December 01 2024 - يکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
مجموعهای از بلایا از جمله سیل فاجعه بار، فلج شدگی وضعیت سیاسی، تورم انفجاری و تکرار تهدیدات تروریستی این خطر را به دنبال خواهند داشت که پاکستان را وارد بحرانی تمام عیار سازند.
فرارو- مرتضی حسین خبرنگار شناخته شده در سایت روزنامهنگاری تحقیقی «اینترسپت» است. حوزه تمرکز او بر روی مسائل مرتبط با امنیت ملی و سیاستگذاری خارجی است. او به عنوان تحلیلگر در برنامههای رسانههای شناخته شدهای، چون سی ان ان، بیبی سی و ان بیسی شرکت کرده است.
به گزارش فرارو به نقل از znetwork، سال گذشته پاکستان به لبه پرتگاه کشانده شد. مجموعهای از بلایا از جمله سیلهای فاجعه بار، فلج شدگی وضعیت سیاسی، تورم انفجاری و تکرار تهدیدات تروریستی اکنون باعث در معرض خطر قرار گرفتن یک بازیگر کلیدی شده و احتمال تبدیل وضعیت در پاکستان به بحرانی تمام عیار وجود دارد. همان گونه که برخی کارشناسان هشدار میدهند اگر بدترین اتفاق بیفتد فاجعهای که در پاکستان رخ میدهد عواقبی بسیار فراتر از مرزهای آن کشور خواهد داشت.
«عزیر یونس» مدیر ابتکار عمل پاکستان در مرکز جنوب آسیا در اندیشکده شورای آتلانتیک میگوید: «این کشور ۲۲۰ میلیون نفری دارای تسلیحات هستهای و دچار منازعات و اختلافات جدی داخلی است. جهان از سیل پناهجویان و خارج شدن تسلیحات از کشورهایی مانند سوریه و لیبی راضی نبود. اکنون باید گفت که هرگونه بیثباتی در پاکستان پیامدهایی به مراتب بزرگتر از وضعیت در لیبی و سوریه به دنبال خواهد داشت».
اگر اقتصاد پاکستان در حالت رو به مرگ باقی بماند و کمبود کالا و انرژی منجر به بروز بحران سیاسی در خیابانهای شهرهای بزرگ پاکستان شود این وضعیت به طالبان شاخه پاکستان و دیگر گروههای تروریستی اجازه خواهد داد تا به شکلی مستقیمتر به دولت ضربه وارد نمایند. یونس که معاون گروه آسیا یک شرکت مشاوره استراتژیک نیز میباشد میافزاید: «می توانیم شاهد تضعیف قابل توجه دولت پاکستان و ظرفیت آن برای برقراری نظم باشیم».
دشوار است که درباره وضعیت فعلی پاکستان اغراق کنیم. مجموعهای اسفبار از رویدادهای اخیر همراه با سوء مدیریت مزمن یک تهدید بالقوه مرگبار برای نظام سیاسی پاکستان ایجاد کرده اند. یونس که این وضعیت را «بدترین تهدید برای انسجام ملی پاکستان» توصیف کرده میگوید: «در حال حاضر در پاکستان سه بحران در حال تلاقی است: یک بحران اقتصادی، یک بحران سیاسی، و یک بحران امنیتی که از زمان سقوط کابل تشدید شده است. یونس وضعیت فعلی را» بدترین تهدید برای انسجام ملی پاکستان از سال ۱۹۷۱ میلادی «یعنی زمان جنگ پاکستان با بنگلادش که در نهایت به استقلال بنگلادش منتهی شد قلمداد میکند».
گزارش شده که ذخایر خارجی پاکستان تنها به ۳.۷ میلیارد دلار کاهش یافته که به سختی برای چند هفته واردات انرژی برای حفظ شهرها و مشاغل موجود در شهرها کافی است در حالی که بدهی عمومی آن کشور به میزان ۲۷۰ میلیارد دلار رسیده است. پاکستان به طور خاص از جنگ روسیه علیه اوکراین متحمل ضربه سختی شد. همراه با دیگر کشورهای در توسعه جنگ اوکراین برای پاکستان نیز به جنگی بر سر دستیابی به گاز طبیعی مایع کمیاب تبدیل شد گازی که اسلام آباد قادر به تهیه آن نبوده است.
سنگینی بدهی پاکستان «شهباز شریف» نخست وزیر پاکستان را مجبور کرده که از صندوق بین المللی پول درخواست کند تا کمک مالیای را که اوایل سال گذشته متوقف شده بود از سر بگیرد. مذاکرات ادامه دارد، زیرا گزارش شده که صندوق بین المللی پول خواستار ارائه امتیازات دردناکی از سوی اسلام آباد است که وضعیت دشواری به خصوص در آستانه انتخابات بعدی محسوب میشود انتخاباتی که قرار است اواخر سال جاری برگزار شود.
در همین حال، شواهدی وجود دارند که نشان میدهند فشار اقتصادی بر اساسیترین نیازهای پاکستانیها تاثیر خواهد گذاشت. پاکستان در اواخر ژانویه با قطع برق در سراسر کشور برای بیش از ۲۴ ساعت دچار خاموشی بیسابقهای در سراسر کشور شد. اگرچه علت قطعی نامشخص است، اما میتواند مانعی در مسیر تحولات پیش روی آن کشور باشد.
«یوسف نظر» تحلیلگر اقتصادی پاکستانی و مدیر سابق بانکی میگوید: «ظرفیت تولید برق پاکستان به طور قابل توجهی به واردات مداوم سوخت وابسته است. میتوانید تصور کنید اگر در شرایطی که کشور با تورم ۴۰ درصدی نیز مواجه است شاهد قطعی و قطعی برق یا حتی کمبود سوخت برای حمل و نقل باشیم چه اتفاقی رخ خواهد داد».
ترکیبی از بحرانها به ویژه برای اقتصاد غرق در بدهی و فاقد رهبری سیاسی مستحکم و با وجود نخبگان دزدسالار مسئلهای بسیار جدی برای پاکستان بوده است. علیرغم آن که بخش اعظم آسیا در چندین دهه گذشته به تدریج ثروتمند و باثبات شده پاکستان فقیر، آشفته و بیثبات باقی مانده است.
نظر میگوید: «در طول جهانی شدن و آزادسازی تجارت که در سراسر قاره آسیا در دهه ۱۹۹۰ میلادی رخ داد پاکستان مشغول بازی قدرت بین نخبگان نظامی و غیر نظامی بود. بحران کنونی مدتها پیش از جنگ اوکراین در حال شکل گیری بود و مصداق این ضرب المثل میباشد که» آخرین کاهی بود که کمر شتر را شکست".
اقتصاد پاکستان مدت هاست که با مجموعهای از سیاستهای به شدت فاسد شناخته شده است که برای ارائه یارانه به نخبگان غیر نظامی و مقامهای نظامی طراحی شدهاند و در عین حال از اکثریت قریب به اتفاق جمعیتی که در صنایعی مانند کشاورزی و نساجی کار میکنند غفلت میورزد. با این وجود، به نظر میرسد تزریق پول خارجی که سبک زندگی تجملاتی نخبگان پاکستانی را تامین میکند در حال خشک شدن است.
عربستان سعودی یک کمک کننده قدیمی به پاکستان ماه گذشته اعلام کرد که بستههای کمکی آتی به کشورهای خارجی وابسته به اصلاحات بازار داخلی خواهد بود هشداری واضح برای دریافت کنندگانی مانند مصر و پاکستان که اقتصاد آن کشورها به عنوان اقتصادهایی با بخشهای عمومی و کنترل نظامی متورم شناخته شدهاند.
امارات متحده عربی اخیرا متعهد شده تا مقداری کمک مالی به پاکستان ارائه کند، اما این مبلغ به سختی به منظور پوشش واردات کالاهای حیاتی برای چند هفته دیگر کافی است. در همین حال، چین که ۳۰ درصد از بدهی پاکستان را در اختیار دارد تاکنون تمایلی برای مذاکره مجدد درباره شرایط از خود نشان نداده در حالی که ایالات متحده پس از خروج تلخ خود از افغانستان تا حد زیادی از منطقه خارج شده است.
روابط پاکستان با هند همسایهای که از نظر اقتصادی در حال پیشرفت است تحت رهبری یک دولت ملیگرای هندو نیز هیچ نشانهای از بهبود را نشان نمیدهد. بسیاری از افراد در مورد آن چه هند و پاکستان را از نظر مسیر اقتصادی آن کشورها متمایز میسازد صحبت میکنند به ویژه از آنجایی که تا دهه ۱۹۸۰ میلادی مسیر پاکستان مثبتتر بود.
«مایکل کوگلمن» معاون مدیر برنامه آسیا در مرکز ویلسون میگوید: «عوامل زیادی وجود دارند که میتوان از آن تحت عنوان سیاستگذاریهایی یاد کرد. با این وجود، باید در مورد موضوع اولویتها و اقدامات نخبگان نیز صحبت کرد. هند تلاشهایی را برای اجرای سیاستهایی انجام داده که به مواردی مانند آموزش همگانی و دسترسی به مراقبتهای بهداشتی نزدیکتر میشوند در حالی که در پاکستان کسانی که قدرت را در اختیار دارند به سادگی نیازهای اقتصادی مردم را نادیده میگیرند».
بحران اقتصادی با بیثباتی سیاسی همراه است که میتواند قدرت دولت را تضعیف کند و هر سال اداره پاکستان را به تدریج دشوارتر سازد.
عمران خان پس از برکناری از قدرت در سال گذشته در جریان درگیری با ارتش که مدعی بود با توطئه تحت رهبری ایالات متحده برای برکناریاش همدست شده تظاهرات گستردهای را با هدف انتصاب مجدد خود به عنوان نخست وزیر سازماندهی کرد.
