کیهان نوشت: سردار سلیمانی و برخی سرداران انقلابی همدل با او، دو هفته پس از فتنه ۱۸ تیر ۱۳۷۸، نامه اعتراضآمیزی را به خاتمی رئیسجمهور نوشتند.
در آن نامه تاکید شده بود: «نحوه برخورد با حوادثی که همه ما شاهد شادی و رقص دشمنان پیرامون آن هستیم، باعث شده جریانهای معاند با انقلاب گستاختر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظهکارانه و با دلزدگی توأم با ناامیدی، هر روز تحقیر شده و به ثمره این همه خون نگریسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر میگزند... آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سؤال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار دهها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟.. ما امروز رد پای دشمن را در این حوادث به خوبی میبینیم... در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرتعالی اعلام میداریم کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمیدانیم».
مرحومهاشمی در خاطرات روز ۲۹ شهریور ۱۳۷۸ یادآوری میکند: «سردار [قاسم]سلیمانی، فرمانده نیروی قدس آمد. درمورد نامهای که فرماندهان سپاه، چند هفته پیش به آقای خاتمی نوشتند و سروصدای زیادی به پا کرد، توضیحی داد. گفت، تصمیم همه بوده، ولی به قلم خود او نوشته شده و هدف سیاسی نداشتهاند و قبل از نوشتن، از آقای خاتمی وقت خواستهاند که تذکرات را خصوصی بگویند؛ چون وقت نداده، نوشتهاند».
آن نامه هنوز در شرایطی نوشته شده بود که خیانتهای بعدی و بزرگتر خاتمی اتفاق نیفتاده بود؛ بنابراین در دوره متاخرتر، شهید سلیمانی به طریق اولی مثل برخی جریانهای تحریفگر دنبال بزک کردن و احیای خط سیاسی آفت زده خاتمی نبود، بلکه از وی و برخی اصلاحطلبان مشابه مطالبه داشت که توبه کنند و به دامان نظام و انقلاب برگردند.