bato-adv
bato-adv

راز نگاه‌بازی چیست؟

راز نگاه‌بازی چیست؟

بدون شک برایتان اتفاق افتاده که در اتاقی پرسروصدا و شلوغ، نگاهتان با نگاه کسی در آن سوی مجلس گره خورده باشد. تقریباً شبیه به صحنه‌ای از فیلم‌هاست؛ وقتی شما و دیگری برای لحظه‌ای در آگاهی دو طرفه به اینکه او به شما نگاه می‌کند و شما به دیگری نگاه می‌کنید به هم متصل می‌شوید، بقیۀ دنیا محو می‌شود.

فرارو- بدون شک برایتان اتفاق افتاده که در اتاقی پرسروصدا و شلوغ، نگاهتان با نگاه کسی در آن سوی مجلس گره خورده باشد. تقریباً شبیه به صحنه‌ای از فیلم‌هاست؛ وقتی شما و دیگری برای لحظه‌ای در آگاهی دو طرفه به اینکه او به شما نگاه می‌کند و شما به دیگری نگاه می‌کنید به هم متصل می‌شوید، بقیۀ دنیا محو می‌شود. 

به گزارش فرارو به نقل از بی‌بی‌سی، البته تماس چشمی همیشه اینقدر هیجان‌انگیز نیست - هر چه باشد بخش طبیعی مکالمات روزمرۀ ماست -، اما تقریباً همیشه مهم است. بر پایۀ اینکه وقتی با کسی حرف می‌زنیم چقدر با ما چشم در چشم باشند یا به نقطه‌ای دیگر نگاه کنند، فرضیاتی را در مورد شخصیت دیگران شکل می‌دهیم. وقتی که از کنار غریبه‌ها در خیابان یا فضای عمومی دیگری می‌گذریم، اگر با ما تماس چشمی برقرار نکنند، احساس‌عدم پذیرفته‌شدگی می‌کنیم. 

این‌ها را از تجربیات روزمرۀ خود می‌دانیم. اما روانپزشکان و دانشمندان علم اعصاب، دهه‌هاست که تماس چشمی را مطالعه کرده‌اند و یافته‌های جالبشان چیزهای زیادی را در رابطه با قدرت آن برملا می‌کند، از جمله اینکه چشم‌های ما چه چیزهایی را عیان می‌کنند و اینکه وقتی به فردی که به ما نگاه می‌کند فکر می‌کنیم، چشمهایمان چگونه تغییر می‌کنند. 

مثلاً، یکی از یافته‌هایی که مرتباً تایید شده این است که چشمان خیره توجه ما را جلب و حفظ می‌کنند و باعث می‌شوند تا نسبت به آنچه که در اطرافمان می‌گذرد کمتر آگاه باشیم (همان محوشدگی دنیا که در ابتدای مقاله گفتیم). همچنین، چشم در چشم شدن با کسی، همزمان با اینکه نسبت به اینکه با در واقع با ذهن فرد دیگری سروکار داریم آگاه می‌شویم، تقریباً بلافاصله پلی میان فرآیندهای مغزی ایجاد می‌کند. در نتیجه، ما نسبت به عاملیت شخص دیگر آگاهتر می‌شویم، نسبت به اینکه آن‌ها یک ذهن و نقطه نظر برای خود دارند، و این باعث می‌شود که نسبت به خود خودآگاهتر شویم. 

شاید اگر تا به حال در باغ وحش، یک میمون یا گوریل با شدت به شما خیره شده باشد، این تاثیرات این امر به قدرت حس کرده باشید: تقریباً غیرممکن است که این حس عمیق که آن حیوان یک موجود خودآگاه است که شما را قضاوت و ورانداز می‌کند، به شما دست ندهد. در واقع نشان داده شده که حتی نگاه کردن به یک نقاشی پرتره که به نظر می‌رسد در حال برقراری تماس چشمی است، طیفی از فعالیت مغزی را که مربوط به شناخت اجتماعی است، یعنی نواحی‌ای از مغز به فکر کردن دربارۀ خودمان و دیگران مربوط هستند، فعال می‌کند. 

