کارشناسی ارشد رشته کامپیوتر دارد، اما حالا در اتاق بازپرسی دادسرای جنایی سر به زیر نشسته است. جرمش کلاهبرداری و فریب دختران است. ۲۴ سال دارد و نامش هرمز است. میگوید مشکل مالی نداشته، اما هیجان، او را به دنیای تبهکاران کشانده است.
به گزارش شهروند، سرش پایین است، اما چشمانش مدام به اینطرف و آنطرف میدود. قد بلندی دارد و چهارشانه است. پاسخهای کوتاه به سؤالات بازپرس میدهد. جزئیات را زیاد نمیگوید. طفره میرود. پاسخهای عجیبوغریب به سؤالات میدهد. بیحوصله است. هنوز باور ندارد دستگیر شده و باید دوران محکومیتش را بگذراند. میخواهد زودتر از این وضعیت نجات پیدا کند. گاهی به نقطهای میخکوب میشود.
گاهی هم تکانهای پای چپش، نگاهها را در سکوت جلسه بهخود معطوف میکند. دستانش در زنجیر است، اما مدام موهایش را مرتب میکند. سنگینی دستبند، حرکت آزادانه را از او سلب کرده. بهسختی دستانش هر ۳۰ ثانیه بالا میرود تا تارهای موهای پریشانِ سیاهش از هم جدا شوند و به سمت راست متمایل. با اعتراض رئیس شعبه دادسرای جنایی مواجه میشود. دستوپایش را جمع میکند. صدایش رساتر میشود.
پرونده این متهم جنجالی با شکایت دو دختر، پیش روی ماموران پلیس قرار گرفت. دخترانی که با شیوهوشگرد مشابه مورد کلاهبرداری قرار گرفته بودند.
بررسیها نشان میداد متهم در پوشش عناوین علمی، با دادن پیشنهاد سرمایهگذاری در بازار خودرو، خریدوفروش ارز دیجیتال، اخذ اقامت در کشورهای اروپایی و پیشنهاد ازدواج، دختران جوان را تلکه میکرد.
وقتی پرونده این کلاهبرداری بزرگ به پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد، تحقیقات بهصورت گسترده کلید خورد.
دختر جوانی بهعنوان شاکی پرونده در پلیس آگاهی حاضر شد و عنوان کرد توسط پسری به نام هرمز مورد کلاهبرداری قرار گرفته است. شاکی پرونده در شکایت خود به کارآگاهان گفت: «از طریق فضای مجازی با هرمز آشنا شدم که مدعی بود دارای اقامت دائم در کشور آمریکاست. نابغه است و ورزشکار. مدرک دکتری آیتی دارد. مدت کوتاهی از طریق شبکه مجازی با یکدیگر در ارتباط بودیم و پس از آن این ارتباط به ملاقات حضوری بین ما دونفر تبدیل شد؛ پس از مدت کوتاهی به او علاقهمند شدم و در همین مدت کوتاه، هرمز به من پیشنهاد ازدواج داد. با نشاندادن ظاهری کاملا آراسته و بسیار موجه توانست اعتماد اعضای خانوادهام را نیز جلب کند.»
شاکی پرونده درخصوص نحوه کلاهبرداری «هرمز» به کارآگاهان افزود: «پس از گذشت چند روز از زمان موافقت خانوادهام با پیشنهاد ازدواج هرمز، یک روز علیرضا مدعی شد که بهواسطه ارتباطاتی که با برخی مدیران رده بالا پیدا کرده، میتواند از شرکتهای خودرو خریداری کند. سرمایهگذاری و پیشخرید خودرو با شرایط ویژه. با استقبال از این پیشنهاد، خودروی ۲۰۶ خود را فروختم تا با برندهشدن در قرعهکشی خودرو و ثبتنام، خودروی مدل بالاتری خریداری کنم. ۴۰۰ میلیون تومان بهعنوان ثبتنام اولیه جهت سفارش خودرو به هرمز پرداخت کردم، اما با گذشت چند روز، ناگهان گوشی تلفنهمراهش خاموش شد. دیگر از او هیچ اطلاعی ندارم.»
بررسیها نشان میداد که این دختر تنها طعمه هرمز نبوده است. در لیست بلندبالای تبهکاریهای این پسر، دختر دیگری هم وجود دارد که پس از مدتی دست به شکایت زد.
متهم، از این دختر نیز به همین شیوه و شگرد کلاهبرداری کرده بود، اما این بار به بهانه خریدوفروش ارز دیجیتال.
دیگر شاکی پرونده هم حدود ۴۰۰ میلیون پولش را به هرمز سپرده بود تا در بازار ارز دیجیتال سرمایهگذاری کند، اما هرمز به طرز عجیبی ناپدید شده بود.
او به ماموران گفت: «هرمز با کتوشلوار مارکدار و خودروی مدل بالا سر قرار میآمد. میگفت بعد از ازدواج در آمریکا زندگی میکنیم. او به بهانه سرمایهگذاری از من ۴۰۰ میلیون پول گرفت. پس از اینکه پول را بهحساب هرمز واریز کردم، بهطور مرموزی ناپدید شد. هرچه با موبایلش تماس میگرفتم کسی گوشی را جواب نمیداد. تصمیم گرفتم از این خواستگار کلاهبردار شکایت کنم.»
رسیدگی به این پرونده کلاهبرداری با شکایت دو دختر مالباخته آغاز شد. کارآگاهان در روند تحقیقات توانستند به سرنخهایی از متهم دست پیدا کنند. خواستگار قلابی بیشتر طعمههای خود را از اینستاگرام پیدا میکرد. با انجام اقدامات ویژه پلیسی سرانجام مخفیگاه هرمز ۲۴ ساله در اطراف پایتخت شناسایی شد.
این محل به محاصره پلیس درآمد و منصور در یک عملیات ضربتی دستگیر شد. او پس از انتقال به اداره آگاهی به فریب و کلاهبرداری از دختران اعتراف کرد و معلوم شد که با وعدههای دروغین توانسته میلیونها تومان از طعمههایش کلاهبرداری کند.
هرمز برای نخستین بار دستگیر شده است. مهندس جوانی که شرایط مالی خوبی دارد و در شرکت پدرش مشغول بهکار بوده، از طریق کلاهبرداری از دختران به بهانه سرمایهگذاری در ارز دیجیتال و خرید خودرو با شرایط ویژه، کلاهبرداری میکند. پسر تحصیلکردهای که حالا خودش میگوید: «بنویسید پشیمانم. بنویسید هیچچیز ارزش رفتن به زندان را ندارد.»
هنوز هم میگوید از شغل و درآمدش راضی بود. ولی برای هیجان و سرگرمی دست به چنین کاری زده است: «از نظر مالی مشکلی ندارم. پدرم شرکت دارد و من در آن شرکت مشغول بهکار بودم. نابغه هستم و بهراحتی حسابهای مختلف را هک میکنم. در دوران نوجوانی بارها توانستم از حساب پدر و مادرم پول برداشت کنم. کار دومم هک است. با این دختران در شبکههای مجازی آشنا شدم. نمیخواستم این اتفاق بیفتد، اما وسوسه شدم. به بهانه سرمایهگذاری در ارز و خودرو حدود ۸۰۰ میلیون تومان پول گرفتم و دیگر پاسخ تماسهایشان را نمیدادم. اصلا تصور نمیکردم که دستگیر شوم، اما حالا پشیمانم.»
از آنجا که احتمال میرود متهم، دختران زیادی را با این شگرد فریب داده باشد، تحقیقات بیشتر برای افشای دیگر زوایای پرونده ادامه دارد.