روزنامه اعتماد نوشت: بررسیهای میدانی نشان میدهد که جراحیهای زیبایی و اپیلاسیون کودکان درحال گسترش است.
یک جستوجوی ساده گوگل به سادگی شما را به دهها شماره تماس مرتبط با اپیلاسیون میرساند و تماس تصادفی با هرکدام از این شمارهها از شدتگرفتن مراجعه کودکان برای اپیلاسیون حکایت دارد؛ معمولا هم دخترانی زیر ۱۸ سال که همراه با نزدیکان خود به چنین مراکزی مراجعه میکنند و اگر پزشک مجوز را صادر کند و کودک توان تحمل درد این کار را داشته باشد، پا به الگوی تعریفشده از زیبایی و مدروز میگذارد.
درباره جراحیهای زیبایی مانند «رینوپلاستی» یا همان عمل بینی، هم تا اندازهای همین ماجرا وجود دارد و حتی در پایگاه اطلاعرسانی چندین پزشک و بیمارستان معتبر هم حداقل سن تعریفشده برای این جراحی ۱۴ سال است. حکایت، اما به دنیای زیبایی و مد خلاصه نمیشود و در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی از یک طرف و در دنیای واقعی هم از زمینهای ورزش و فوتبال گرفته تا مدارس و کلاسهای خصوصی و آموزشهای متنوع در سمت دیگر، قصه کودکانِ کودکیندیده است و حقوقی که به راحتی و بعضا با هدف کمک به آینده کودک و پیشرفتش، نادیده گرفته میشود.
نادیدهگرفتن حق کودکیکردن کودکان، حالا بحثی جدی در جامعه ایران است و کمتر جامعهشناس، روانشناس و فعال حوزه حقوق کودکی را میتوان پیدا کرد که در این باره هشدار نداده باشد؛ هرچه هست، اما به نظر نمیآید این هشدارها چندان اثرگذار بوده باشد و بررسیهای میدانی از شدتگرفتن «کودکان بزرگسال» حکایت دارد؛ افرادی که سن زیر ۱۸ سال دارند، اما زندگی آنها در برخی موارد مشابه بزرگسالان است.
مورد تازه، اما کودکی است که هنوز سنش دو رقمی نشده با سه تیم فوتبال قرارداد بسته و لغو کرده و چندین میلیون نفر هم در شبکههای اجتماعی او را دنبال میکنند. کودکی که به روایت کارشناسان و فعالان حوزه حقوق کودک، در بسیاری از موارد حق کودکیاش زیر پا گذاشته شده و سلامتش به خطر افتاده است. این مثال، اما تنها یک مورد از پروندهای قطور و آزارهایی متنوع، ولی به ظاهر مدرن است.
«فرزاد آشوبی»، بازیکن پیشین تیمهای استقلال، پرسپولیس و تیم ملی فوتبال ایران که هماکنون مربی حرفهای فوتبال پایه در ایران است هم روایتهای متفاوتی از تجربه مربیگری خود را در گفتگو با «اعتماد» مطرح میکند.
او در پاسخ به این پرسش که فشار والدین روی کودکان در حوزه ورزش و فوتبال چه اندازه واقعیت دارد، میگوید: «درباره وجود فشار، متاسفانه باید جواب مثبت بدهم. در این یکسال گذشته که در فوتبال پایه بودم به عینه دیدم که چقدر دانش ضعیف است و چقدر خواستهها از سوی والدین زیاد است و حالت فشار به خود گرفته است. البته نمیخواهم این موضوع را همهشمول بدانم، اما گسترده است و به کودک و ورزش حرفهای ضربه میزند؛ چه در بخش آموزش و چه در بخش روانی.»
این مربی حرفهای فوتبال ایران درباره آثار این رفتارها بر کودکان هم میگوید: «وقتی که درباره کودکان در چنین سن پاینی چنین اتفاقی رخ دهد، کنترل و جبران آن بسیار سخت و عملا نشدنی است. این هم درحالی است که ما عملا فوتبال پایه نداریم و استعدادیابی درستی صورت نمیگیرد. یعنی در شرایطی که امکان رشد برای کودکان وجود ندارد خود به خود برخی والدین به سمت چنین خواستههایی میروند.»
