صدفهای تازه را میچیند روی میز چوبی، شلوارهای بندری که هنوز بوی نویی میدهند را آویزان میکند به بند رختی که بالای میز تاب میخورد، ظرفهای پر از خرچنگ و ماهی و میگوی پختهشده را روی میز جابهجا میکند، صندلی را میکشد جلو و مینشیند به انتظار. خدیجه، چشمانتظار مسافران است. مغازه ساحلیاش رو به دریاست، دریای جزیره هنگام. آدمها میآیند، نگاه میکنند و میروند.
به گزارش هم میهن، زندگی خدیجه ۲۴، ۲۵ ساله، از همین مسافران میچرخد. مادر غذاها را میپزد، پدر ناخداست و قایق گردشگری دارد، برادر صیاد است و او، هر روزش در این اتاقی که با برگ درخت خرما و چوب نخل ساختهاند، میگذرد و در ماههای گذشته، کمترین میزان فروش را داشته است: «فروشمان ۷۰ درصد کم شده.» این حال بسیاری از غرفهداران جزیره هنگام است. خدیجه، میگوید میزان خرید مسافران نزدیک به ۴۰ درصد کم شده، مسافر میآید، اما خریدی نمیکند: «قدرت خریدشان کم شده.» گردشگری این منطقه دست زنان است و حالا همین زنان دست روی دست گذاشتهاند. حنایشان خشک شده و غذاهای محلیشان، سر از سطل زباله در میآورد.
خدیجه میگوید هر سال این موقع، از شهرهایی مثل اصفهان و مشهد مسافر داشتند، تور برگزار میشد و امسال هیچکدامشان نیامدند: «این موقع از سال دغدغه درآمد نداشتیم، بعد از این فصل، راحتتر میتوانستیم زندگی بگذرانیم. اما برای ماههای بعد نمیدانیم وضعیت اقتصادیمان چطور میشود.» معیشت اصلی اهالی جزیره هنگام از ماهیگیری است و گردشگری به کمکشان آمده. خدیجه میگوید، غذا درست کردن برای مهمانان، آسانتر از ماهیگیری است. حالا، اما باید دوباره به سمت ماهیگیری رفت. درحالیکه اسکله هر چند روز یک بار به دلیل طوفانی شدن هوا تعطیل میشود.
موسی ۵۲ ساله، راننده قایق و صیاد است. او از ۱۶ سالگی ناخداست و روی قایقش در جزیره هنگام کار میکند. موسی هم حالا شاهد کاهش تعداد مسافران است: «تعداد گردشگران حدود ۴۰ درصد کاهش داشته، این درحالیاست که هماکنون فصل مسافر است، دلفینها از مهرماه میآیند و تا فروردین و اردیبهشتماه میمانند. در همین مدت، تعداد مسافران هم زیاد میشود. ۸۰ درصد برای دلفینها میآیند و ۲۰ درصد برای بازدید از ساحل و جزیره.»
به گفته او، مسافر با ۸۰ هزار تومان میتواند وارد جزیره هنگام شود، اما همین هزینه برای مسافران زیاد شده و آنها ترجیح میدهند به جزیره هرمز بروند تا هزینه کنند و به هنگام بیایند: «جزیره هرمز خاک قشنگی دارد، اما جزیره هنگام طبیعت و ساحل جذابی دارد. نسبت به هرمز خلوتتر و بکرتر است و مردم دوست دارند به جاهای خلوت بروند. اما به هر حال وقتی هزینهها بالا میرود، مردم دست به انتخاب میزنند تا سفر ارزانتری داشته باشند.»
ناخدا موسی میگوید، مردم حالا نه حوصله سفر دارند و نه پولش را: «قبلا دو نوبت در روز مسافر جابهجا میکردم، اما اکنون یک نوبت. هر مسافر ۸۰ هزار تومان پول میدهد. آنها را به ساحل نقرهای و مرجانی میبرم و برای دیدن دلفینها به سمت اسکله کندالو میروم، در این فصل که صیادان فعالیت نمیکنند، دلفینها نزدیکترند، البته بادهای موسمی هم وقتی شروع به وزیدن میکنند، دلفینها از ساحل دورتر میشوند. اما حالا بهترین زمان برای دیدن این دلفینهاست.»
