخته است. او در گفتگو با خبرنگار ما میگوید: «تازه حقوق گرفته بودم که طعمه این سارق شدم. کارت بانکیام را ربود و تا آخرین ریال موجودیام را خالی کرده بود. گوشی و پولهای نقدم را هم برداشت؛ حتی اندازه گرفتن یک تاکسی برای من پول نگذاشته بود!»
دومین کسی که با او وارد گفتگو میشویم، جزئیات روز حادثه را برای خبرنگار ما شرح میدهد. این زن جوان میگوید: «می خواستم از افسریه به سمت شرق تهران بروم که سوار خودروی پراید این آقا شدم. فکر میکردم مسافربر گذری است و یک درصد هم احتمال نمیدادم که فکر ربودن من را در سرش داشته باشد.
وقتی سوار خودرو شدم به من یک آبمیوه آبی رنگ تعارف کرد. گفتم که نمیخورم، اما او اصرار میکرد و میگفت شما هم مثل خواهر من هستی! هوا گرم است و بخور تا خنک شوی؛ بالاخره من هم قبول کردم و آبمیوه را از او گرفتم و نوشیدم، چون فکر میکردم با این همه اصراری که کرد اگر دست او را رد کنم و آبمیوه را قبول نکنم نوعی بیاحترامی تلقی شود. بعد از خوردن آبمیوه به حدی گیج شدم که تنها در عرض چند ثانیه متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد و بیهوش شدم. نمیدانم چند ساعت گذشته بود که کنار یک خیابان به هوش آمدم. راننده گوشی، طلاها و پولهای نقد من را برداشته و فرار کرده بود.»