آشوبی درباره ریشه این وضعیت هم به نبود آموزشهای مناسب اشاره میکند و در توضیح میگوید: «وقتی ساختار آموزشی و پرورشی درست نیست و والدین آموزش درسی درباره فرهنگ ورزشی و فوتبالی ندیدهاند، این انتظارها شکل میگیرد. وقتی یک خانواده یک استعداد دارد باید فرهنگ پیشرفت و رشد را داشته باشد؛ و این را باید کسانی که کار ریشهای انجام میدهند پاسخ دهند. من به عنوان یک مربی که در یکسال ۸-۷ بار با والدین صحبت میکنم متوجه میشوم چقدر انتظارات عجیب است، ولی این کار من مربی نیست، چون کار زمانبر، تخصصی و علمی است. در شرایطی که دانش پایینی وجود دارد شاهد مسائل و رفتاری هستیم که حالا حالاها کودکان فراوانی را قربانی میگیرد.»
بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران درباره فشار به کودکان فوتبالیست از سوی والدین هم میگوید: «در تجربه من هم این موارد زیاد بوده است، چون اولین تجربه جدی و رسمی من در فصل گذشته و در نوجوانان بود خیلی رفتارها برایم عجیب بود. به عنوان مثال در بازی دوم فصل (بازی دوم از ۳۰ بازی) من بازیکنی را تشخیص دادم که در لیست نباشد و دلایل فنی و حرفهای داشت، ولی یکی از اولیا فردا با من تماس گرفت که اگر اجازه بدهید بچه من دیگر سر تمرین نیاید! یعنی شما حجم تفکرات اشتباه و نادرست را ببینید آنهم در بازی دوم. دلیل؟ چون در لیست نبود و میگفت به نظرم شما اعتقادی به این بچه ندارید! پدر میگفت بچه من باید از این تیم جدا شود، اما آن بچه ۱۵ساله دلش نمیخواست از تیم جدا شود و اصلا موافق رفتار پدر نبود، اما چنین تصمیمی گرفته بود. خوشبختانه در نهایت پذیرفت که صبوری کنند و همان بازیکن تبدیل به رکن اصلی تیم ما شد و چنان بازیهایی انجام داد که آن پدر نسبت به رفتاری که با من داشت و آن خواسته غیرمنطقی اظهار پشیمانی و عذرخواهی کرد. این مورد خوب و با نتیجه مناسب است، اما بسیاری از موارد چنین نتیجهای ندارند. میخواهم این را بگویم که خواستههای والدین در برخی موارد در تعارض با ورزش حرفهای و حتی آینده کودک و پیشرفت آن است.»
«طاهره پژوهش» مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان ریشه بسیاری از موارد کودک آزاری را الگوسازیها در جامعه میداند. او درباره حقوق کودک و آزارهای مدرن رایجشده و راهکار مقابله با این روند هم میگوید: «من فکر میکنم اولین قدم در این زمینه آشنایی والدین با حقوق کودکان است؛ با وجود اینکه ماده ۴۱ پیماننامه حقوق کودک اشاره دارد که دولتها موظفند به والدین کودکان آموزش حقوق کودک دهند و این کنوانسیون را جمهوری اسلامی ایران هم امضا کرده و پذیرفته است، اما چندان خبری از این آموزش در جامعه نیست. بحثم این است که کودکان باید با حقوق خود آشنا باشند و با وجود تلاشی که بارها ما انجام دادیم که آموزش حقوق کودک وارد کتاب درسی و مدارس شود، اما متاسفانه این اتفاق رخ نداده است. هدف این بود که این آموزش تسری پیدا کند به والدین، اما رخ نداده است. علاوهبر این تلویزیون که یک رسانه ملی است میتواند مروج و آموزشدهنده حقوق کودک باشد، اما این اتفاق هم رخ نداده است.»
این فعال حوزه حقوق کودکان درباره دیگر حقوق کودکان و مفاد کنوانسیون حقوق کودک هم میگوید: «حق بقا و رشد همهجانبه، تامین منافع عالیه کودک، عدم تبعیض و درنظر گرفتن مشارکت کودکان؛ این مفاد اصلی پیماننامه حقوق کودک است که درباره حق بقا و رشد همهجانبه آنچه بسیار مهم است درنظر گرفتن همه ابعاد رشد کودک؛ رشد جسمی، رشد عاطفی، رشد شناختی و رشد اجتماعی کودک است. در همه این موارد و در بررسی این حقوق مهمترین اصل سلامت کودک است که حق زیربنایی حقوق کودک است و در ۴۱ ماده دیگر تسری پیدا میکند. در بخش سلامت و عدم تبعیض، چین حقی این معنی را دارد که کودک در محیط بدون تبعیض رشد کند و با توجه به توانمندیهای کودک دولت، مدرسه و خانواده زمینه رشد و خلاقیت کودک را فراهم کند. مهمترین نکته این است که کودک بتواند کودکی کند و دوران کودکی خود را کودکی کند. بزرگسال کوچکشده در گذشته رایج بوده و از کودک کارهایی را میخواستند که فرد بزرگسال انجام دهد، اما آنچه الان برای فعالان حقوق کودک مطرح است کودکیکردن کودکان است.»
مدیرعامل انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره مواردی که این روزها با نام و هدف حمایت از آینده کودک و فراهم کردن زمینه پیشرفت معمولا از سوی والدین مطرح میشود، اما در عمل اجحاف در حق کودک است، هم میگوید: «پیماننامه حقوق کودک نظرش این است که ما بیش از هر چیز استقلال کودک را به رسمت بشناسیم و از نظریات خودش برای پیشرفت و رشد استفاده کنیم و این نظریات را درنظر بگیریم. هر کودکی حق دارد یک خانواده آگاه داشته باشد که آن خانواده بتواند با درنظر گرفتن اصول بالا مثل عدم تبعیض و... زمینه رشد را برای کودک فراهم کند. اینکه بچه من بهترین است، بااستعدادترین است و... در تعارض با حقوق کودک است و ما از خانوادهها میخواهیم که از کودکان برای تامین معاش خانواده استفاده نشود؛ چه از طریق کار (کودک کار) و چه از طریق اینستاگرام.»
پژوهش درباره رفتارهایی مانند اپیلاسیون کودکان یا جراحیهای زیبایی هم میگوید: «در واقع از آنجا که هر فرد تا ۱۸ سال در دسته کودک قرار میگیرد و در این دوران تا زمانی که بتواند تصمیمگیری کند ما نمیتوانیم سلامت کودک را به هر دلیلی به خطر بیندازیم و همه اینها با هر هدفی که باشد، چون سلامت کودک را به خطر میاندازد در تعارض با حقوق کودک است که علت آن هم تبعیض است. یعنی ریشه آن تبعیض است و وقتی که شما الگو تعریف میکنید و یک زیبایی مشخص تعریف میکنید خود به خود جامعه به این سمت سوق پیدا میکند. متاسفانه بچه هنگامی که به دنیا میآید با «ترینها» شناخته میشود؛ زیباترین و فلان و همینها در تعارض با حقوق کودک است و این تبعیض الگو میسازد و این الگوها هم زمینه اجحاف در حق کودکان است.»
فرقی نمیکند تعریف یا تخریب، هر اتفاقی میتواند برای یک اینفلوئنسر اینستاگرامی که در حال کسب درآمد از صفحه مجازی است مثبت باشد. یکی از این اینفلوئنسرها آرات حسینی است که صفحه او توسط محمد حسینی پدر آرات اداره میشود. صفحهای پر از حرکات نمایشی که توسط آرات انجام میشود. آنطور که پدرش در گفتگو با رسانهها گفته است او از یک ماهگی استعدادی عجیب داشته است. از آن یک ماهگی حالا ۱۰ سال گذشته است و آرات با یک صفحه مجازی با ۶ میلیون دنبالکننده یکی از معروفترین چهرههای ایرانی است. چهرهای که به کمک پدر و بر پایه اصول جذب فالوئر ساخته شده است. ایجاد خبر و حواشی هم یکی از این راهها بوده و هست.