این راننده قایق میگوید؛ معیشت مردم جزایر قشم بر محور گردشگری میچرخد و حالا تحتتاثیر این اتفاقات قرار گرفته است. قبلا مردم خرید بیشتری میکردند، از امکانات گردشگری بیشتری استفاده میکردند، اما در حال حاضر فقط در خود قشم گردش میکنند و به ساحل میروند. وسیلهای که قبلا ۲۰ هزار تومان میخریدند الان شده ۸۰ هزار تومان. اغلب تورها هم گردشگران را در همان قشم نگه میدارند.
به گفته او، قیمت تورها بهشدت بالا رفته. در حال حاضر قیمت یک شب اقامت در جایی مثل جزیره هنگام، ۶۰۰ هزار تومان است، هزینه رفتوآمدها را هم باید اضافه کرد. درست است که وضعیت گردشگری نسبت به ۵ سال قبل بهتر شده، اما مسافران در حال ریزشاند: «سال گذشته آنقدر مسافر داشتیم که نمیدانستیم چطور مدیریتشان کنیم. در بهمن و اسفندماه سال گذشته بیشترین تعداد مسافر را نسبت به ۱۰ سال گذشته داشتیم، فکر میکردیم امسال هم وضعیت همین باشد، اما اینطور نشد.»
بهگفته ناخدا موسی، ۱۴۰ قایق در جزایر قشم فعالند، برخی از این قایقها دو ناخدا دارند، به همین تعداد خانواده وجود دارد که از این کار روزی میگذرانند: «البته یک اتفاق دیگر هم میافتد، راهنماهای گردشگری معمولا جزیره هنگام را در تورها قرار نمیدهند چراکه وضعیت گردش در این جزیره، بستگی به آبوهوا دارد. مثلا حالا سه روز است به دلیل شرایط آبوهوایی، ما تعطیل هستیم؛ بنابراین گردشگر بیشتر تمایل دارد در قشم بماند و بگردد.»
با اینکه گفته میشود در قشم تعداد مسافران بالاتر از سایر جزایر است، اما یوسف تاتا که یک اقامتگاه بومگردی در روستای نقاشه قشم دارد، میگوید، در همان قشم هم تعداد مسافران کاهش یافته است: «معمولا این موقع از سال اقامتگاه ما با ۲۰ تا ۲۵ نفر ظرفیت، جا نداشت. قبلا هر روز پر بودیم، آنقدر با ما تماس میگرفتند که نمیتوانستیم جواب مسافران را بدهیم. امسال را میخواستیم با شوق و ذوق شروع کنیم، اقامتگاهها را بزرگتر و قشنگتر کردیم که این اتفاقات افتاد. حالا در کل هفته، دو تا سه مسافر داریم. آخر هفتهها شرایط بهتر است. چشممان به در خشکید.»
به گفته او روستای نقاشه ساحل دارد، خلوت و کوچک است و فرصت خوبی است برای استراحت. اما بههرحال میزان سفر را وضعیت جیب افراد مشخص میکند: «بااینکه قیمتها بهشدت بالا رفته، اما ما هزینه یک شب اقامت و یک صبحانه که سال گذشته ۳۰۰ هزار تومان بود را امسال ۴۰۰ هزار تومان کردیم. مسافر ممکن است هزینههای سفر را بتواند بدهد، اما از گشتها کم میکند. بیشتر افرادی که در این وضعیت سفر میکنند، شخصی میآیند. ما را به دوستانشان معرفی میکنند و بیشتر از اینستاگرام با ما آشنا میشوند. حالا، اما شبکههای اجتماعی هم تعطیل شده است.»
