حفر و کاوش برای رسیدن به عتیقه و طلا مدتهاست که پیشه خیلی از آنهایی شده است که به خرافه اعتقاد دارند. داستان گنج و گنجیابی خیلی قدیمی است و تا به الان قربانیهای زیادی هم داشته است.
رویاهایشان را در مخروبهها میجویند. زمین را حفر میکنند، به کوهها و تپههای باستانی آسیب میزنند، جان خودشان را به خطر میاندازند تا بتوانند به صندوقچه پر از طلا برسند. همان صندوقچه قدیمی و زهوار در رفتهای که معمولا در فیلمها و کارتونها دیدهاند.
به گزارش شهروند، در ذهنشان تجسم میکنند آن لحظهای که صندوق را یافتهاند. درش را باز میکنند و برق طلاها چشمشان را میزند. یا مثلا کوزهای شکسته و قیمتی را مجسم میکنند و به همین امید جانشان را در کف دستان میگذارند و به دل تاریخ میروند.
کاوش میکنند تا به تاراج ببرند عتیقههای هزاران سال پیش را؛ میخواهند یکشبه به گنج برسند، اما رنج نصیبشان میشود. یا جانشان به خطر میافتد یا دستگیر میشوند. پولشان را هم در راه تجهیزات این کاوشگری خطرناک بر باد دادهاند.
با این حال دستبردار نیستند و به عمق زمین یورش میبرند تا شاید برسند به آن خمره قیمتی و ثروتی باد آورده؛ با این حال نمیدانند که تمام اینها سرابی پرخطر و رویایی پوچ و توخالی است.
این روزها مردمان زیادی این فریب رویایی را خوردهاند. یا جان دادهاند یا پولشان از دست رفته. همین چند روز پیش بود که گزارش مرگ مرموز دو نفر در چاه یک خانه در پایتخت، ماموران پلیس، نیروهای اورژانس و بازپرس ویژه قتل را به صحنه حادثه کشاند. محل حادثه زیرزمین یک خانه قدیمی در تهران بود.
وقتی ماموران و نیروهای امدادی به آنجا رسیدند، دو مرد سراسیمه از گرفتارشدن دوستانشان در چاه خبر دادند. چاهی عمیق در آن زیرزمین حفرشده و دو نفر در آن دفن شده بودند. طولی نکشید که مشخص شد این دو مرد برای یافتن گنج، زمین را کنده و داخل چاه شده بودند که این بلا سر آنها آمد.
در این شرایط یکی از دو مردی که زنده مانده بود، از سوی پلیس دستگیر شد. او در بازجوییها گفت: «ما به دنبال گنج در زیرزمین خانه یکی از کسانی که جان باخت، رفتیم. صاحبخانه یک برگه مرموز زیر طاقچه خانهشان پیدا کرده بود که رویش نشانههایی عجیب وجود داشت؛ بنابراین با هم پیش فردی رفتیم که تخصصش خواندن نقشه گنج بود. وقتی برگه را به او نشان دادیم، گفت نقشه گنج است و نشان میدهد که احتمالا زیرخاکیها در همان خانه صمد دفن شده است. او نقشه را برایمان خواند. به همراه دو نفر دیگر از دوستانمان به آنجا رفتیم و کار حفاری را شروع کردیم.
اما هرچه کندیم به چیزی نرسیدیم، تا اینکه صمد دوباره وارد چاه شد. او یک بیسیم با خودش برده بود. وقتی رفت، با بیسیم خبر داد که زیر پایش خالی و دچار حادثه شده است. بلافاصله یکی از دوستانمان وارد چاه شد تا به او کمک کند. اما ناگهان دیوارههای آن فروریخت و بر سر صمد و دوستمان آوار شد. ما هم فهمیدیم همه چیز یک سراب بوده است.»
حفر و کاوش برای رسیدن به عتیقه و طلا مدتهاست که پیشه خیلی از آنهایی شده است که به خرافه اعتقاد دارند. داستان گنج و گنجیابی خیلی قدیمی است و تا به الان قربانیهای زیادی هم داشته است. حامد وحدتینسب، مدیر گروه باستانشناسی دانشگاه تربیتمدرس سالهاست که در زمینه کاوش و تحقیق در زمینه باستانشناسی فعالیت دارد.
او درباره گنجیابی میگوید: «مسأله گنجیابی برای دیروز و امروز نیست. سالهای طولانی است که مردم را درگیر خودش کرده. درواقع به نوعی شکلگیری باستانشناسی مدرن هم از دل همین عتیقهیابی و گنجیابی است. با این حال، این مسأله در کشور ما فرازوفرودهای زیاد و زاویههای مختلف دارد. یک بخش آن ارتباط معنیداری با وضعیت اقتصادی کشور دارد. یعنی زمانی که وضعیت اقتصادی خیلی بسامان نیست، این فعالیتها و گرایش مردم به گنجیابی تشدید میشود. بخش دیگر آن سودجویی است. در اینجا صورتمسأله فرق میکند.»
این کارشناس نقش شبکههای مافیایی را در این زمینه بسیار زیاد میداند و ادامه میدهد: «این شبکههای مافیایی از همین طریق ارتزاق میکنند. این افراد کسانی هستند که تبلیغ دستگاههای جانبی برای گنجیابی، نقشه و طلسم را انجام میدهند. درواقع پولی که در این زمینه میچرخد، پولی نیست که از پیداشدن عتیقه به دست میآید. افرادی هستند که نقشه گنج میفروشند و اگر از خودشان پرسیده شود که چرا خودت سراغش نمیروی، بهانههای خرافاتی میآورند.
مثلا میگویند به من نمیافتد، موکلم اجازه نمیدهد و درنهایت پایههای این مسأله را براساس باورهای خرافاتی میگذارند. بعد از آن دستگاههای گنجیاب و نقشههای گنج خریدوفروش میشود. این افراد در کنارش تبلیغ هم میکنند که مثلا این دستگاهها ۱۰ متر زیرزمین را هم نشان میدهد. با همین حرفهای فریبکارانه، چند صد میلیون پول میگیرند. در ادامه این مافیا باز هم از کار نمیایستند. این بار کلی پول ردوبدل میشود برای کسانی که اسم کارشان را کارشناسی گذاشتند. مثلا میگویند شکل کوه شبیه به عقاب است و این یک نشانه محسوب میشود.»
اما مسأله به همینجا ختم نمیشود و باز هم کاوشگران طلا و عتیقههای رویایی باید بهای سنگینی را بدهند. آنها معمولا بعد از پرداخت این هزینهها، باز هم سراغ خرافات مردم میروند و از راههای فریبکارانه پول به جیب میزنند.
وحدتینسب اینها را میگوید و ادامه میدهد: «معمولا وقتی فرد پول دستگاه و کارشناس را هم پرداخت میکند و میرود جایی را که اعلامشده حفر میکند، اما به جایی نمیرسد. اینجا دوباره به همان کارشناس برمیگرد و او اینبار باز هم از خرافه استفاده میکند. میگوید جن مراقب این گنج است و باید دوباره پول بدهی برای باطلشدن طلسم. یا میگوید جن گنج را جابهجا کرده است. با توجیحات این مدلی همینطور از مردم پول میگیرند و پوچبودن این مسأله را اینگونه توجیه میکنند. برای ذهنیهایی که خیلی خرافی هستند و به اینجور مسائل اعتقاد دارند.»
چند روز پیش پرونده دیگری در دادسرای جنایی پایتخت تشکیل شد که افرادی برای یافتن گنج جایی را حفر کرده و درنهایت به ادعای خودشان به گنج رسیدند. کوزه، مجسمه خروس و سنگ شیشهای، همان عتیقههای زیرخاکی است که به ادعای متهمان یافت شده است.
یکی از این متهمان این پرونده میگوید: «همسایهام به من گفت بیا برویم در کار عتیقه و زیرخاکی. میگفت در شهرستان ما عتیقه خیلی زیادی وجود دارد و باید به دنبالش بگردیم. او مرد کارخانهداری را معرفی کرد. به من گفت که این مرد در کار عتیقه است. هم فروشنده سراغ دارد و هم عتیقه را خوب میشناسد.
من خودم در شهرستانمان یک تختهسنگ بزرگ دیدم، رویش عکس یک پهلوان بود. از آن عکس گرفتم و برایش فرستادم. او وقتی عکسها را دید، گفت عتیقه و متعلق به دوران ساسانیان و اشکانیان است. درنهایت او به شهرستان ما آمد و هشت محل را نقطهزنی کرد و گفت در این محلها عتیقه وجود دارد. دستگاه گنجیاب را به من به مبلغ ۸۰ میلیون تومان فروخت.
بعد از آن با خودش و یکی از دوستانش و شاگرد من به کوهستان رفتیم. دستگاه گنجیاب، عتیقهها را نشان داد. شروع کردیم به کندن و درنهایت به یکسری اشیای عتیقه رسیدیم. دو روز حفاری کردیم تا به این عتیقهها رسیدیم. این اشیا شامل مجسمه خروس و یک سنگ گرد مثل شیشه بود. دو کوزه هم پیدا کردیم. دو روز حفاریمان طول کشید تا اینها را پیدا کردیم.»
کارشناس باستانشناسی اینگونه پروندههایی که معمولا به چیزی شبیه به گنج میرسند، بررسی کرده و میگوید: «ما اصلا کوزه قیمتدار نداریم. کوزهها برای ما که باستانشناس هستیم، خیلی مهم هستند. از نظر باستانشناسی مهم هستند. ولی کوزه خالی قیمتی ندارد. خیلی از این افراد سودجو برای جلب اعتماد، این اشیا را خودشان به صورت تقلبی درست میکنند و در جایی قرار میدهند که برای بیزنسهای بعدی اعتماد جلب کنند. این هم برای تبلیغات کارشان است. مسأله دیگر این است که این افراد سودجو، در صفحات مجازی خیلی زیاد هستند. خودشان را به عنوان دکتر باستانشناسی معرفی میکنند که کارشناسی کنند.
باید به مردم آگاهیرسانی شود کسی که ادعا میکند دکترا دارد، حتما باید سابقه علمیاش در فضای مجازی ثبت شود. باید سرچ و سابقه علمیاش را پیدا کنند. غیرممکن است اگر فردی دکترا داشته باشد، چیزی از او در فضای مجازی پیدا نشود. حتما باید در سامانه ثبت شده باشد. کسی که ادعا میکند دکتر است و سایت گنجیابی دارد، تردید نکنید که کلاهبرداری است. اساسا کسی که باستانشناس باشد، این کار را انجام نداده و مردم را به سمت حفاری سوق نمیدهد. اما مردم این موضوع را نمیدانند و اعتماد میکنند. معمولا هم این فراد چند صد هزار فالوئر دارند. به عنوان مثال یکی از حلقههای مهم تبلیغات گنجیابی در ایران همچنان در اینستاگرام پیج دارد.»
گنجیابی در یک سطح دیگر هم وجود دارد. گنجیابی برای مشتریهای پولدار: «معمولا به مشتریهای پولدار میگویند پیداکردن گنج با اطلاعات و تصاویر ماهوارهای ممکن است. ادعا میکنند که دسترسی به تصاویر ماهوارهای داریم و میتوانیم گنج را پیدا کنیم. در صورتی که کلاهبرداری است. اگر چنین چیزی باشد ما باید از آن استفاده کنیم. آنها در این شرایط مبلغ را بالا میبرند. مثلا ۲۵۰ میلیون تومان میگیرند.
در صورتی که صندوق پر از سکه برای کارتونهاست. اصلا آن زمانها انقدر آدمها وضعشان خوب نبوده است که صندوق پر از طلا باشد. مثلا دوره ساسانیان طبقه محدودی از مردمانش وضع مالی خوبی داشتند، بقیه مسگر و کشاورز بودند و قاعدتا طلایی نداشتند که جایی دفن کنند. اگر تمام گزارشهای باستانشناسیهای ایران را مطالعه کنید و گزارش کاوش این باستانشناسها را بخوانید، همان گزارشهایی که به میراث فرهنگی ارائه کردهاند، شاید یکهزارم کاوشها هم طلا و سکه و نقره نباشد. تازه این برای باستانشناسهاست.
همانهایی که بلد هستند کدام شهر و کدام تمدن در کجا وجود دارد. گرچه باستانشناسان برای پیداکردن گنج نمیروند، بلکه برای آشکارسازی معماری و پیداکردن تمدن گذشته میروند. ولی اگر گنجی وجود داشته باشد، باید قاعدتا به گنج هم دست پیدا کنند.
اما خیلی محدود است که هر ۱۰ سال یک بار یک نفر به یک تدفین برسد که طلا داشته باشد. افرادی که میگویند زیر فلان تپه گنج است، جرم و کلاهبرداری محسوب میشود. پشت این کلاهبرداری همین گردش مالی دستگاههاست. افراد خیلی زیادی نفع میبرند و با ذهن مردم بازی میکنند و آنها را هم از نظر مالی و هم جانی در خطر میاندازند. اکثرا آنها هم ضعیفترین بخش جامعه هستند. یعنی طرف پول قرض میکند تا هزینههایی را که باید پرداخت کند. البته در مقیاسهای بالاتر هم وجود دارد.
آنهایی که پولدار هستند و با دستگاههای بزرگ و لودر به حفاری میروند. آنها فقط صدمه میزنند به تپه باستانی و بنای تاریخی؛ وقتی لودر برخورد میکند، همه چیز نابود میشود و ما هرگز نمیفهمیم چه کسی اینجا زندگی میکرده و اجدادمان کی بودند و چه تمدنی داشتند.
یعنی درواقع بخشی از تاریخ کشور ما برای همیشه گم میشود. وقتی کل تاریخ را یک پازل بزرگ در نظر بگیریم که در حال حل آن هستیم، بخش بزرگی از این پازل از بین میرود. همه آنچه ما از دوران هخامنشی میدانیم از دل همین باستانشناسی است. اگر بروند و تخریب کنند، خیلی چیزها گم میشود.
گنج و گنجیابی مسألهای بهشدت پیچیده است. حتی میتواند خطرهای زیادی داشته باشد. افراد از گروههای مختلف اجتماعی درگیرش هستند و نسبت به این کار ناآگاه. هیچکس نمیداند کجا باید این کار را انجام دهد. فقط یک باستانشناسی حرفهای است که میتواند پیدا کند. ما خودمان در حفاریها و کاوشهای آگاهانه چیزهای دیگری به جز گنج، از زیر زمین پیدا میکنیم و آدمها چطور ناشیانه با این قضایا برخورد میکنند.»
اما باید دید مجازات افرادی که بهدنبال سراب گنج میروند چیست. محمدرضا گیوکی، حقوقدان این مسأله را بررسی میکند و میگوید: «صرف حفاری به قصد به دست آوردن عتیقه و امثالش عنوان جزایی و مجرمانه دارد. فرقی نمیکند که در ملک شخصی باشد یا در سایر املاک عمومی یا مثلا املاکی که متعلق به اشخاص دیگر باشد. اگر منجر به حفاری شود و دسترسی به اشیای عتیقه ایجاد شود، جرمانگاری شده است.
مجازات قانونی که در نظر گرفته شده، بین ۶ ماه تا سه سال حبس است. همچنین اگر اشیایی به دست آید موظف هستند که تحویل دهند. حتی اگر در ملک شخصی باشد باز هم باید مجازات شوند و اشیا را تحویل دهند. اما حفاری به قصد دسترسی به گنج، اگر گنجی پیدا نشود، عنوان مجرمانه برایش در نظر گرفته نمیشود یعنی جرم عقیم است و مجازات ندارد.
اما آن لوازمی که به این منظور در نظر گرفته شده، توقیف میشود، چراکه انگیزه مجرمانه بوده و حالا به آن هدفی که میخواستند نرسیدند. با این حال به خاطر اینکه از تکرار این مسائل ممانعت شود، وسایل را توقیف میکنند، چون این وسایل مقدمه جرم است و به عنوان پیشگیری، استفاده از آن ممنوعیت دارد.
در اینجا یک عنوان مجرمانه و یک ممنوعیت وجود دارد. تا وقتی شخص این وسایل را استفاده نکند، جرم اتفاق نیفتاده است. ولی به طور کلی سیستم گنجیابی ممنوعیت دارد، چون هدف اصلی جرم است.
مثلا فرد میگوید من دستگاهی دارم که پول جعلی تولید میکند، صرف دستگاه تا وقتی استفاده نشود جرم ندارد، ولی ممنوعیت دارد. از طرف دیگر وقتی کسی در راه یک اقدام ممنوعه قدم برمیدارد ممکن است اتفاقاتی برایش بیفتد، مثلا دچار گازگرفتگی شود یا چاه ریزش کند. این یعنی خودش علیه خودش اقدام کرده، درست مثل کسی که خودش خودکشی کرده است. پس این مسأله هم متوجه شخصی نیست، حتی اگر کسی همراهش باشد.»