من همیشه آرزو میکردم ایکاش یک دختر معترض در تهران بودم تا کابل؛ چون در افغانستان اعتراضکردن، دختربودن و به خیابان آمدن واقعا سخت است. در ایران دانشگاه برای دختران ممنوع نیست یا رفت و آمد بینشهری برایشان سخت نیست یا به پوشش آنها مانند ما اشکال نمیگیرند.
از زمان رویکارآمدن طالبان در افغانستان زندگی زنان افغانستانی دگرگون شد. آنها که یک بار در دهه ۹۰ میلادی تجربه زندگی زیر سایه طالبان را داشتند، بعد از ۲۰ سال زندگی تقریبا نرمال در افغانستان دوباره به روزهای قوانین سختگیرانه و روزهای پرخطر زیر نظر طالبان بازگشتند. با آمدن طالبان بیشترین قوانین محدودکننده برای زنان وضع شد. ابتدا اعلام شد که مدارس دخترانه تا تعیین تکلیف آموزش دختران تعطیل میشود. سپس زنان کارمند به محل کارشان راه داده نشدند و در ادامه هم قانون قدیمی در خانه ماندن زنان اجرا شد. به این ترتیب که زنان تنها به همراه یکی از محارمشان میتوانستند در خیابان حاضر شوند یا به سفر بروند یا خرید کنند. در این میان دانشگاههای افغانستان در کمال تعجب پذیرای دانشجویان دختر بود. اگرچه قانون تفکیک جنسیتی در دانشگاه اجرا شده بود و ساعات حضور دختران و پسران از هم جدا شده بود، با این حال امکان تحصیل برای آنها فراهم بود؛ اما این امکان هم در پاییز امسال و یک سال و چند ماه بعد از بهقدرترسیدن طالبان از آنها گرفته شد و دختران چند هفتهای است که به دانشگاه راهی ندارند. برای اینکه تصویر کمی دقیقتری از آنچه این روزها در افغانستان جاری است داشته باشیم، با یکی از دانشجویان دختری که به تازگی از تحصیل محروم شده گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
لطفا ابتدا خودتان را معرفی کنید و بگویید که در چه مقطعی تحصیل میکنید؟
نام من بختبیگم حیدری است. اهل ولایت غزنین و از یکی از روستاهای دورافتاده ولسوالی «مالستان» که در حال حاضر ساکن کابل هستم. من دانشجوی سال سوم ادبیات فارسی دری در دانشگاه هرات هستم که در حال حاضر از ادامه تحصیلم جلوگیری شده است. من از جمله معترضان به طالبان از نخستین روزهای بهقدرترسیدنشان بودم و بابت این اعتراضها هم هزینه زیادی پرداخت کردهام.
شما بعد از بهقدرترسیدن طالبان هم توانستید تحصیلتان را ادامه دهید؟
تا چند روز پیش امکانش وجود داشت، ولی از چند روز پیش از این امکان محروم شدم. البته باید بگویم که از زمان بهقدرترسیدن طالبان کلا ما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردیم که روی تحصیلمان هم اثر گذاشت. برای نمونه من در حال حاضر ساکن کابل هستم و محل تحصیلم هرات است. از زمان بهقدرترسیدن طالبان امکان سفر به تنهایی میان هرات و کابل برای من فراهم نیست. قیمت بلیت هواپیما هم خیلی گران است و باید از مسیرهای زمینی عبور کنیم که عبور از آن هم فقط به همراه یک محرم ممکن است. برای همین وقتی به هرات آمدیم امکان بازگشت به کابل را نداشتیم و باید در خوابگاه میماندیم. در مجموع من دو ترم از زمان تحصیلم را بعد از بهقدرترسیدن طالبان در دانشگاه هرات خواندم.