به گفته او، شرایط اقتصادی نقش بسیار مهمی در انجام سفر دارد، هر نفر حالا باید ۵ تا ۶ میلیون تومان پرداخت کند تا به این منطقه بیاید، بخش زیادی از این هزینه صرف رفتوآمد میشود. برای کسی که ماهانه مثلا ۱۲ میلیون تومان درآمد دارد، این هزینه بالایی است.
نگاهی به تورهای مناطق جنوبی که هر سال از اواسط مهرماه تبدیل به مناطق گردشگری میشوند، اما نشان از افزایش چندین برابری قیمتها دارد. آژانسهای طبیعتگردی که اغلب سفرها را با اتوبوس برگزار میکنند و اقامتشان در اقامتگاههای بومگردی است قیمت را بالای سه میلیون و ۸۵۰ هزار تومان تعیین کردهاند. یک تور سهونیم روزه خوزستان، با اتوبوس سهمیلیون و ۸۵۰ هزار تومان است که نسبت به آژانسهای دیگر قیمت کمتری دارد. تور بیشاپور تا بوشهر، برای چهارونیم روز، چهارمیلیون و ۹۵۰ هزار تومان است.
تور قشم، هرمز و هنگام، برای چهارونیم روز، چهارمیلیون و ۹۵۰ هزار تومان است و خیلج نایبند تا گردنه عشاق، چهارونیم روز، ۴ میلیون و ۹۵۰ هزار تومان. تعرفه آژانسها متفاوت است. همین تورها در آژانس دیگری با یک میلیون تومان افزایش مواجه است. تور قشم، هرمز و هنگام با اقامتگاه بومگردی، برای چهار روز ششمیلیون و ۵۹۰ هزار تومان است که به این هزینهها، بلیت هواپیما را هم باید اضافه کرد. اگر هتل ۴ ستاره به جای اقامتگاه باشد، قیمت به هفتمیلیون و ۷۹۰ هزار تومان افزایش مییابد، البته بدون در نظر گرفتن هزینه بلیت هواپیما.
برای تور چابهار بدون هزینه بلیت هواپیما، برای چهار روز سفر، قیمت ششمیلیون و ۷۹۰ هزار تومان تعیین شده و سفر خوزستان با اقامت در هتل سنتی برای چهار روز بدون بلیت هواپیما، هفتمیلیون و ۹۵۰ هزار تومان است. تور بوشهر به کنگان، برای چهار روز، با اقامت در هتل ۴ ستاره بدون هزینه پرواز، هشتمیلیون و ۵۵۰ هزار تومان است. قیمت بلیت هواپیما به این مقاصد هم قابل توجه است. برای وسط هفته، شروع قیمت تهران – بندرعباس از ۸۵۹ هزار و ۹۰۰ تومان است. تهران – چابهار، ارزانترین بلیت یک میلیون و ۶۵۵ هزار تومان است و تهران – قشم هم یک میلیون و ۶۴۶ هزار و ۸۰۰ تومان مناسبترین قیمت است.
روابط عمومی منطقه آزاد قشم اعلام میکند، براساس آمارهای آذرماه امسال، میزان گردشگران در ۹ ماه اول امسال، دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر بود که نسبت به مدت مشابه سال قبل، افزایش ۶۰ درصدی داشته است. مسئولان این منطقه میگویند، بسیاری از اقامتگاهها در هفته گذشته ظرفیتشان تکمیل شده بود، اما تاتا تاکید میکند که به صورت عینی هم کاهش میزان گردشگران قابل مشاهده است: «آخر هفتهها مسافران با ماشینهای شخصی وارد قشم میشوند. آنها اغلب از استانهای نزدیک مثل کرمان و شیراز میآیند تا هزینههای سفرشان کم شود. قبلا مسافر خارجی از آلمان، سوئیس، سوئد و... داشتیم حالا اصلا مسافر خارجی نداریم.» بهگفته او، سال قبل ۶-۵ نفر از بچههای روستا برایش کار میکردند امسال، اما فقط یکنفر کار میکند.»
۲۶ فروردینماه بود که مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری استان بوشهر اعلام کرد، این استان تبدیل به یکی از مقاصد گردشگران جامجهانی قطر میشود. اسماعیل سجادیمنش همان موقع گفته بود که یک کشتی کروز، در خط دریایی بوشهر بهزودی فعالیتاش را شروع میکند.
با دو شرکت هواپیمایی مذاکراتی شده که مبدأ بوشهر به قطر و بالعکس، کار جابهجایی مسافران را انجام دهند. در شهریورماه هم مدیرکل بنادر و دریانوری استان بوشهر از به پایان رسیدن بخش دریایی پایانه بینالمللی مسافربری دریایی استان خبر داده و گفته بود، چندین کشتی مسافربری و رورو پسنجر، برای ارائه خدمات در مسیر بوشهر- دوحه اعلام آمادگی کردهاند. همه اینها، اما تحتتاثیر شرایط اجتماعی پیشآمده به باد رفت.
شایان بهرامی، راهنمای گردشگری در منطقه دلوار و رئیس جامعه بومگردیهای استان بوشهر است. او میگوید: «در سالهای اخیر پروژهای تحت عنوان بوشهر ۲۰۲۲ برای جامجهانی قطر تعریف شده بود. در تمام این مدت اعلام میشد که همزمان با برگزاری جامجهانی، بوشهر میتواند تبدیل به منطقه گردشگری برای تماشگران جامجهانی شود. برای این رویداد، هزینههای بسیاری شد. ۲۴ روستا انتخاب و برایشان بودجهای در نظر گرفته شد و حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان برای هر روستا اختصاص یافت تا روی زیرساختهایشان کار و گردشگر خارجی وارد کشور شود. اما همزمان با جامجهانی، در ایران اتفاقاتی رخ داد که منجر شد هیچ گردشگر خارجیای وارد کشور نشود، حتی در مسیرهای کلاسیک هم مسافر خارجی دیده نشد؛ چه رسد به مسیرهای جدید.»
او ادامه میدهد: «برای بوشهر ۲۰۲۲، یک کشتی در نظر گرفته شده بود تا بین بوشهر و قطر تردد کند. قرار بود در قطر هم تبلیغات محیطی برای گردشگری در ایران صورت گیرد، اما حتی گردشگرانی که هر سال وارد بوشهر میشدند هم دیگر وارد نشدند.» بهرامی به نکته دیگری اشاره میکند و آن اینکه، وضعیت به گونهای شده که اگر اقامتگاه یا هتلی گردشگر خارجی داشت، ازسوی برخی نهادها مورد سوال قرار میگرفت که اینها برای چه آمدهاند؟ درحالیکه باید از مسئول آن اقامتگاه یا هتل قدردانی شود که یک گردشگر خارجی را جذب کرده است.
به گفته او، بیشترین ضربه به گردشگری در همین مدت وارد شده است: «چرخه گردشگری متوقف شده و ضررهای مالی آن را نمیتوان برآورد کرد. در برخی مناطق جنوبی که مقصد گردشگری هستند، وضعیت اینطور است که افراد ۶ ماه درآمد دارند و ۶ ماه از جیب خرج میکنند. امسال وضعیتی پیش آمده که فعالان در حوزه گردشگری ۶ ماه از جیب خوردند و آن زمانی که میتوانستند درآمد بالایی داشته باشند هم دارند از جیب میخورند. درحالیکه در دوره اوج سفر، باید درآمدها دوبرابر شود.»
رئیس جامعه بومگردیهای استان بوشهر درباره وضعیتی که برای مسئولان بومگردیها پیش آمده، توضیح میدهد: «برخی اقامتگاههای بومگردی، ناچار به فروش اقامتگاه یا برخی تجهیزاتشان شدهاند تا بتوانند وامها یا تسهیلاتی که گرفتهاند را پرداخت کنند.
