مهمترین سؤال فوتبال ایران پس از حذف تیم ملی از مسابقات جامجهانی این بود که آیا کارلوس کیروش بهکار خودش در این تیم ادامه خواهد داد یا نه. سرمربی پرتغالی در شرایط خاصی به ایران بازگشت؛ زمانی که برخلاف گذشته، موافقان چندانی نداشت. بعد هم که نتایج ضعیفی در قطر گرفت و کلا همان پایگاه نازل باقیمانده هم برایش فرو ریخت. در این شرایط همه منتظر ماندهاند تا فدراسیون تکلیف او را روشن کند، اما از خیابان سئول صدای واضحی به گوش نمیرسد. آقایان بعضا از احتمال ابقای کیروش حرف میزنند و بعضا میگویند مشغول بررسی گزینههای مختلف هستند. بهطور مشخص، مهدی تاج از مطالعه فدراسیون پیرامون احتمال انتخاب چهرههایی مثل فرهاد مجیدی، برانکو ایوانکوویچ و... سخن گفته بود، اما حالا وزیر ورزش مطالبی به زبان آورده که نشان میدهد احتمالا وارد یک «بازی» دیگر شدهایم.
در پایان هفته، رسانهها این جملات را از قول حمید سجادی منتشر کردند: «اگر یک فدراسیون همچون فوتبال تصمیم فنی گرفت مثل آوردن کیروش، وظیفه ما این است که حمایت کنیم تا زمان تلف نشود. مثلا امروز فدراسیون فوتبال میگوید مجدد در خدمت کیروش باشیم، حتما ادلهای دارند و در این زمینه بررسی صورت گرفته و روی آن فکر شده است.» بسیاری از منابع خبری، این اظهارات را بهمعنای ادامه حضور کارلوس کیروش روی نیمکت تیم ملی قلمداد کردند. فارغ از درست و غلطبودن چنین تصمیمی و باز فارغ از اینکه چرا وزارت ورزش در مورد بحث تخصصی فدراسیون نظر میدهد، باید به دوستان تأکید کنیم بازی را به پایان برسانند.
اگر واقعا انتخابشان این است که کیروش را نگه دارند، رسما و صراحتا آن را اعلام کنند و مثل گذشته که احترام چندانی برای افکار عمومی قائل نبودند، الان هم نگران واکنش منتقدان نباشند. درصورتی که تصمیم قطعی گرفته شده باشد، بازی با اسامی مختلف، تنها بهمنزله فریبدادن مردم خواهد بود و به علاوه شخصیت گزینههای تشریفاتی را هم زیر سؤال میبرد. بالاخره امثال برانکو، قلعهنویی، مجیدی و... آدمهای معتبری هستند و نباید شأن و مقام آنها را تا سطح سیاهیلشکر تنزل داد. نکنید از این کارها.
حتی بدتر از ویلموتسگیت
خود مهدی تاج میگوید چندین دهه سابقه حضور در فوتبال را دارد. بهطور مشخص مردم سالهاست که او را در رأس هرم فدراسیون فوتبال میبینند؛ حالا در مقطعی کنار علی کفاشیان و پس از آن برای مدت طولانی با همین تیمی که امروز اطراف خودش چیده است. در این مدت، تاج در فوتبال ایران بالا و پایینهای زیادی را تجربه کرده، اما به جرأت میتوان گفت میزان مشروعیت و مقبولیت او هرگز تا این حد پایین نبوده است. حتی در دورهای که فاجعه مارک ویلموتس رخ داد و مربی بلژیکی با کمترین کارایی بیشترین پول را از فدراسیون گرفت و رفت هم نگاهها به تاج تا این حد منفی نبود، اما امروز هر حضور او در رسانهها به هر بهانه با فوجی از واکنشهای منفی همراه میشود.
موضوع ساده است؛ در داستان ویلموتس، نهایتش این بود که فدراسیون فوتبال یک مربی ضعیف انتخاب کرد و قرارداد بدی هم با او بست که منجر به تحمل خسارت اقتصادی و فنی شد. به هر حال اشتباه است و پیش میآید. تاج هم بعد از آن داستان به بهانه بیماری خودش را کنار کشید و سعی کرد زمان بدهد تا شرایط عادی شود. فوتبال ملی ایران به شکلی معجزهآسا از خاکستری که تاج و رفقا ساخته بودند پر کشید و دوباره بلند شد. به هر حال تیم ملی مقتدرانه به جامجهانی صعود کرد و پاداشی مهیا شد که کفاف غرامت هنگفت ویلموتس را میداد.
اینجا بود که تاج دوباره سر سفره برگشت؛ این بار بدون بیماری قلبی، اما با همان تصمیمات اشتباه. آقای رئیس اقدام به اعمال تغییر پرهزینه در کادرفنی تیم ملی کرد که خب نتایجش را هم همه دیدند. به علاوه او حاضر به انجام یک عذرخواهی درست و درمان از مردم نشد و بدتر اینکه با نوعی ادبیات طلبکارانه به مصاف منتقدان رفت. مجموعه اینها باعث شده است فوتبال ایران امروز با نامحبوبترین تاج ممکن مواجه باشد؛ کسی که برای احیای نام و اعتبارش کاری بسیار دشوار و بلکه ناممکن پیش رو دارد.
منبع : همشهری