مهدی افروزمنش در روزنامه هممیهن نوشت: نامگذاری معابر اصلی و فرعی شهرها اصولاً به سه شکل کاملاً مجزا صورت میگیرد که هرکدام نشانگر نقش و جایگاه پیشنهاددهندگان نامها در نظام تصمیمگیری کشور است. بهعنوان مثال مردم با پیشنهادهای خود فقط امکان تغییر نام معابر سطح کوچه یا در بهترین حالت خیابانهای فرعی مناطق را دارند که آنهم باید در کمیته نامگذاری شوراهای شهر تصویب و بعد به تائید فرمانداری برسد.
تعداد بسیار کمی از نامگذاریها نیز بنا بر پیشنهاد وزارت امور خارجه و بر اساس روابط دیپلماتیک ایران با سایر کشورها صورت میگیرد. خیابانهایی مانند سیمونبولیوار، میدان آرژانتین یا خیابان ایتالیا و... از ایندست هستند. دسته سوم نامگذاری یا تغییر نام بزرگراهها و خیابانهای اصلی شهر در اختیار شوراهای شهر است که بعد از تائید فرمانداری بهعنوان نماینده رسمیِ حاکمیت رسمیت پیدا میکند.
اصولاً این سطح از نامگذاری که بخش عمدهای از آمار نامگذاریها را هم در برمیگیرد برآیندی از سیاستهای مذهبی و ایدئولوژیک حکومت یا دولت مستقر هستند. بهعنوان نمونه در شورای شهر قبلی تهران تصمیم گرفته شد خیابان ظفر- نفت شمالی به خیابان مصدق تغییر نام بدهد و شورای جدید تحت حاکمیتِ اصولگرایان تصمیم گرفت کوچه اختر محل زندگی میرحسین موسوی را به نام کوچه بصیرت تغییر دهد.
درباره وجهتسمیه نام این کوچه در همین چند روز بحثوجدلهایی صورت گرفته است، اما آنچه عیان است این نام بیش از ۴۵ سال بر تارک این کوچه نصب بوده است و صدالبته جایگزینیاش با نام «بصیرت» انگارههای سیاسیبودن آن را دوچندان میکند. «بصیرت» کلیدواژهای بوده که همواره فقدان آن بهعنوان عاملی علیه آخرین نخستوزیر ایران بعد از وقایع سال ۱۳۸۸ بهکار رفته است.
با همه اینها به نظر میرسد تصمیمگیری یکباره در مورد تغییر نام این کوچه بیش از آنکه ارتباطی با وقایع ۸۸ و یا مصرفی سیاسی داشته باشد، بهعنوان پوششی برای تغییر نام خیابان شیخ نمر در شهر مشهد انجام شده باشد. شیخ نمر، نام روحانی شیعه معترضی است که سالها قبل در عربستان اعدام و باعث برهم خورد روابط ایران و عربستان و همچنین حمله به کنسولگری عربستان در شهر مشهد شد که بهتازگی و بعد از بهبود روابط بهعنوان نمایش حسننیت از تارک خیابان منتهی به کنسولگری برداشته شد.
در واقع نام او در پروسهای سیاسی بر تارک خیابانی نشست و بهمحض رفع دلایل بحران از روی آن برداشته شد. این اولینبار نیست که نام خیابانها در تهران دستمایه بیان سیاسی و یا بهعنوان نماد تغییرات و موضعگیریهای سیاسی قرار میگیرد. همین چندسال قبل بود که تهران تصمیم گرفت نام یک مبارز ایرلندی علیه انگلستان را روی خیابانی در کنار سفارت انگلستان قرار بدهد. چندی بعد هم نام ریچل کوری، روی خیابانی در تهران قرار گرفت. این زن آمریکایی در طول انتفاضه الاقصی هنگامی که بلدوزر نیروهای اسرائیل در نوار غزه قصد تخریب خانههای فلسطینیان را داشت و او میخواست راه بلدوزر را سد کند، توسط بلدوزر زیر گرفته شد و کشته شد.
فارغ از ایندو، نمونههای بسیاری درباره استفاده سیاسی از نام خیابانها در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر کشور وجود دارد که بهنظر میرسد با تغییر جهتی آشکار شورای شهر تصمیم گرفته است آن را از اهرمی برای نمایش موضعگیریهای سیاسی و حکومتی کشور به نشانهای از مداخله در منازعات سیاست داخلی هم تبدیل کند. باید به یاد داشت که حامیان و همفکران و حتی بعضی از اعضای فعلی شورای شهر همین چند سال در دسته مخالفان جدی قرار گرفتن نام محمد مصدق و محمدرضا شجریان و فروغ فرخزاد روی خیابانهای تهران بودند. نام خیابانها برای این عده بهمثابه بیانیهای است که فارغ از میزان استفاده در سطح زبان مردم کوچه و بازار نمایانگر موضعگیریهای سیاسی و تبلیغاتی است و گاهی در اجرای این ایده چنان عجولانه رفتار میکنند که خوانش عامیانه به چیزی علیه برداشت ذهنی آنها منجر میشود.
چنانچه شورای شهر در حالی تصمیم گرفته است نام اختر را به بصیرت تغییر بدهد که توجه نکرده بنا بر شکل فیزیکی معبر و همچنین عرف تابلوگذاری در معابر تهران باید روی تابلوی آن عبارت بنبست بصیرت را ثبت کند. پرواضح است که این عبارت خلاف برداشتی است که اعضای اصولگرای شورای شهر از واژه بصیرت و کارکردهای سیاسی اجتماعی آن مدنظر دارند.