از همه اینها گذشته، هربار که برای خرید مواد غذایی برای این اقامتگاهها میرویم با افزایش قابلتوجه قیمتها مواجه میشویم. قبلا هر ۶ ماه یکبار قیمتها بالا میرفت، حالا هر هفته و این فشار زیادی به اقامتگاهها وارد کرده است. هزینه این افراد بهشدت بالا رفته بهخصوص تعرفههای برق، آب و گاز که ظاهرا باز هم قرار است بالا برود. مجلس مصوبهای در دست داد که اگر تصویب شود، تعرفه برق ۱۱ برابر میشود. حتی برای هتلهای ۴ ستاره هم این هزینهها دیگر نمیصرفد.»
به گفته بهرامی، ۸۰ درصد اقامتگاههای بومگردی بهصورت خانوادگی اداره میشوند، برخی از این اقامتگاهها در مناطق سردسیر هستند و در طول سال شاید فقط بتوانند سهماه خدمات ارائه دهند. با افزایش تعرفه برق، خیلی از این کسبوکارها از بین میروند: «اقامتگاههای بومگردی اغلب در دست زنان است و این شرایط منجر به بیکاری زنان میشود.» بهگفته او، میزان درآمد صنعت گردشگری در این مدت نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۵۰ درصد کاهش داشته است.
اما این تمام ماجرا نیست. براساس اعلام این راهنمای گردشگری در بوشهر، هماکنون هایسیزن یا اوج فصل سفر در استان بوشهر است. اما امسال نسبت به سالهایی که کرونا در اوج بود هم میزان گردشگر کمتر است و از مهرماه این کاهش دیده میشود: «زمانیکه یک نوع ناراحتی در بین عموم وجود داشته باشد، معمولا میزان سفر کاهش پیدا میکند و وضعیت فعلی، بدترین شرایط ممکن را برای صنعت گردشگری رقم زده است. بهطوریکه در تابستان که هایسیزن نیست، وضعیت اقامتگاهها بهتر از الان بود و آن زمان مسافران بیشتری داشتیم.»
او میگوید: «وضعیت فعلی منجر شده تا افرادی که گردشگرند، کمتر سفر کنند. درست است که اقامتگاههای بومگردی در استان، در اواخر هفته میتوانند ظرفیتشان را تکمیل کنند، اما برای فصل اوج سفر به این استان، این وضعیت قابلقبول نیست.» او میگوید، اوج فصل سفر از مهرماه شروع میشود و تا اردیبهشتماه ادامه دارد. بهگفته بهرامی، هر اتفاق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اولین آسیبی که وارد میکند به صنعت گردشگری است: «در حال حاضر وضعیت گردشگران در استان بوشهر، نسبت به سال ۹۸ که هنوز کرونا شایع نشده بود، حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کاهش یافته و نسبت به سال گذشته که بعد از کرونا تعداد مسافران بهشدت بالا رفته بود، حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد کم شده است.»
بهگفته او، مخاطب اصلی بومگردیها، گردشگران هستند نه مسافران. مسافر اغلب به جاهای نزدیک سفر میکند و معمولا سراغ جذابیتهای محیطی و فرهنگی، محصولات غذایی، موسیقی و... نمیرود. اما گردشگر کسی است که سفرهای آگاهانه با هدف توسعه پایدار دارد. این افراد دغدغههای محیطزیستی دارند، به مناطق دور سفر میکنند و به موسیقی، صنایع دستی و تنوع غذایی منطقه اهمیت میدهند.
این گروه، مقصد بومگردیها هستند. او میگوید، در تعطیلاتی مانند نوروز اغلب همان گروه مسافران در مناطق مختلف دیده میشوند و درست در همان دوره بیشترین صدمات به محیطزیست وارد میشود. این گروه، مخاطب بومگردیها و راهنماهای گردشگری نیستند.
