bato-adv
کد خبر: ۵۸۴۲۳۱

قتل برای ۵۰ هزار تومان!

قتل برای ۵۰ هزار تومان!
متهم این پرونده جنایی گفت: از سوالات صاحبکارم متوجه شدم که حبیب ا... مرا لو داده است به همین دلیل سراغ او رفتم و در حالی که به شدت از این رفتار همکارم عصبانی و خشمگین بودم به او اعتراض کردم که چرا این ماجرا را به آقای مهندس گزارش داده است، ولی او در پاسخم گفت: «خوب کاری کردم!» من که توقع شنیدن چنین جوابی را نداشتم در همان حالت خشم، گلویش را گرفتم و فشار دادم که هنوز هم آثارش روی گلوی او وجود دارد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۴ - ۱۲ آبان ۱۴۰۱

راز درگیری منجر به قتل اتباع خارجی در یکی از مرغداری‌های مشهد با اعترافات متهم به قتل در اولین جلسه بازپرسی فاش شد.

به گزارش خراسان، صبح روز گذشته، «محمدخان» (جوان ۲۶ ساله افغانستانی) که به اتهام قتل هموطنش دستگیر شده است، در پناه کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب هدایت شد تا جزئیات این حادثه هولناک را در حضور قاضی ویژه قتل عمد بازگو کند و به سوالات تخصصی وی پاسخ دهد.

این جوان ۲۶ ساله که در وقت فوق العاده مقابل میز عدالت ایستاده بود، پس از تفهیم اتهام قتل عمدی مرد مسلمان و بهره مندی از حقوق قانونی درباره این جنایت تاسف بار به قاضی دکتر صادق صفری گفت: مدت زیادی نیست که وارد ایران شده ام و در یک مرغداری در اطراف آرامگاه فردوسی به همراه چند نفر دیگر از هموطنانم مشغول کار هستم، اما اختلاف من با یکی از کارگران دیگر از آن جا شروع شد که من ۵۰ کیسه خالی مربوط به دان مرغ را به یکی از زعفران کاران فروختم. قرار بود برای هر کیسه خالی هزار تومان بگیرم، اما هنوز خریدار پولی به من نداده بود.

در این میان یکی از همکارانم که «حبیب ا...» نام دارد، از فروش کیسه‌های خالی مطلع شده و به طور پنهانی، ماجرا را برای صاحبکارم بازگو کرده بود. ساعتی بعد آقای مهندس (صاحبکار) مرا صدا زد و از فروش کیسه‌ها پرسید. او به من گفت: چرا کیسه‌ها را فروخته ام؟ من هم به او گفتم: «قصدم این بود که پول حاصل از فروش را به شما بازگردانم، ولی هنوز پولی نگرفته ام!»

متهم این پرونده جنایی افزود: از سوالات صاحبکارم متوجه شدم که حبیب ا... مرا لو داده است به همین دلیل سراغ او رفتم و در حالی که به شدت از این رفتار همکارم عصبانی و خشمگین بودم به او اعتراض کردم که چرا این ماجرا را به آقای مهندس گزارش داده است، ولی او در پاسخم گفت: «خوب کاری کردم!» من که توقع شنیدن چنین جوابی را نداشتم در همان حالت خشم، گلویش را گرفتم و فشار دادم که هنوز هم آثارش روی گلوی او وجود دارد. با وجود این خودم را کنترل کردم و دستم را از زیر گلوی همکار ۲۰ ساله ام برداشتم.

سپس از مرغداری بیرون رفتم تا از شدت عصبانیتم کاسته شود، ولی هنوز بیشتر از ۱۵۰ متر از محل دور نشده بودم که صدای ناسزا‌های رکیک به خانواده ام را شنیدم! دیگر نتوانستم تحمل کنم و به طرف همکارانم بازگشتم که حالا سه نفر شده بودند و کنار هم قرار داشتند.

آن‌ها با چوب و نبشی به من حمله کردند که آثار آن روی بدنم وجود دارد. در این هنگام من هم چاقوی بزرگی از آشپزخانه برداشتم و در حین درگیری به سینه «وحید ا...» زدم که او نقش بر زمین شد و جان باخت.

 او در این جلسه بازپرسی و در پاسخ به سوال قاضی شعبه ویژه پرونده‌های جنایی که پرسید هر سه نفر با شما درگیر شدند؟ گفت: نه! حبیب ا... و وحید ا... بامن درگیر شدند و مهیب ا... ایستاده بود و فقط نگاه می‌کرد.

متهم به قتل سپس در ادامه اعترافات خود افزود: از آن چاقو برای تمیزکردن مرغ در آشپزخانه استفاده می‌کردیم، اما وقتی همکارانم بعد از زخمی شدن وحیدا... به دنبال من می‌دویدند آن را دور انداختم بعد هم به مهندس زنگ زدم و گفتم که ما با هم دعوا کرده ایم و از او خواستم که بیاید و هموطنم را به بیمارستان ببرد، ولی همکارم جان خود را از دست داده بود و به همین دلیل صاحبکارم مرا تحویل پاسگاه خلق آباد داد.

وی با بیان این که من از حبیب ا... کتک خورده ام، اما شکایتی از او ندارم، افزود: من قصد کشتن همکارم را نداشتم و با برداشتن چاقو ابتدا می‌خواستم او را بترسانم، ولی در همان حالت عصبانیت تیغه آن را بر پیکرش فرو بردم.

اکنون هم از کرده خودم پشیمانم چرا که من به ایران آمده بودم تا با کارگری در این جا، پول هایم را برای خانواده ام به افغانستان بفرستم که شرایط مالی خوبی نداشتند، اما‌ای کاش دست به چاقو نمی‌بردم و اجازه می‌دادم آن‌ها مرا کتک بزنند!

در این لحظه قاضی صفری پرسید: آیا قبل از وقوع درگیری مواد مخدر، مشروب یا دارویی مصرف کرده بودید؟ که متهم پاسخ داد: نه من اهل چیزی نیستم و آن روز هم هیچ کدام از این‌ها را استفاده نکرده بودم و در سلامت کامل بودم که این حادثه تلخ رخ داد. ما با یکدیگر مثل برادر بودیم با هم کار می‌کردیم، غذا می‌خوردیم و در کنار یکدیگر می‌خوابیدیم، ولی در یک لحظه که نبشی را در دست وحیدا... دیدم فقط یک ضربه چاقو به او زدم که با همین ضربه هم به قتل رسید.

در پی اعترافات صریح متهم، وی با صدور قرار قانونی در بازداشت موقت قرار گرفت و برای ادامه تحقیقات تحویل کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی شد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین