فرارو- ۵ اقتصاددان مطرح کشور در بیانیهای با اشاره به اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی به ریشه یابی اقتصادی این اعتراضات پرداختهاند. به عقیده این اقتصاددانان، مردم در حال حاضر بیش از هر زمانی دغدغه «رفاه»، «مشارکت سیاسی موثر» و «شفافیت مالی و سیاسی» دارند.
به گزارش فرارو، در بین این سه دغدغه، مسئله رفاه از اهمیت بسزایی برخوردار است و چه بسا اگر امروز ایرانیان آن رفاه سابق را داشتند، انقدر جامعه ملتهب نبود. از سویی کاهش درآمد و سطح رفاه طی سالهای اخیر که میزان آن بر اساس آمارهای رسمی حدود ۳۷ درصد است، باعث ایجاد نارضایتی بین قشر جوان شده است. این درحالیست کاهش درآمد سرانه در رفاه کمتر، امروز مردم نقش بسزایی دارد.
اعتراضات مردم ریشه در اتفاقات سال ۸۴ تاکنون داردمرتضی عزتی کارشناس مسائل اقتصادی و استاد دانشگاه تربیت مدرس در
گفتگو با فرارو گفت: «اگر بخواهیم هدف اکثریت جامعه را در زندگی اقتصادی بررسی کنیم، بیشتر مردم به دنبال افزایش رفاه هستند. عامل مهم در این مورد نیز درآمد افراد است، نسبت به هزینهای که در زندگی دارند. اگر این افزایش درآمد محقق نشود، افراد نسبت به وضع موجود ناراضی خواهند شد.»
وی افزود: «همچنین تولید ملی مهمترین عاملی است که وضعیت درآمد متوسط را نشان میدهد. حال تقسیم درآمد ناخالص بر جمعیت، درآمد سرانه را مشخص میکند. طی ۱۶ سال اخیر درآمد ناخالص داخلی با کاهش شدیدی روبرو شده، اما در مقابل با افزایش جمعیت روبرو بوده ایم. طبیعتا در چنین وضعیتی، درآمد سرانه با افت شدیدی روبرو بوده که نتیجه آن کاهش قدرت خرید مردم است. در این وضعیت رفاه مردم نه تنها بیشتر نشده، بلکه با سقوط وحشتناکی نیز روبرو بوده است.»
عزنی گفت: «در کنار کاهش درآمد سرانه شاهد افزایش قیمت افسارگسیخته کالاهای اساسی و مایحتاج ضروری مردم طی این سالها بودهایم. این موضوع نیز در کاهش قدرت خرید مردم اثر گذار بوده و همین نیز بر نارضایتی مردم در سالهای اخیر افزوده است. این معترض بودن نسبت به مسائلی مانند آزادی بیان، بیکاری، شرایط سخت ازدواج و...، نیز است، اما به اعتقاد بنده مهمترین عامل در این زمینه متغیر اقتصادی است که مردم را نسبت به شرایط موجود ناخشنود کرده است.»
این استاد دانشگاه اضافه کرد: «۱۶ سال اخیر ایران رشد اقتصادی حداقلی یا منفی را تجربه کرده که این موضوع در کاهش شدید سطح رفاه و درآمد مردم بسیار تاثیرگذار بوده. از سوی دیگر اگر چنین وضعیت در هر کجای دنیا رخ دهد، مردم معترض خواهند شد و این نارضایتی را ابراز میکنند، همچنین برای بیان این مسئله رخ دادن هر اتفاقی میتواند تنها بهانه باشد، در ایران، اما وضع از جهت دیگری نیز قابل ارزیابی است.»
وی ادامه داد: «در چند دولت گذشته، همواره این موضوع تبلیغ شده که دولت مسئول همه چیز است. در تبلیغات انتخاباتی همواره مشاهده میکنیم که دولتها، دولتهای پیش از خود را مسئول هر نوع ناکامی در همه امور میدانند و آن را به مردم معرفی میکنند. این طور فهم میشود که دولت مسئول همه چیز است، البته اینکه دولت با سیاست گذاری درست در مسیر صحیح حرکت کند، یک امر قطعی است، اما این نوع رفتار از دولتها وضعیت ایجاد نارضایتی از نهاد دولت در ایران را تشدید کرده است.»
عزتی با اشاره به اینکه چهار عامل باعث شده که دولتها همواره چنین رفتاری را انجام دهند، بیان کرد: «اولا اصولا همه دولتها دوست دارند بزرگتر شوند و همه امور را زیر نظر خود بگیرند، دوما سیطره دولت بر همه چیز باعث شده که دولت در هر امری دخالت کند، سوما دولتها از این فرصت علیه رقبای سیاسی خود استفاده میکنند و آنها را از صحنه قدرت حذف میکنند، دست آخر نیز برخی از سیاست مدارانی که قدرت را به دست میگیرند، توهم قدرت دارند و فکر میکنند، میتوانند هر وعده و وعیدهای که میدهند را انجام دهند، توهم این افراد در دادن وعدهها باعث میشود، توقع مردم افزایش یابد و زمانی که یک وعده محقق نمیشود، مردم نیز طبیعتا ناراضی میشوند و این مسئله عجیبی نیست.»
این اقتصاددان با تاکید بر اینکه از سال ۸۴ و انتخابات آن سال این جریان وعدههای پر طمطراق باب شد، خاطرنشان کرد: «در انتخابات سالهای ۶۸، ۷۲، ۷۶ و ۸۰، انتخابات در حد یک رقابت سیاسی بود و نامزدها در حد سیاستگذاری وعدههایی میدانند؛ مانند آزادی سیاسی، فرهنگی و...، که منطقی نیز بود، اما از سال ۸۴ صحنه انتخابات از رقابت تبدیل به ریشه زنی و حذف رقبای سیاسی تبدیل شد و وعدههایی داده شد، که عملی نشدند، بنابراین مردم از این وضعیت ناراضی شدند.»
وی تصریح کرد: «این فضا رقابت را در کشور به منازعه تبدیل کرد و مشکلات بسیار زیادی را به کشور تحمیل کرد. با وعده و وعیدهایی که داده شد، سطح توقعات مردم بالا رفت، ولی در عمل چیزی تحقق نیافت. این فضا تناقض در کشور را بالا برد. البته در دهه ۴۰ نیز شاه چنین حرفهایی زد که میخواهد وضع مردم را خوب کند.»
عزتی عنوان کرد: «این حرفهایی که برخی از آقایان طی این سالها زدند به نوعی عوامفریبی بوده که تنها در کشور فضا را تند کرده. با تند شدن فضا نیز حذف رقبا از صحنه اتفاق افتاد و تضادها به اوج خود رسید. بیان برخی از حرفها از سوی دیگر توقعات غیر منطقی را بالا برد و عدم تحقق این وعدهها باعث ایجاد نارضایی در مردم شده است، بنابراین ریشه این نارضایتیهای امروز در جامعه را باید در رفتارهای سیاسی که در کشور از سال ۸۴ تاکنون رخ داده است، جستجو کرد.»