از این رو عجیب نیست که وقتی می‌فهمیم موضوع ذهن دیگری هستیم، حواسمان به شدت پرت می‌شود. در این زمینه، تحقیق تازه‌ای را که پژوهشگران ژاپنی انجام داده‌اند را در نظر بگیرید. داوطبان در این تحقیق به فیلم ویدیویی یک چهره نگاه می‌کردند و همزمان باید چالشی با کلمات را تکمیل می‌کردند که در آن باید افعالی را می‌گفتند که با نام‌هایی به آن‌ها داده می‌شد جور دربیاید (یک مثال ساده‌اش اینکه مثلاً اگر کلمۀ «شیر» را می‌شنیدند، «نوشیدن» یک پاسخ مناسب محسوب می‌شد). جالب اینکه، وقتی چهرۀ در فیلم به نظر می‌رسید که در حال برقراری تماس چشمی با آنان است، بیشتر در چالش کلمات دچار دردسر می‌شدند (البته فقط در مورد کلمات پیچیده‌تر). پژوهشگران فکر می‌کنند که اتفاق افتادن این تاثیر در نیتجۀ آن است که تماس چشمی - حتی با یک غریبه در فیلم - اینقدر قوی است که ذخایر شناختی ما را تخیله می‌کند. 

تحقیقات مشابه نشان داده‌اند که تقابل با نگاه مستقیم شخصی دیگر، با حافظۀ فعال ما (توانایی ما برای نگهداری و استفاده از اطلاعات در ذهن در بازه‌های زمانی کوتاه)، تخیل ما و کنترل ذهنی ما (به معنی توانایی ما در سرکوب اطلاعات غیرمرتبط) تداخل می‌کند. شاید بدون اینکه خودتان بدانید تجربه‌ای دست اول از این تاثیرات داشته‌اید، چون این اتفاق هر وقت که تماس چشمی را به شخص دیگر قطع می‌کنید تا بتوانید بهتر روی چیزی که می‌گویید یا به آن فکر می‌کنید تمرکز کنید، می‌افتد. برخی از روانشناسان حتی نگاه نکردن را به عنوان استراتژی‌ای برای کمک به کودکان کم‌سن در جواب دادن به سوالات، توصیه می‌کنند. 

بنا بر شواهد تحقیقات، تماس چشمی، علاوه بر اینکه مغزهای ما را دچار فعالیت سنگین در بخش اجتماعی می‌کند، تصور ما را از شخص دیگر که نگاهش با ما گره می‌خورد، شکل می‌دهد. مثلاً، معمولاً دریافت ما از افرادی که تماس چشمی بیشتری دارند (حداقل در فرهنگ‌های غربی) این است که باهوش‌تر، باوجدان‌تر و صادق‌تر هستند و نسبت به باور کردن آنچه که می‌گویند تمایل بیشتری پیدا می‌کنیم. 

البته تماس چشمی زیاد می‌تواند باعث ناراحتی ما شود؛ و افرادی که زل می‌زنند و بی‌خیال نمی‌شود ممکن است غریب‌الاطوار به نظر برسند. در تحقیقی که در یک موزۀ علم انجام شده، روانشناسان سعی کردند تا میزان تماس چشمی ترجیحی را متوجه شوند. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که به طور میانگین، این زمان سه ثانیه است (و هیچ کس خیرگی‌هایی را که بیش از نه ثانیه طول بکشند را ترجیح نمی‌دهد). 

یک تاثیر مستندشدۀ دیگر خیرگی دو سویه می‌تواند توضیح دهد که چرا لحظۀ برقراری تماس چشمی‌ای که طول اتاق را طی می‌کند، چنین حس قوی‌ای را به ما القا می‌کند. یک تحقیق تازه، دریافته است که خیرگی دوطرفه، منجر به نوعی جوشش مقطعی میان خود و دیگری می‌شود: ما غریبه‌هایی که با ایشان تماس چشمی برقرار کرده‌ایم را، از نظر شخصیت و ظاهر، به خود شبیه‌تر می‌دانیم. شاید، در شرایط درست، وقتی که بقیه همه مشغول صحبت با دیگران هستند، این تاثیر بر این حس شما و فردی که به شما نگاه می‌کند، لحظۀ ویژه‌ای را شریک هستید، می‌افزاید. 

عاشقانۀ میان چشم‌ها به همین‌جا ختم نمی‌شود. اگر تصمیم بگیرید که نزدیکتر بروید، و به شریک نگاه‌بازی خود نزدیکتر شوید، درخواهید یافت که تماس چشمی شما را به طریقی دیگر نیز به یکدیگر پیوند می‌دهد که فرآیندی است که با نام «تقلید مردمکی» یا «تسری مردمکی» شناخته می‌شود؛ این امر توضیح می‌دهد که چرا مردمک‌های شما و شخص دیگر بصورت هماهنگ منبسط و منقبض می‌شوند. این امر به عنوان شکلی از تقلید اجتماعی ناخودآگاه، یا به گویشی رمانتیک نوعی رقص چشمی، تفسیر شده است. 