شما بعد از بهقدرترسیدن طالبان هم توانستید تحصیلتان را ادامه دهید؟
من دو ترم را قبل از بهقدرترسیدن طالبان و دو ترم را هم بعد از بهقدرترسیدن طالبان تحصیل کردم. در مدت این دو سال ما در هرات خوابگاه داشتیم. با این حال بعد از بهقدرترسیدن طالبان شرایط کاملا تغییر کرد. برای نمونه ما در دوران جمهوریت میتوانستیم برای همه جمعهها و روزهای تعطیل برنامهریزی کنیم و به گشتوگذاری اطراف شهر یا سفرهای کوتاهمدت برویم یا به شهر خودمان برگردیم و به خانوادهمان سر بزنیم. در آن سال هیچ محدودیتی برای این امور ساده وجود نداشت. اما بعد از اینکه طالبان به قدرت رسید شرایط ما در خوابگاه به کلی تغییر کرد. ما به شدت تحقیر میشدیم. طالبان نیروهای زیادی بهعنوان جاسوس به خوابگاه ما فرستاد که گزارشهای آنها برای ما دردسرهای زیادی به همراه داشت. آنها از تعدادی از دخترهای ولایات جنوبی که از طرفدارهای طالبان هستند استفاده میکردند تا بر شرایط خوابگاه مسلط باشند و عرصه را برای زندگی معمولی برای ما در خوابگاه تنگ کنند. دیگر اجازه صحبت آزادانه در خوابگاه را نداشتیم. همچنین از تعطیلاتمان نمیتوانستیم استفاده کنیم. به هر حال همه ما در هرات هم فامیل و خویش و قومهایی داریم و حتی برای دیدن آنها هم باید نامه میگرفتیم و چند جا تأیید میکردیم تا امکان این فراهم شود که در یک روز تعطیل جایی غیر از خوابگاه باشیم. در واقع برای یک کار معمولی ممکن است تحت تعقیب قرار بگیریم.
یعنی در دوران طالبان وقتی شما از کابل به هرات میآمدید تا یک ترم را بگذرانید دیگر نمیتوانستید از خوابگاه خارج شوید تا پایان ترم؟
بله. من کاملا یک سال اخیر را در خوابگاه گذراندم. اگر بدون گرفتن آن تأییدیهها که برای دیدن خویشاوندان در نظر گرفته شده هم بیرون میرفتم مورد بازپرسی قرار میگرفتم.
از زمان بهقدرترسیدن طالبان وضعیت پوشش دانشجویان در دانشگاه تغییر کرد؟ طالبان قوانینی در این زمینه وضع کرد؟
طبیعی است که وقتی یک گروه افراطگرا بر یک کشور حاکم شود، تغییراتی را در کشور به وجود میآورد. در دوران جمهوریت من حتی حاضر نمیشدم در یک محیط سنتی مثل هرات چادر بپوشم، ولی در حال حاضر به خاطر ترس و وحشتی که طالبان ایجاد کرده مجبورم در یک مسیر کوتاه بین خوابگاه تا دانشگاه که شاید ۱۰ دقیقه هم طول نکشد چادر بپوشم. این به خاطر تهدیدی است که طالبان ایجاد کرده بود. به جز آن بساط پوشیدن لباسهای رنگی و هر چیزی که جلب توجه کند هم برچیده شد.
حضور طالبان روی ترکیب استادان یا رشتههای تحصیلی تأثیری گذاشت؟ مثلا استادی به اتهام داشتن اندیشههای غربی از تدریس محروم شد؟ یا رشتهای با این تصور که غربی است حذف شد؟
دو استاد از استادان دانشگاه هرات تاکنون مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و بعد رها شدند. ما در دانشگاه هرات تاکنون پنج دانشجوی مفقودشده داریم. بیشتر این دانشجویان بعد از برگزاری تجمعهای اعتراضی زنان در هرات مفقود شدند و از آنها خبری نیست.
پس خبری از بیکاری برخی استادان خاص یا بازنشستگی اجباری آنها نبوده است؟
من چیزی در این زمینه نشنیدم.
یکی از مسائلی که در افغانستان روی آن در چند سال اخیر تأکید میشود تبعیض علیه هزارههاست. این وضعیت در زمان طالبان چه شرایطی پیدا کرد؟ بهویژه در یک محیط آموزشی مثل دانشگاه؟
وقتی دختر افغان باشی. زاده یک روستای دورافتاده باشی و بدتر از آن اینکه هزاره باشی با روزگار سختی در افغانستان طالبانی مواجه خواهی بود. من از ترم اول وقتی وارد دانشگاه شدم با تبعیض شدید قومی در دانشگاه مواجه شدم؛ یعنی به وضوح در سیاستهای دانشگاه و استادان این تبعیض دیده میشد. اما وضعیت این تبعیضها با آمدن طالبان بدتر هم شد. اغلب با بدخواهی تلاش میشد حق تحصیلی ما داده نشود و نمرههای پایین به ما داده میشد یا اینکه شرایط را به وضوح برای ما سخت میکردند که نتوانیم یک ترم را با موفقیت پشتسر بگذاریم. یعنی وقتی طالبان آمد ما هم باید با طالب و افکارش میجنگیدیم و هم باید با تبعیضی که به کمک طالب قدرت بیشتری گرفته بود.
یک روز کامل شما در دانشگاه چگونه سپری میشود؟
بعد از بهقدرترسیدن امارت اسلامی در افغانستان زمانهای درسی ما دخترها از دانشجویان پسر جدا شد. به این ترتیب ما باید ساعت هشت در دانشگاه باشیم. فاصله خوابگاه تا دانشگاه هم کم است و ما اغلب ۷:۳۰ صبح بیدار میشویم و هشت سر کلاسهایمان هستیم. کلاسها اغلب تا ۱۲ طول میکشد و ما در این زمان بیشتر به درسهای دانشگاهی مشغولیم. نیمه دیگر روز را در خوابگاه میگذرانیم و اغلب کتابهای غیردرسی را که از کتابخانه دانشگاه میآوریم، مطالعه میکنیم. چون عناوین درسی دانشگاهی اغلب کمتر از نیاز ما را پوشش میدهد و برای همین به مطالعه کتابهای غیردرسی هم علاقه داریم. به جز این پیش از طالبان میتوانستیم فضایی دوستانه در خوابگاه ایجاد کنیم و و موسیقی پخش کنیم یا برقصیم که این مسئله بعد از آمدن طالبان ممنوع شد. بعد از آمدن طالبان گوشکردن موسیقی با صدای بلند یا برگزاری میهمانی در خوابگاه ممنوع بود. اگر یکی از این اتفاقات میافتاد، نیروهای طالب که در نزدیکی خوابگاه ما مقری دارند، تیرهای هوایی شلیک میکنند یا مسئولان خوابگاه را مورد بازخواست قرار میدهند.
یعنی اگر در خوابگاه موسیقی گوش میکردید نیروی طالبانی پشت در خوابگاه تیر هوایی شلیک میکرد؟
بله! این مسئله به یک عادت روزمره برای ما تبدیل شده بود که صدای شلیک تیر هوایی را به هر دلیلی بشنویم.
چطور میفهمند که شما موسیقی گوش میدهید؟
گفتم که نیروهایی را وارد خوابگاه کردند که گزارش کارهای ما را به آنها میدهند. ضمن اینکه پایگاهشان هم خیلی نزدیک خوابگاه است. خودشان هم چند بار با تهدید به ما گفتند ما شما را زیر نظر داریم و هر وقت پایتان را کج بگذارید میفهمیم.
گفتید که با آمدن طالبان در دانشگاه تفکیک جنسیتی صورت گرفت؟
بله! ما صبح تا ظهر در دانشگاه بودیم و پسرها بعدازظهر. پسرها نمیتوانستند وارد دانشگاه شوند تا همه ما کاملا از دانشگاه خارج شویم و به خوابگاه برسیم و بعد آنها وارد میشدند.
با روی کار آمدن طالبان اعتراضاتی هم صورت گرفت که بیشترش از سوی زنان بود. فضای این اعتراضات در افغانستان چطور بود؟
بله! در هرات ما چند تجمع اعتراضی مهم داشتیم. یکی از مهمترین و بزرگترینهای آن از داخل خوابگاه ما انجام شد. تقریبا سه ماه پیش بود که این تجمع شکل گرفت. بعد از حمله خونین به مدرسه کاج در کابل تصمیم گرفتیم برای همدردی و همچنین پاسخ به خشمی که در ما جمع شده بود، یک تجمع را سازماندهی کنیم. عمدتا دانشجوهای هزارهای بودیم که وضع روحی خوبی متأثر از این حادثه نداشتیم و همین مسئله موجب شد تصمیم بگیریم یک تجمع برگزار کنیم. یک گروه تلگرامی از دختران هزارهای که بیرون دانشگاه بودند، ساخته شد و بعد ما دخترهای دانشجو هم به آن اضافه شدیم و قرار شد فردای آن روز یک تظاهرات برگزار کنیم. شب قبل از تظاهرات ما در خوابگاه بنرها و شعارها را نوشتیم و آماده کردیم. ساعت ۹ صبح راهپیمایی را از «دانشگاه کلان» هرات آغاز کردیم. ما فکر میکردیم که تعداد کمی به ما بپیوندند، ولی وقتی حرکت اعتراضی را شروع کردیم، دیدیم که جمعیت درخور توجهی گردهم آمدهایم. به هر حال ما از دانشگاه بیرون رفتیم و به جمعیت بیرون پیوستیم. در این میان نیروهای طالب ما را مورد ضرب و شتم قرار میدادند، ولی جمعیت به حرکت خود ادامه میداد و حتی از جلوی ساختمان امارت اسلامی هم عبور کردیم و آنها مشاهده میکردند، ولی خیلی در تظاهرات ما دخالت نکردند. درگیری جدی وقتی رخ داد که دانشجوهای یک دانشگاه دیگر هرات قصد پیوستن به جمعیت ما را داشتند که در این لحظه طالبان به ما حمله کردند و دختران و زنان را کتک زدند. خود من هم در این تظاهرات کتک خوردم و هنوز هم اثرات آن وجود دارد. بعد از این مداخله طالبان، جمعیت پراکنده شدند و ما به خوابگاه برگشتیم.
طالبان اصلا پیگیر شما نشد؟ به هر حال قابل شناساییشدن بودید.
چرا این اتفاق هم افتاد. خود من آن شب به سختی به خوابگاه برگشتم و یکی از دوستانم هم مورد تعقیب نیروهای موتورسوار طالب قرار گرفت. همین شناساییشدن باعث شد من دو ماه به خوابگاه نمیرفتم؛ چون نیروهای طالب به دنبال من بودند. در این مدت هم به خاطر ضرب و شتمی که شده بودم و شوکی که به من وارد شده بود تحت درمان بودم. اثرات این فشار روانی هنوز در زندگی من دیده میشود.
طالبان برای مداخله در اعتراضات و پراکندهکردن شما از چه وسایلی استفاده میکرد؟
قنداق تفنگ، چوب و شلاق بیشترین چیزی است که در دستان نیروهای طالبان وجود داشت و تظاهراتکنندگان را با آن میزدند. وقتی راهپیمایی آن روز انجام شد، من در فیسبوک هم تظاهرات را به صورت لایو پخش و تلاش میکردم صدای اعتراض را بلندتر کنم. این از آن کارهایی است که طالبان با آن مشکل دارد و برخورد سختی میکند. در این تظاهرات هم وقتی نیروهای طالب ما را غافلگیر کردند و شروع به کتکزدن دخترها کردند، سراغ من هم آمدند؛ چون دیدند که در دستم موبایل است و دارم فیلم میگیرم، برای همین چند نفری روی سر من ریختند و مرا دستگیر کردند. من را جایی نشاندند و لوله تفنگ را گذاشتند بالای سرم، ولی شلیک نکردند و بعد با قنداق اسلحه مرا کتک زدند. میخواستند موبایل مرا بگیرند که ندادم و بالاخره از دستم کشیدند و به زمین کوبیدند و گوشی را شکستند. خوششانس بودم که دخترها به کمکم آمدند و توانستند مرا فراری دهند.