مسلم داوودی، راهنمای گردشگری در چابهار است. او هم تایید میکند، وضعیت در چابهار هم مانند سایر مناطق جنوبی کشور است، اما نه به آن وخامت. او به هممیهن میگوید: «تعداد گردشگران چابهار نسبت به سالهای قبل کمتر شده است، همه اینها درحالیاست که از آبان تا نیمه اسفندماه، فصل سفر به چابهار است و تا قبل از این مسافران با اتوبوس، قطار، هواپیما یا با ماشینهای شخصی خودشان را به این منطقه میرساندند. الان هم مسافر هست، اما بهشدت گذشته نیست. یکی از دلایل اصلی آن هم گرانی است.» بهگفتهاو، تاثیر اتفاقات اخیر بر میزان گردشگری در چابهار آنقدر محسوس نبوده است، شاید در زاهدان و ایرانشهر این مسئله بیشتر خودش را نشان دهد.
داوودی میگوید که قبلا کالاها در منطقه آزاد چابهار بسیار قیمت مناسبی داشت و منجر به آمدن مسافر میشد، حالا، اما اینطور نیست. ازسویدیگر، مسیر جادهای آن هم سخت است، با هواپیما هم قیمت بسیار بالا میرود؛ بنابراین خیلیها ترجیح میدهند بهجای اینکه اینهمه سختی و گرانی را تحمل کنند، به منطقه نزدیکتری بروند.
براساس اعلام داوودی، معمولا برخی تورها پیش از سفر به چابهار با او هماهنگ میشوند، اما امسال تعداد این هماهنگیها خیلی کمتر شده است. دلیل اصلی هم چندبرابر شدن قیمتهاست، هزینه یک شب اقامت در هتل به ۵۰۰-۴۰۰ هزار تومان رسیده و باعث شده خیلیها بهسمت چادرهای مسافرتی بروند: «من با یکی از تورها کار میکنم که در آبانماه حداقل سه تور برگزار میکرد و در بهمنماه چهار تور. حالا، اما از چهار، پنج تور، به دو تور رسیده است. همه اینها درحالیاست که اقامتگاهها هم به دلیل کم شدن مسافر، به مشکل خوردهاند و بیشتر اتاقهایشان خالی است.»
عباس ملکا آشتیانی، راهنمای گردشگری است و یک آژانس کوچک طبیعتگردی دارد که فعالیتاش در اینستاگرام و تلگرام محدود است. آنها در چهار ماه اخیر هیچ توری برگزار نکردهاند. ملکا آشتیانی، سفرهای تخصصی بسیاری به مناطق جنوب کشور داشته است. او اخیرا با ۳۵ نفر از راهنماهای گردشگری، جلسهای درباره وضعیت پیشآمده اخیر برای گردشگری داشتهاند و حرفهای ناامیدکنندهای در آن زده شده است.
او میگوید که در این جلسه برخی اعتقاد داشتند، باید کار را متوقف کرد و گروهی هم بر ادامه کار تاکید داشتند. آنها بر این موضوع اتفاق نظر داشتند که سفر و گردشگری به حاشیه رفته و تا مدتها به شرایط قبل باز نمیگردد. تا همین حالا هم بسیاری از آژانسهای مسافرتی، گردشگری و طبیعتگردیها آسیب دیدهاند.
به گفته او، خیلیها این حرفه، شغل اولشان است و در شرایط فعلی با بحران اقتصادی مواجه شدهاند: «از میان برخی از راهنمایان گردشگری، برخی تغییر شغل داده و راننده تاکسیهای اینترنتی شدهاند. تعدادی به فکر مهاجرت افتادهاند. گروهی معتقدند که دیگر تلاش برای گردشگری، فایدهای ندارد.» این کارشناس گردشگری میگوید، برای جامجهانی برخی آژانسها هزینههای قابلتوجهی کرده بودند و، چون مسافر خارجی وارد نشد، ضربات محکمی خوردند.
بهگفته ملکا آشتیانی، حادثه هواپیمای اوکراینی، شیوع کرونا و اتفاقات اخیر، حس ناامیدی شدیدی در میان افراد ایجاد کرده، خیلیها میگویند سفر برویم که چه شود؟ به همه اینها مباحث اقتصادی را هم باید اضافه کرد. سفر تبدیل به یک کالای لوکس شده، سفر یک روزه، ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان و سفر چند روزه بالای چهار، پنج میلیون تومان هزینه دارد.
یک خانواده سه نفره بخواهد سفر کند حداقل باید ۱۵ میلیون تومان هزینه کند. قبلا سفر خارجی لوکس بود، حالا سفر داخلی: «مردم در دوره کرونا هم بهطور محدود سفر میرفتند، حتی گفته میشود در دوران جنگ هم برخی سفر میکردند. سفر همیشه مخاطبان خودش را داشته، اما در دو، سه ماه اخیر، حتی از دوره کرونا هم وضعیت نامناسبتر شده است.»
این کارشناس گردشگری نکته دیگری را مورد توجه قرار میدهد. بهگفته او حتی نمیتوان برای سفر رفتن در شبکههای اجتماعی تبلیغ کرد. درحالیکه شبکههای اجتماعی برای برخی آژانسها، تنها راه جذب گردشگر بود؛ مخصوصا کسبوکارهای کوچک. خیلی از اقامتگاهها هم همین وضعیت را دارند.
به گفته او، در حال حاضر فصل سفر به مناطقی است که در نوار ساحلی قرار دارند، مثل بوشهر، چابهار و...، اما برخی آژانسها اعلام میکنند، میزان مسافرشان صفر بوده است. این آژانس عملا ورشکست شده است. آشتیانی میگوید: «تبلیغ برای سفر، حس دوگانهای به افراد میدهد، آنها نمیدانند چه کنند. ازیکطرف باید اقتصادشان را در نظر بگیرند و ازسویدیگر ازطرف مردم مورد ملامت قرار میگیرند. بخشی از این آژانسها کاملا ورشکسته شدهاند.»
آرش نورآقایی کارشناس گردشگری در این ارتباط گفت: سفر و گردشگری ارتباط مستقیمی با اوقات فراغت دارد و زمانی اتفاق میافتد که افراد در آرامش باشند و انگیزه سفر داشته باشند. چه بخواهیم، چه نخواهیم شرایطی که از ابتدای کرونا بهوجود آمد و پس از پایان کرونا، مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، انگیزه و روحیه افراد برای سفر کردن را کم کرده است. سفر و گردشگری چه در بخش حملونقل، چه در بخش بازید از جاذبهها و گردش، دچار لکنت شده و ضربه خوردهاند.
این مسئله هم فقط محدود به مناطق جنوبی کشور و فقط هم محدود به ماههای گذشته نیست، مردم در ماههای دیگر هم نتوانستند به مناطق دیگری سفر کنند. طی سهسال گذشته کرونا و در ادامه آنها وضعیت و فشارهای اجتماعی و سیاسی، صنعت گردشگری را تحتتاثیر قرار داده است، فضا برای سفر آرام نبوده است. از همه اینها مهمتر در شرایط فعلی، مسئله وجدان مطرح میشود. شاید افرادی هم باشند که مشکل مالی برای انجام سفر نداشته باشند، اما به خودشان اجازه نمیدهند در این شرایط که جامعه در وضعیت خاصی بهسر میبرد، به سفر بروند.
این مسئله هم شامل افرادی میشود که میخواهند به سفر بروند، هم کسانی که سفرها را میسازند. آنهایی که سفر تولید میکنند با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و اجتماعی، شرایط فعلی جامعه را در نظر میگیرند و به خودشان اجازه نمیدهند تصمیمهای خاصی برای سفر بگیرند و برای رونق گردشگری تلاشی کنند. همه اینها دلیلی میشود بر کمرونقی گردشگری در کشور. در این وضعیت، افرادی که در عرصه گردشگری سرمایهگذاری کردهاند حالا یا تعطیل شدهاند یا آن را واگذار کردهاند. برخی هم کار را متوقف کردهاند تا ببینند در ادامه چه شرایطی پیش میآید.
زمانیکه کرونا شایع شد، تمام جهان را درگیر کرد، کارشناسان و پزشکان زیادی جمع شدند تا واکسن تولید کنند و درنهایت به واکسن رسیدند. در زمینه بیرونقی گردشگری، اما این سوال پیش میآید که چند جلسه تشکیل شده تا مشکل را حل کنند؟ چند کارشناس نشستند و فکر کردند، چه واکسنی برای بیماریهای متعددی که به جامعه ما وارد شده، باید تهیه شود؟ هیچ کاری در این زمینه انجام نشد. برخی مسئولان با رسانهها صحبت کردند که ایران امنترین و بهترین مکان برای گردشگری است، اما دیگر دنیا از این حرفها گذشته است.
سه بخش دولتی، خصوصی و دانشگاهی که بسترهای توسعه گردشگری هستند، هیچ اقدامی برای نجات صنعت گردشگری انجام ندادهاند و هیچکدام هم امیدی به موفقیت در این صنعت ندارند. تهدیدهای این صنعت یا شناختهشده نیستند یا اگر هستند، انگار چارهای برایشان دیده نشده است. فقط باید امید داشت که این صنعت دوام داشته باشد.
پیش از این روی صنعت گردشگری سرمایهگذاری زیادی شده بود و حالا این صنعت در حال ضربهخوردن است، دلیل آن هم بیسوادی افرادی است که درباره گردشگری اظهارنظر میکنند. هر استان تلاش کرد تا نسبت به استانهای دیگر، گردشگریشان را رونق دهد، حتی اعلام میشود که گردشگری میتواند جای نفت را بگیرد. فکر میکردند، چون ایران کشوری تاریخی است و طبیعت دارد، میتواند مقصد گردشگری شود درحالیکه وجود منابع با ظرفیتهای گردشگری اشتباه گرفته میشود و هر منبع گردشگری لزوما به ظرفیت گردشگری تبدیل نمیشود.
اینکه تمام شهرها به مسئله گردشگری بپردازند، کار اشتباهی بود. یک منطقه بهدلیل نزدیکی به دریا، آب دارد و باید اقتصادش را مبتنی بر آن کند؛ همینطور مناطق دیگر. ما فقط به جنبههای مثبت گردشگری نگاه میکنیم. گردشگری بهعنوان یک منبع اقتصادی میتواند به ما کمک کند، اما اینکه بهراحتی جای نفت را بگیرد، امکانپذیر نیست.
یکی از استانها اعلام کرده بود، باید در استانش سههزار بومگردی راهاندازی شود، درحالیکه این عدد برای کل کشور شاید زیاد باشد. همین حرفها منجر شد تا بسیاری از کشاورزان زمینهایشان را بفروشند یا تغییر کاربری دهند و اقامتگاه بزنند. حالا در این وضعیت چهکسی جوابگوست؟ وقتی هم اوضاع وخیم میشود درنهایت وعده وام میدهند. صنعت گردشگری مانند آهوست، آهو به آرامش و چمنزار نیاز دارد، اما در عین حال حس بویایی خاصی دارد، بهمحض اینکه بویی احساس کند فرار میکند.
همهجای دنیا بیماری، تروریسم و مشکلات اقتصادی وجود دارد، اما تمام این عوامل صنعت گردشگری ما را شکنندهتر میکند. اخبار بد، فعالیت میدیا و آکادمیک نکردن صحبتها ازسوی مسئولان، ضررهای زیادی وارد کرده است، ضررهایی که نشأتگرفته از نادانی است. در همه جای جهان صنعت گردشگری، شکننده است، اما در ایران شکنندهتر است.