تهران روزگاری پردار و درخت بود و سرسبز. تا چشم کار میکرد باغ بود و باغ، باغهای انار، توت و. باغهای انارش، اما معروفتر بود؛ «انار طهرانی». در کتاب تهراننامه هم به انار طهران اشاره و به استناد آن بیش از هزار و ۴۰۰ باغ در داخل و خارج از حصار ناصری شناسایی و ثبت شده است.
به گزارش همشهری آنلاین، ابنبلخی ۸۰۰سال پیش در کتاب «فارسنامه» از «انار طهرانی» نام برده است. تهران که بزرگ شد و جمعیتش زیاد، یکییکی درختان سربریده و باغهایش ناپدید شد و ما شدیم راویان خاطرات باغهای اناری که دیگر نبودند و واگویی آنها حس نوستالژیک همه ما را قلقلک میدهد.
یوسفآباد یکی از همان محلههاست که روزگاری باغهای انارش معروف بود. اینها را ساکنان قدیمی اینجا گفتهاند، همانها که راویان تاریخ شفاهی محلهها بودند و خاطرات شیرینشان در ذهن اهالی ثبت شده است. «جمشید رحمانیپناه» یکی از این ساکنان است. معتمد محله و ساکن قدیمی یوسفآباد که به گفته خودش، سابقهای ١٠٠ساله و حق آب و گل دارد در اینجا. میگوید: «هر دو طرف خیابان مستوفی از ابتدای آن باغ اناری بود. از پارک شفق فعلی تا آسیاب گاومیشی باغ بود و کهنترین درختان انار در این باغها دیده میشد.» او تاکید میکند: «باغ اناری بزرگترین باغ خاورمیانه بود و ٨ استخر داشت و پاتوق ورزشکاران ماهر بود.»
درختان انار یوسفآباد معروف بود، اما آنچه آن را معروف و زبانزد خاص و عام میکرد خواص درمانی انارهایش بود، آن هم زمانی که خیلیها از مخدر تریاک بهعنوان دارویی برای تسکین نوزادانی که دچار دلدرد یا گوشدرد و دنداندرد میشدند استفاده میکردند. ماجرا اینطور بوده که عدهای از پزشکان سنتی به خواص درمانی انارهای باغ اناری که در همسایگی بیمارستان ارتش یوسفآباد بود، پی میبرند و توصیه میکنند برای درمان، چند قطره آب انار به نوزادان خورانده شود.
«قمرتاج محمودی» که تمام عمر هشتاد و اندی سالش را در این محله زندگی کرده، روایتی دراینباره نقل میکند که در حافظه محله ثبت شده است. میگوید: ««انارهای باغ اناری در تمام ایران معروف و از نظر طعم و مزه با انار ساوه برابری میکرد. یادم میآید وقتی که دختر داییام به دنیا آمد بیقراری میکرد. قدیمیها کمی تریاک حل کردند و در حلقش ریختند. بعد هم بچه به حالت اغما رفت. تا اینکه چندین بار آب اناری را که از باغ انار یوسفآباد آورده بودند به او میدهند و بچه کمکم به هوش میآید.»
رحمانیپناه میگوید: «محله یا قلعه یوسفآباد، خیلی بزرگتر از الان بود، از چهارطرف به خیابان فلسطین (کاخ)، بلوار کشاورز (آب کرج)، تپههای عباسآباد و ده ونک و امیرآباد یا همان اراضی جلالیه وصل میشد؛ جایی که پارک لاله فعلی هست و معمولا مانورهای نظامی آنجا برگزار میشد. اینجا محل تفریح پایتختنشینان بود. در روزگار گذشته به دلیل نهرهای فراوان، باغها و قناتهایش از همهجای شهر اینجا میآمدند برای تفریح»
«انتهای یوسف آباد یک استخر بزرگ داشت که آب قنات میآمد داخل آن برای آبیاری باغات و همین بیمارستان حضرت فاطمه (س) هم یک استخر خیلی بزرگ داشت. یک باغی بود به نام باغ خاله زهرا، که خودش هم آنجا زندگی میکرد. ٦٠ سال پیش تمام این کوچههایی که الان منظم کنار هم ردیف شدهاند تپه ماهور بود و باغ. باغهایی پر از درختان توت، گیلاس و میوههای دیگر. آخر هفته که میشد. هر کسی هر چه داشت از پتو، زیرانداز و ... برمیداشت و با خانواده میآمدند اینجا برای تفریح. آن موقع به محل خیابان جهانآرای امروزی "تپه ندید" میگفتند. خاکی بود و مردم میترسیدند آنجا بروند.»
یوسفآباد بزرگ و بزرگتر که شد همه چیز تغییر کرد. شهرنشینی هم که رونق گرفت باغها یکی یکی خراب و استخرها و قناتها نابود شدند و جای آن ساخت و ساز شد، همان که الان شده خانههای مسکونی بومیان و غیربومیان این محله قدیمی و اصیل.
رحمانیپناه اضافه میکند: «سال ۱۳۳۰ زمینهای یوسفآباد قطعهبندی و طرح تفصیلی در آن اجرا شد. پس از قطعهبندی، زمینها بهکارمندان دولتی بهویژه کارمندان آموزشوپرورش و سازمان برنامهوبودجه داده شد؛ و از آن همه باغ و قنات و استخر فقط خاطراتی مانده که از زبان ما قدیمیها روایت میشود برای کسانی که صفا و صمیمیت و سادگی گذشته و همه آن گذشته را دوست دارند.»