اخباری مانند قرارداد بستن با تیم فوتبال بارسلونا که نشد و محمد حسینی گفت: «این بحث بود و مذاکراتی هم شد منتها به خاطر اینکه بنا به قوانین فیفا قرارداد حرفهای بین باشگاه و بازیکن در ۱۶ سالگی بسته میشود نشد قرارداد ببندیم.» البته آن روزها آرات بین قرارداد با تیم فوتبال لیورپول و بارسلونا بود که آن هم نشد و در آخرین خبر او به باشگاه سپاهان اصفهان رفت. اما به تازگی محمدعلی بصیریان مدیر آکادمی سپاهان گفته است «صفحات رشدی آرات بسته شده است» و فشارهایی که به او از طرف پدرش وارد میشود باعث شده آرات در معرض خطر قرار بگیرد. بصیریان از توقعات عجیب پدر او از باشگاه سپاهان میگوید و اینکه محمد حسینی «نگاه بیزینسی» به فرزند خود دارد. این اولینبار نیست که چنین اظهاراتی در رابطه با محمد حسینی مطرح میشود، اما تمام این جملات و انتقادات برای او و صفحهای که در فضای مجازی اداره میکند تنها به بیشتر دیده شدن او و درآمد بالاتر ختم شده است.
غفار تشکری شاد روانشناس ورزشی در پاسخ به سوال این که آیا با این روشی که پدر آرات برگزیده میتوان انتظار داشت در آینده او ورزشکاری حرفهای شود، میگوید: «ما در دنیا شیوهای به نام فرزندپروری ورزشی داریم که این فرزندپروری در نهایت با آنالیز و گرفتن سبقه از پدر و مادر و گرفتن تستهای اسکلتی و حرکتی و بعد آنالیز ذهنی کودک اتفاق میافتد. در واقع از طرف کارشناسان به خانواده پیشنهادی برای رفتن در ورزش استقامتی، سرعتی، رزمی یا رقابتی ارایه میشود و بعد از انتخاب نوع ورزش یکسری قالبهای رفتاری به پدر و مادر پیشنهاد داده میشود تا فرزند آنان در مسیر ورزشی قرار بگیرد.»
تشکری شاد معتقد است کاری که پدر آرات در حال انجام آن است بهرهکشی ورزشی یا بهرهکشی از کودک است و در نهایت بدون توجه به وضعیت روانی و جسمی آرات تمرینات و مسیری در نظر گرفته شده که داستان با آن چیز اصولی متفاوت است. او با اشاره به ویدیوهایی که از آرات منتشر میشود معتقد است آرات در نماهایی از ویدیوهای منتشر شده یک بههمریختگی روانی و آسیبدیدگی را نشان میدهد. تشکری شاد میگوید: «به جرات میتوان گفت کاری که پدر آرات انجام میدهد هیچ شباهتی با روش فرزندپروری ورزشی ندارد. در نهایت پشت این وضعیت منفعت مالی و یک جوری تربیت برای بردن یک جایزه است. اگر مصاحبه مدیر سپاهان را در نظر بگیریم نشان میدهد که با یک فاجعه روبهرو هستیم. فارغ از آسیبهای روانی که آرات در بزرگسالی با آن روبهرو خواهد شد. اگر حرفهای مدیر سپاهان بر مبنای علمی زده شده باشد نه جدالهای فضای، مجازی باید گفت جان آرات در خطر است.»
غفار تشکری شاد روانشناس ورزشی با اشاره به اینکه در به وجود آمدن این وضعیت تنها پدر او مقصر نیست، میگوید: «متاسفانه ما و خیلی از مردم به شکل اغراقآمیزی او را دنبال کردیم و متاسفانه آنطور که مشاهدات من میگوید ما امروز آراتهای مخفی زیادی در جامعه داریم. زیاد شدن این رویه فرزندپروری به این دلیل اتفاق افتاده که تصویری که از آرات مخابره میشود یک تصویر زیبا است. این ذوقزدگی بیمارگونه برای نشان دادن تواناییهای یک کودک در شبکههای اجتماعی باعث شده آراتهای زیادی ر جامعه به وجود بیایند که ما نه آنها را میبینیم نه صدای آنها میشنویم نه به این شکل سروصدا دارند.»