«عمران خان» در میان موجی از کشتارهای هدفمند و بازداشت متحدان و حامیانش در ماه نوامبر گذشته در جریان یک سوء قصد مجروح شد و یک مرد مسلح در جریان یک گردهمایی انتخاباتی به او شلیک کرد. عمران خان که چهرهای قطبی در سیاست پاکستان محسوب میشود دارای پایگاه بزرگی از هواداران متعهد است. اگر او کشته شده بود تصور این که پاکستان در یک منازعه داخلی گسترده فرو میرفت آسان به نظر میرسید.
در حال حاضر تمام احزاب سیاسی بزرگ علیرغم اختلافات شدیدشان برای دست نخورده نگهداشتن کشور تلاش میکنند و ارتش کماکان یک داور نهایی قدرتمند در عرصه سیاست پاکستان است. با این وجود، دعواهای سیاسی سمی و تغییرات مکرر در رهبری نظارت مسئولانه بر اقتصاد آن کشور را دشوارتر ساخته و پاکستان را در مسیر مشکلات عمیقتر قرار داده است.
«عارف رفیق» از اعضای انستیتو خاورمیانه و کارشناس مسائل پاکستان میگوید: «فروپاشی دولت در پاکستان امری محتمل نیست، اما میتوانیم شاهد یک بحران اقتصادی عمیق باشیم که بسیاری از پاکستانیها را به زیر خط فقر خواهد کشاند، کالاهای ساده را از دسترس خارج خواهد کرد، ناامنی غذایی را افزایش خواهد داد و هم چنین خشم مردم را موجب خواهد شد. این امر میتواند پیامدهای سیاسی واقعی نه تنها برای احزاب سیاسی بلکه برای ارتش پاکستان داشته باشد. اگر نتوانید نیازهای اقتصادی مردم را برآورده کنید و تنها با زور پاسخ دهید صرفا باعث تشدید خشم خواهید شد».
پاکستان در ماههای اخیر شاهد ظهور مجدد تروریسم از سوی گروههای رادیکال و هم چنین شبه نظامیان قومیت گرا بوده است. طالبان شاخه پاکستان که شهروندان پاکستانی را در طول حملات خود به قتل رسانده ماه گذشته با انجام یک حمله انتحاری هولناک بازگشت خود را اعلام کرد حملهای که منجر به کشته شدن بیش از ۱۰۰ نمازگزار در نماز جمعه در یک مسجد شد. این حمله نشانه هشداری مبنی بر بیثباتی در افغانستان کشور همسایه است که دهها هزار کشته در طول دو دهه گذشته از اشغال ایالات متحده متحمل شد ممکن است بار دیگر بر پاکستان تاثیر بگذارد.
هم چنین، سیل تاریخی سال گذشته که تقریبا یک سوم از خشکیهای پاکستان را زیر آب برد و زندگی میلیونها نفر را در سراسر پاکستان ویران ساخت و میلیونها شهروند فقیر آن کشور را آواره کرد بر شدت بحرانهای اقتصادی و سیاسی پاکستان افزوده است.
اگرچه تا حدودی میتوان این فاجعه را به دلیل تغییرات آب و هوایی ناشی از کشورهای ثروتمند دانست، اما واقعیت آن است که کمکهای بین المللی آهسته و ناچیز بوده و پاکستان با این حجم از مشکلات تنها باقی مانده است.
«آصف علی زرداری» نخست وزیر سابق که به دلیل فساد شخصی عجیب و غریب بدنام شده یک بار به «ریچارد هالبروک» دیپلمات امریکایی گفته بود که پاکستان «بزرگتر از آن است که متحمل شکست شود». او پاکستان را به بانکهای امریکایی تشبیه کرده بود که کمکهای مالی هنگفتی برای جلوگیری از فروپاشی در سال ۲۰۰۸ میلادی دریافت کردند. با این وجود، باید دید که آیا رهبران یک قدرت هستهای که پنجمین کشور پرجمعیت جهان محسوب میشود میتوانند برای خروج از هجوم بحرانهای متعدد فعلی که شاید بدترین بحرانها در تاریخ آن کشور باشند راهی پیدا کند یا خیر.
رفیق میگوید: «عدم اطمینانی فوق العاده زیاد وجود دارد، زیرا مردم نمیدانند آیا پاکستان در مورد وامهای خارجیای که دریافت کرده در سال جاری اعلام نکول (عدم توانایی پرداخت بدهیها در موعد مقرر) خواهد کرد یا خیر. شاخصهای اصلی اقتصادی در پاکستان سیری نزولی داشتهاند و فعالیت در اقتصاد پاکستان با ریسک بالایی همراه است. مشاهده چشم اندازی برای ثبات در آن کشور دشوار شده، زیرا مشروعیت دولت ناشی از توانایی آن در مدیریت اقتصاد است و اوضاع اقتصادی در آینده قابل پیش بینی بهتر نخواهد شد».