اما اخیراً برخی در این مورد ابراز تردید کرده‌اند و برخی از پژوهشگران می‌گویند که امر تنها واکنشی است نسبت به میزان روشنی چشم طرف مقابل (در فاصلۀ نزدیک، وقتی که مردمک‌های طرف مقابل باز می‌شوند، تاریکی صحنه افزایش می‌یابد و باعث می‌شود مردمک‌های چشم شما هم منبسط شوند). 

این حرف به این معنی نیست که انبساط مردمک معنای روانشناختی ندارد. در واقع، از دهۀ ۱۹۶۰، روانشناسان نحوۀ تغییر مردمک‌های ما هنگامی علاقۀ فکری، احساسی، زیبایی‌شناختی یا جنسی‌مان تحریک می‌شود را مورد مطالعه قرار داده‌اند. این امر منجر به این بحث شده است که آیا چهره‌هایی که مردمک‌های گشادتری دارند، توسط بینندگان جذابتر به نظر می‌رسند؟ حداقل از برخی از تحقیقات، برخی قدیمی و برخی جدید، اینطور برمی‌آید که این امر درست است و همچنین می‌دانیم که مغزهای ما به صورت خودکار گشاد و منقبض شدن مردمک‌های دیگران را پردازش می‌کند. 

در هر صورت، از قرن‌ها پیش از این پژوهش، طبق سنت مردمک‌های گشاد را جذاب می‌دانسته‌اند. در زمان‌های مختلفی از تاریخ زنان از یک عصارۀ گیاهی برای گشاد کردن مردمکهایشان استفاده می‌کرده‌اند تا جذابتر شوند (نام این گیاه «بلادونا» یعنی زن زیباست). 

اما وقتی در عمق چشم فرد دیگری نگاه می‌کنید، فکر نکنید که فقط مردمکهایشان است که برای شما پیامی می‌فرستد. از دیگر پژوهش‌ها اینطور بر می‌آید که ما می‌توانیم احساسات پیچیده را از روی عضلات چشم بخوانیم؛ از اینکه فرد چشمانش را باریک کند یا باز باز کند. بنابراین، مثلاً وقتی که احساسی نظیر انزجار باعث می‌شود تا چشمهایمان را باریک کنیم، این «حالت چشمی» - همانند یک حالت چهره- می‌تواند انزجار ما را به دیگران نشان دهد. 

یک ویژگی مهم دیگر چشم، حلقه‌های لیمبوس آن است: دایره‌های سیاهی که دور عنبیه‌های شما را احاطه کرده‌اند. از شواهد تحقیقاتی تازه اینگونه برمی‌آید که این حقله‌های لیمبوس اغلب در افراد جوانتر و سالمتر دیده می‌شود و افراد از جایی به این موضوع ناخودآگاه آگاه هستند به همین خاطر هم زنانی که به دنبال یک خوشگذرانی گذرا هستند مردانی را که حلقه‌های لیمبوس واضحتری دارند را سالم‌تر و خواستنی‌تر ارزیابی می‌کنند. 

از همۀ این تحقیقات برمی‌آید که این گفتۀ قدیمی که چشم پنجره‌ای به روح است، اصلاً بیراه نیست. در حقیقت، چیزی به غایت قوی در مورد خیرگی عمیق در چشمان شخصی دیگر وجود دارد. می‌گویند که چشمان ما تنها بخشی از مغزمان هستند که مستقیماً پیش چشم جهان قرار دارند. 

پس وقتی که در چشم فردی دیگر نگاه می‌کنید، فقط فکر کنید: این شاید نزدیکترین حالت به «لمس مغز» او یا اگر روحیه‌ای شاعرانه دارید، به لمس روحش باشد. با توجه به این نزدیکی شدید، عجیب نیست که اگر نور چراغ‌ها را کم کنید و ۱۰ دقیقه بی‌وقفه با فردی دیگر چشم در چشم باشید، اتفاقات غریبی شروع به رخ دادن خواهد کرد، شاید غریبتر از هر آنچه که تاکنون تجربه کرده‌اید.

برچسب ها: چشم نگاه
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv