از زمستان سال گذشته که پنجره نقل و انتقالاتی فولاد بالاخره باز شد و این باشگاه توانست تیم خود را تقویت کند، سه بار با پرسپولیس بازی کردهاست. حاصل این بازیها ۲ برد و یک مساوی برای فولاد بوده و از آن ویژهتر پرسپولیس در این سه بازی حتی یک گل هم به فولاد نزده است. در واقع شانس گل پرسپولیس در این ۳ بازی بهطور میانگین ۰.۴۶ بوده و در هیچکدام از ۳ بازی نتوانسته موقعیتهای لازم برای پیروزی را روی دروازه فولاد ایجاد کند.
فولاد برای هرکدام از این ۳ بازی، باتوجه به آنالیزی که از وضعیت فنی پرسپولیس داشته است، شیوه بازی خاصی را مدنظر قرار داده و برنده بوده، اما هربار موفقیت این تیم زیر بار حاشیهها دفن شده است.
این ذات فوتبال ایران است و در بازیهای این چنینی برای استقلال و پرسپولیس بیش از آنکه کیفیت تیمهای مقابل دیده شود، از شکستهای این دو تیم حرف میزنند. در فضای رسانهای سرخابیزده ایران، جای اینکه بهدنبال ریشههای فنی این موفقیت در عملکرد تیمهایی فولاد و سپاهان (به خاطر برد مقابل استقلال) باشند، دنبال مقصر شکست میگردند و از این زاویه به ماجرا نگاه میکنند. یک روز سیاوش یزدانی را مقصر میدانند و یک روز هوادار فولاد روی سکوهای فولاد آرهنا را که البته این هم جای نقد و بررسی دارد.
به تحلیل فنی بازی جمعه (فولاد-پرسپولیس) برسیم. کادرفنی فولاد قطعا در آنالیزی که داشت به این نتیجه رسید پرسپولیس با کیفیت بالای هفتههای گذشته، نتایج اتفاقی به دست نیاورده است. این تیم هم در حمله و هم در دفاع مبنای کار را در «اورلود» در سمتی از زمین که توپ در آن قرار داشت، گذاشته بود. این در دفاع یادآور یک ضعف تاریخی پرسپولیسِ گلمحمدی بود که اخیرا دوباره شدت گرفته و کادرفنی فولاد روی همین نکته تمرکز کرده بود. اینکه تیم پرسپولیس در زمان دفاع بیش از اندازه به سمت توپ شیفت میشود و در کانال مخالف فضای خالی به حریف میدهد.
بر این اساس برنامهای که کادرفنی فولاد در زمان حمله داشت، گردش توپ در سمت چپ، فضاسازی برای تورس (که برای حریف ناشناخته بود) در سمت مخالف و استفاده از فضای ناشی از شیفت شدن دفاع پرسپولیس بود که روی همین طرح و نقشه هم به گل رسید.
تورس تا پیش از گل تنها یک لمس توپ داشت (در دقیقه ۱۴) و تعمدا ۲۲ دقیقه از جریان بازی دور نگه داشته شد. توپ به سمت چپ میرفت و در کانال راست برای تورس فضا ایجاد میشد. تا لحظه غافلگیری فرا برسد.
بعد از گل، پرسپولیس خیلی زود سراغ پلن بی خود رفت (اضافه کردن مهاجم بلندقد، بیرون کشیدن نعمتی و انتقال امیری به دفاع چپ). کادر فنی فولاد برای این تغییر آماده بود، اما فکر نمیکرد اینقدر زود اتفاق بیفتد. پرسپولیس عملا با این تغییر کیفیت گردش توپ خود در فضای بین خطوط را پایین آورد و در کنارهها آرایش هجومی بیشتری بهخود گرفت.
با مشاهده و آنالیز این وضعیت در جریان بازی، در نیمه دوم رویکرد فولاد به پرس و توپگیری از نفرات هجومی پرسپولیس در فضای بین خطوط و طراحی ضدحمله تغییر کرد. اگر شروع نیمه دوم را به خاطر بیاورید، در اجرای این طرح هم فولادیها موفق بودند و بازی تا پیش از توقفهای متعدد و حواشی، کاملا مطابق میل فولاد پیش میرفت. پرسپولیس عملا تا قبل از دقیقه ۹۴ نتوانست هیچ موقعیتی روی دروازه فولاد بسازد. دو موقعیت دقایق پایانی پرسپولیس حاصل بازی مستقیم این تیم و بههم ریختن تمرکز مدافعان فولاد بود که در آن شرایط طبیعی بود.
این برد یک روایت جذاب فنی داشت، اما این روایت زیر کوه حجیم حاشیهها مدفون شد. متاسفانه فوتبال ایران روی حاشیهها شیفت میکند نه مسایل فنی. این برد فولاد دلایل فنی ویژهای داشت. همانطور که نتایج بازیهای قبلی فولاد و پرسپولیس ریشههای فنی داشت. بهخاطر بیاوریم در بازی رفت چطور پرسینگ فولاد بر گردش توپ پرسپولیس غالب شد. در آن بازی مساله پرسپولیس این نبود که نمیتوانست روی دروازه فولاد موقعیت بسازد، بلکه مساله این بود که آنها نمیتوانستند توپ را از زمین خودشان بیرون بیاورند و به زمین فولاد برسانند.
۶۰ هزار هوادار حاضر در استادیوم در آن بازی دیدند که توپ در اکثر زمانهای مسابقه در زمین پرسپولیس جریان داشت و به انتقاد از عملکرد تیم خود پرداختند. درحالی که پرسپولیس چه آن روزها و چه امروز یکی از بهترینهای لیگ در گردش توپ است و آنچه دیده نشد و در محاسبات نیامد، برنامه ویژه فولاد برای پرسینگ و خلع سلاح پرسپولیس بود.