در اعتراضات شما طالبان شلیک مستقیم به معترضان انجام داده است؟
نه! نشنیدم. فقط تیر هوایی شلیک میکنند. البته شایعاتی بود که دخترانی در بیمارستانها هستند که تیر خوردهاند، اما من به چشم خودم در تظاهرات ندیدم. البته شب که به خوابگاه رسیدم، دیدم که تعداد زیادی دختر آسیب دیدهاند که اکثرا به خاطر کتک خوردن با چوب و قنداق تفنگ بود.
گاز اشکآور دارند؟ برای پراکندهکردن جمعیت گاز اشکآور شلیک میکنند؟
خیر.
در این اعتراضات مردان هم با شما همراهی میکنند؟
خیلی کم پیش میآید. در همین تظاهرات معروف سه ماه پیش که میگویم پنج پسر از دانشگاه با ما همراهی کردند که طالبان هر پنج نفر را بهشدت کتک زدند. یک دلیلش شاید این است که طالبان به تظاهرات زنان تنها حمله میکند که آنها را مورد ضرب و شتم قرار دهد، ولی مردان را میکشد. در یکی از اولین تظاهراتهای بعد از روی کار آمدن طالبان که مردان هم حاضر بودند، هشت نفر کشته داشتیم که همه مرد بودند. خیلیها میگویند این اتفاقات باعث شده جرئت مردان برای به خیابان آمدن کم شود.
هرات چند دانشگاه دارد؟
اینجا دو دانشگاه دولتی وجود دارد؛ یکی دانشگاه تعلیم و تربیت هرات است که معلم پرورش میدهد و دیگر دانشگاه هرات است که در همه رشتهها دانشجو میپذیرد. به دانشگاه تعلیم و تربیت دانشگاه کلان میگوییم.
اعتراضات چند ماه اخیر ایران روی اعتراضات زنان افغانستان تأثیری گذاشته؟
از نگاه خودم باید بگویم این اعتراضات تأثیر ویژه خودش را روی وضعیت زنان در افغانستان هم داشته است. به خیابان آمدن زنان ایران به ما هم در افغانستان جرئت داد. زنان افغانستانی هم آن جرئتی را که در چند وقت اخیر از دست داده بودند، به دست آوردند. به هر حال ما فضای مشترک زیادی بین خودمان میبینیم و این فضای مشترک روی فعالیتهای ما هم تأثیر میگذارد. البته تفاوتهایی هم وجود دارد. در افغانستان اگر زنی زندانی شود باید این احتمال را داد که به او تجاوز جنسی صورت میگیرد؛ این اتفاقی است که در ایران رخ نمیدهد. یا مسائل دیگری از این دست که تفاوتهایی را ایجاد میکند. من همیشه آرزو میکردم ایکاش یک دختر معترض در تهران بودم تا کابل؛ چون در افغانستان اعتراضکردن، دختربودن و به خیابان آمدن واقعا سخت است. در ایران دانشگاه برای دختران ممنوع نیست یا رفت و آمد بینشهری برایشان سخت نیست یا به پوشش آنها مانند ما اشکال نمیگیرند. در همین ترمی که من درس خواندم، یک بار طالبان برای دیدن وضعیت پوشش ما آمدند. بارها اطلاعیه زده بودند که باید سراپا سیاه بپوشید و لباسهای بلند و گشاد بپوشید. کمربند نباید به کمر میبستیم و چادرهای رنگی نباید میپوشیدیم. آمدند و لباسها را بررسی کردند و صدها ایراد گرفتند. از آنها پرسیدیم که مشکل شما با لباس رنگی چیست و معاون دانشگاه که خودش از سران طالبان بود گفت که ما تحریک میشویم.
ماجرای تبعیض علیه هزارهها چیست؟
این یک تبعیض ۱۵۰ ساله است. خیلی قبل از این هم البته هزارهها مورد تبعیض قرار میگرفتند، ولی از این سال و با روی کار آمدن عبدالرحمنخان این روند سیستماتیک شد. جنگهایی صورت گرفت و سرزمین هزارهها غصب شد. پشتونزبانها یک تعصب عجیب دارند و با ما مشکل دارند و تلاش میکنند ما را سرکوب کنند؛ فقط به این خاطر که هزاره هستیم. در دانشگاه من به وضوح دیدم که ما را مورد تبعیض قرار میدادند و نمیتوانستیم در این زمینه حرفی هم بزنیم.
