bato-adv
کد خبر: ۵۸۵۱۲۷

دختران فراری از کره مریخ نیامدند

دختران فراری از کره مریخ نیامدند
با بررسی آسیب‌شناسی خانواده در دنیا آشکار می‌شود که در دوران شکوفایی دانش، تکنولوژی و صنعت، استحکام و کانون گرم خانواده کمتر مورد توجه قرار گرفته و ضربات شکننده‌ای را به جامعه بشری وارد کرده و رعایت نکردن اصول و مبانی صحیح زندگی، باعث فساد و جنایت در جامعه شده است.
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۱ - ۱۷ آبان ۱۴۰۱

آسیب‌های اجتماعی به عنوان یک تهدید جدی سلامت روحی و روانی افراد جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان و جوانان را با خطر مواجه ساخته است. مسائلی از قبیل اعتیاد، فرار از خانه، خشونت، انزوای اجتماعی، ناهنجاری‌های رفتاری و ناامیدی را ازجمله نتایج آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی عصر حاضر می‌توان به حساب آورد.

به گزارش اعتماد، با بررسی آسیب‌شناسی خانواده در دنیا آشکار می‌شود که در دوران شکوفایی دانش، تکنولوژی و صنعت، استحکام و کانون گرم خانواده کمتر مورد توجه قرار گرفته و ضربات شکننده‌ای را به جامعه بشری وارد کرده و رعایت نکردن اصول و مبانی صحیح زندگی، باعث فساد و جنایت در جامعه شده است.

پس از خانواده، فرد تحت‌تاثیر محیط و اجتماع قرار می‌گیرد و نیرو‌هایی که فرد را می‌تواند در جامعه تحت تاثیر قرار دهد نسبت به خانواده برتری دارد.

در ادامه در گفتگو با یک جامعه‌شناس و روانشناس به عواملی که در آسیب‌های اجتماعی اثرگذار هستند، پرداخته‌ایم:

آسیب‌های اجتماعی طبیعی، نژادی، فطری و ارثی نیستند

«امان‌الله قرایی‌مقدم»، جامعه‌شناس درخصوص نقش خانواده در گسترش آسیب‌های اجتماعی می‌گوید: «این بحث ما را وارد یک تئوری بزرگ می‌کند. آسیب‌های اجتماعی فقط بخشی از آن به خانواده برمی‌گردد. به عنوان مثال اگر در یک خانواده پدر و مادر معتاد هستند یا خانواده نابسامان است و در آن طلاق صورت گرفته یا فرزندان با بدسرپرستی یا بی‌سرپرستی مواجه هستند در آینده با آسیب‌های اجتماعی روبه‌رو می‌شوند.

مورد دیگر اینکه ممکن است وضع اقتصاد یک خانواده‌ای مناسب نباشد و فرد مجبور شود به کار‌های خلاف روی بیاورد. بحث مهمی که درخصوص آسیب‌های اجتماعی وجود دارد، بحث محیط است. یعنی دوستان، همسالان و محلی که شخص در آن زندگی می‌کند، تاثیر فراوانی روی افراد می‌گذارد. بین افراد و محلی که زندگی می‌کنند، رابطه متقابلی وجود دارد که به آن برون‌شناسی محیط یا اکولوژی می‌گویند.

این محیط از نظر اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی روی افراد تاثیرگذار خواهد بود. اگر فردی از نظر اقتصادی و فرهنگی در سطح بالایی باشد هرگز در محلات پایین زندگی نخواهد کرد. در اصل خود همان منطقه افراد را پس می‌زند. یعنی اگر افراد ورشکست شوند، فقیر شوند یا به لحاظ اقتصادی کم بیاورند خود آن منطقه افراد را به منطقه پایین‌تری هل می‌دهد.

مثلا بچه‌ای که در خیابان شوش، راه‌آهن، جمشید یا خیابان هرندی زندگی می‌کند راه گرایش به اعتیاد برایش باز است و به راحتی از محیط تاثیر می‌پذیرد. براساس یکسری از تئوری‌ها انسان همواره در هر لحظه یا هر ثانیه در یک میدان نیرو قرار می‌گیرد. جایی که افراد در آن حاضر می‌شوند، یک میدان نیرو یا یک میدان زندگی است و یک نیرو‌هایی اشخاص را تحریک می‌کنند که مثلا برقصند یا آواز بخوانند ولی از طرف دیگر از سوی افراد نیرو‌های بازدارنده هم وجود دارد که اگر فرد دختر باشد، هشدار می‌دهد خجالت بکش اینجا در این محیط جای خنده، شوخی یا رقص نیست و... در نتیجه هر انسانی در هر لحظه که ما به آن فضای حیاتی یا موقعیت آنی نیز می‌گوییم، می‌تواند تحت تاثیر محیطش قرار بگیرد.