آخرین باری که دانشگاه رفتید کی بود؟
۱۰ روز پیش رفتیم. وقتی رفتیم دیگر اجازه ندادند وارد دانشگاه شویم و گفتند دیگر مجوز ورود به دانشگاه ندارید. ما نرفتیم و با چند شلیک هوایی ما را پراکنده کردند و حالا من فردا از خوابگاه به کابل برمیگردم. حتی در آن روز قرار بود چند دختر از مدرک لیسانس خود دفاع کرده و مدرک دریافت کنند که به آنها اجازه داده نشد.
در زمان اعتراضات طالبان اینترنت را قطع میکنند؟
نه! اینترنت را قطع نمیکنند، ولی اگر در تظاهرات ببینند کسی موبایل به دست دارد و دارد فیلم و عکس میگیرد، همان لحظه از دستش میکشند و میشکنند.
اعتراضات خود را در چه پلتفرمی هماهنگ میکنید؟
بیشتر تلگرام؛ چون در هرات بیشتر تلگرام محبوب است.
قبلا افغانستانیها به تلگرام به خاطر روسیبودن چندان اعتماد نداشتند.
من هم وقتی در کابل بودم اسم تلگرام را نشنیده بودم. وقتی به هرات آمدم با تلگرام آشنا شدم. در هرات کلا تلگرام خیلی محبوب است؛ یعنی کمتر از فیسبوک استفاده میشود و بیشتر از تلگرام استفاده میکنند. در بقیه افغانستان، اما فیسبوک خیلی محبوب است.
کمی درباره این مشکل رفت و آمد دختران در زمان طالبان توضیح میدهید. مثلا شما وقتی اول یک ترم به هرات میآیید دیگر به خانه بازنمیگردید؟
نه؛ چون هم مشکلات اقتصادی داریم و نمیتوانیم سفر هوایی انجام دهیم و هم سفر زمینی به همراهداشتن محرم اعم از شوهر، پدر یا برادر احتیاج دارد که، چون هیچ مردی از نزدیکان ما در هرات نیست، در خوابگاه میمانیم.
طالبان چگونه این مسئله را کنترل میکند که شما با محرمتان سفر میکنید؟
چند اتفاق در این مدت افتاد. طالبان معمولا با چند کار نمایشی بقیه را متوجه میکند که چطور رفتار کنند. مثلا چند بار در شاهراهها جلوی ماشینها را میگیرند و اگر کسی محرم همراهش نباشد، مورد ضرب و شتم قرار میدهند. این باعث میشود بقیه حساب کار دستشان بیاید. شایعه هم زیاد پخش میکنند و این وحشت را بیشتر میکند. دیگر اینکه در زمان خرید بلیت کنترل شدیدی صورت میگیرد. شما اگر یک زن باشید حتما باید دو بلیت تهیه کنید؛ یکی برای خودتان و یکی برای همراهتان که اجباری است با شما سفر کند. وقت سوارشدن به اتوبوس هم این مسئله چک میشود؛ یعنی اگر من از هرات بخواهم به کابل بروم باید یک مرد از نزدیکانم را پیدا کنم و او را راضی کنم تا با من به کابل بیاید. او دو بلیت به نام خود تهیه میکند که من را هم شامل میشود و باید با من سوار اتوبوس شود و در کابل هم پیاده شود. این کار سخت است؛ چون هرکسی راضی نمیشود کار و زندگیاش را رها کند و با من به کابل بیاید و بعد برگردد هرات. در واقع ما باید یک نفر را پیدا کنیم که با ما بیاید. او باید از مرحله خرید بلیت عبور کند، سپس باید از مرحله سوارشدن به اتوبوس و دادن بلیت به راننده هم عبور کند تا بتوانیم به یک سفر برویم.