مثلا فرد در دفتر کارش نشسته و یک‌باره از جایش بلند می‌شود و به سمت سالن می‌رود. آنجا آن فرد ممکن است حس و حالش فرق کند، چون فضای حیاتی‌اش نیز تغییر پیدا کرده است. همان فرد داخل خیابان می‌رود باز مجدد فضای حیاتی یا موقعیت آنی او تغییر می‌کند...»

او در ادامه می‌گوید: «در یک کلام آسیب‌های اجتماعی ازجمله اعتیاد، طلاق، خودفروشی و... طبیعی، نژادی، فطری و ارثی نیستند، بلکه اجتماعی هستند و خصوصیات افراد را شرایط اجتماعی تغییر می‌دهد. اگر فردی در جایگاه اجتماعی یا موقعیت مناسبی قرار دارد یکی از دلایل مهم آن این است که پدر و مادر خوبی داشته.

اگر شرایط محیط زندگی فرد بد باشد، طبیعتا او نیز انسان خوبی تربیت نخواهد شد. مگر دختران فراری چه کسانی هستند؟ از کره مریخ که نیامدند! پس انسان‌ها محصول و نتیجه محیط‌شان هستند. در واقع انسان مفعول است و در هر لحظه اراده‌اش را جامعه می‌گیرد. ممکن است یک دخترخانمی به‌طور ناگهانی در موقعیتی قرار بگیرد و مجبور به تن‌فروشی شود که تا آن لحظه این تجربه را نداشته است.

پس خانواده تنها یک عامل برای ایجاد آسیب‌های اجتماعی است. عوامل دیگر نیز شامل اعتقادات دینی، محل زندگی، دوستان و... می‌شود. مهم‌ترین عامل، اما محیط است، خانواده هم تحت تاثیر همان محیط قرار می‌گیرد. خانواده یک سلول اجتماعی است. مثلا یکی از عواملی که در روی آوردن نوجوانان به سیگار نقش اساسی دارد، دوستان آن‌ها هستند.

همین می‌تواند زمینه ورود به اعتیاد را فراهم سازد. ما به این موارد نیرو‌های برانگیزنده نیز می‌گوییم. یعنی نوجوانان را تحریک می‌کنند که به سمت کار خلاف گرایش پیدا کنند. در حال حاضر در جامعه ما نیرو‌های برانگیزنده بر پلیس، زندان، راهنمایی و رانندگی و... برتری دارند.

در نتیجه آسیب‌ها کم نمی‌شوند ولی اینکه افراد یا مسوولان فرض کنند انسان خلافکار از شکم مادرش خلافکار یا تن‌فروش به دنیا می‌آید، یک طرز فکر اشتباه است. این افراد برای اینکه از مسوولیت خود کم کنند، می‌گویند خود فرد خواسته که خلافکار یا بزهکار باشد. مسوول این اتفاقات زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه است.

مسوولان دنبال درمان آسیب‌های اجتماعی هستند درحالی که باید عوامل موثر در آن‌ها را بررسی کنند. مثلا فقر؛ وقتی فقر در یک خانواده موج می‌زند، دختر آن خانواده برای نیازهایش مجبور می‌شود به تن‌فروشی روی بیاورد یا گاهی اوقات خود خانواده دخترشان را برای تن‌فروشی دراختیار مردان قرار می‌دهند.

چند سال پیش روی دختران فراری در مهرشهر کرج بررسی‌هایی را انجام دادیم و مشخص شد که خانواده‌های‌شان از روی فقر دخترهای‌شان را به تن‌فروشی وادار کرده بودند. این‌ها همه نتیجه آسیب‌های اجتماعی در جامعه است. به قول سعدی پسر نوح با بدان بنشست/ خاندان نبوتش گم شد سگ اصحاب کهف روزی چند/ پی نیکان گرفت و مردم شد»

جامعه همانند پیکر انسان است

قرایی‌مقدم درباره آسیب‌های اجتماعی توضیح می‌دهد: «موضوعات مربوط به جامعه و آسیب‌های اجتماعی مطلق هم نیستند که بگوییم اگر فردی در شرایط نامناسب قرار می‌گیرد حتما دچار آسیب اجتماعی خواهد شد. در هر فرد اعتقادات و افکاری نهادینه است که باعث می‌شود در شرایط نامساعد نیز وارد اعتیاد یا تن‌فروشی و... نشود.

عوامل اجتماعی هر کدام به تنهایی نمی‌تواند روی فرد تاثیر بگذارد. همان‌طور که گفتم اعتیاد، طلاق، تن‌فروشی و... صرفا به خانواده برنمی‌گردد و یک پدیده اجتماعی است. به عنوان مثال جامعه را به پیکر انسان تشبیه می‌کنیم؛ اگر قلب یک نفر مورد آسیب قرار بگیرد ناخودآگاه به دیگر نقاط بدن او نیز آسیب وارد می‌کند، بنابراین جامعه همانند پیکر انسان است و آسیب‌ها روی تمام افراد جامعه به گونه‌های مختلف تاثیر خواهد گذاشت.

اصولا هر پدیده اجتماعی تک علی نیست و یک علت ندارد، بلکه چندین علت دارد. هنگامی که این علت‌ها با هم جمع می‌شوند پدیده و آسیب اجتماعی شکل می‌گیرد. البته با روند و پیشرفت جامعه موضوعات و مشکلات هم مختلف جلوه می‌کنند. مثلا نسل جدید جامعه ما تمام سنت‌ها را پشت سر گذاشته و به آن‌ها پشت پا زده است.

بنابراین دیگر به موضوعات و مسائل گذشته توجهی نمی‌کند. یکی از عواملی که در حال حاضر باعث تجمعات و اعتراضات جوانان شده همین مساله امروزی بودن آنان است. پدر یا مادر به فرزندان‌شان می‌گویند تو مثل ما نباش، امروزی باش، خوب فکر کن و... همین می‌شود که جوانان دل‌شان می‌خواهد، حرف‌شان را فریاد بزنند.»

نوجوانان در ابتدا با مفهوم ضدقهرمان آشنا می‌شوند و بعد با مفهوم قهرمان

«سهیل رضایی»، روانشناس نیز درباره همین موضوع می‌گوید: «نقش خانواده در آسیب‌های اجتماعی هم می‌تواند گسترده باشد و هم می‌تواند از یک مقطعی به بعد کوتاه باشد. گسترده بدین معنا که وقتی فرزند انسان به دنیا می‌آید درک مستقلی از هویت و توانایی خودش نسبت به جهان ندارد.

به نوعی به چشمان خانواده نگاه می‌کند و براساس آنچه خانواده‌اش به جهان نگاه می‌کند، زاویه دیدش را تنظیم می‌کند. بعضی از نگاه‌ها ممکن است این‌گونه باشد که انسان را کوچک نشان دهد؛ جهان را بزرگ و برعکس. بعضی از آدم‌ها هستند که هم جهان را تخریب می‌کنند و هم خودشان را، این موضوع احساس ناتوانی را نشان می‌دهد.

بعضی‌ها هم جهان را ناامن می‌کنند و انسان را ناتوان، این موضوع احساس اضطراب را نشان می‌دهد. پس هر کدام از این زوایا می‌توانند احساسات ناکارآمدی را به فرد منتقل کنند. سه تا چهار سالگی سنی است که زبان شکل می‌گیرد و کودک در این سن طرز تفکری هم ندارد، بنابراین به راحتی تحت تاثیر محیط اطرافش قرار می‌گیرد و همان رفتار‌ها را انجام می‌دهد.

درنتیجه وقتی کنش‌های جهان با کنش‌های فرد ناهماهنگ باشد یکسری اتفاقات را در آینده برای او رقم می‌زند. به یک مثال اشاره می‌کنم فرزندی در یک خانواده متولد می‌شود که آن خانواده مفهوم زرنگی را دور زدن قانون می‌داند. خب آن بچه وقتی بزرگ می‌شود همین روش را پیش می‌گیرد. یک زمان مفهوم زرنگی برای یک فرد ربودن اموال دیگران است.

یک زمان مفهوم زرنگی برای فرد این است که بتواند از توانایی‌های خود استفاده کند. هر کدام از این‌ها می‌تواند در افراد اثرگذار باشد. ببینید افراد تا کودکی تحت تاثیر خانواده‌های‌شان قرار می‌گیرند بعد از آن کودک وارد جامعه می‌شود و ارزش‌های اجتماعی به واسطه حلقه دوستان عامل بنیادی او در روند زندگی‌اش می‌شود.

در مجموع نوجوانان کلا در ابتدا با مفهوم ضدقهرمان آشنا می‌شوند و بعد با مفهوم قهرمان. تمایل به ضدقهرمان هم برای این است که نوجوانان می‌خواهند آنچه نیست را خلق کنند. بیشتر تمایل دارند نظم اتاق‌شان را حفظ نکنند و کلا نظم را بر هم بزنند که مثلا نظم پدر و مادرشان را رد کرده باشند. تمایل دارند با قاعده‌های اجتماعی مبارزه کنند، با افکار پدر و مادر خود مبارزه کنند. در ادامه باید این‌طور بگویم که نظام آموزشی خطرناک‌ترین مکان برای نوجوانان است به خاطر اینکه نوجوانان تماما تحت تاثیر غریزه و رشد قرار دارند، اما نظام آموزشی می‌خواهد آنان را داخل یک چارچوب نامربوط قرار دهد، بنابراین نوجوانان شروع به بی‌اعتنایی به یکسری از قوانین می‌کنند.»

bato-adv
ناشناس
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۱۰:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۸/۱۷
به نفعتونه قضیه رو جنسیتی کنید اینطوری نیمی از جامعه یعنی مردان که اتفاقا قدرقدرت تر هم هستند رو حذف میکنید وگرنه حضور پسران بیش از دخترانه
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین