December 01 2024 - يکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
دبورا که اکنون از نام ماسایی ناشیپای استفاده میکند و با سایتوتی و خانواده اش در اوبنا، تانزانیا زندگی میکند، عاشق زندگی جدید و بسیار متفاوت خود است.
زنی که ۱۵ هزار کیلومتر از خانه دور شد تا با مردی از قبیله ماسایی که ۳۰ سال کوچکتر از او بود ازدواج کند، علیرغم انتقادات از این رابطه گفت که زندگی بسیار شادی دارد.
به گزارش فرارو، دبورا بابو، ۶۰ ساله، زمانی که در اکتبر ۲۰۱۷ در سفر به تانزانیا با دخترش، با سایتوتی بابو، ۳۰ ساله ملاقات کرد، انتظار نداشت که عاشق شود.
مادر و دختر در حال قدم زدن در ساحل زنگبار بودند که با دو ماسایی که یکی از آنها سایتوتی بود برخورد کردند و به آنها سوغاتی داد. دبورا نپذیرفت، اما از او پرسید که آیا میتواند با آنها عکس بگیرد، زیرا او هرگز فردی از قبیله ماسایی را ندیده بود.
دبورا گفت: ساعتها صحبت کردیم و متوجه شدیم که شباهتهای زیادی مثل حس شوخ طبعی داریم. این زن افزود: من یک زن شاد و مجرد بودم و به نظرم درست نبود که با فردی ۳۰ سال جوانتر قرار بگذارم. با وجود این، سایتوتی او را به مقصد بعدی خود در تانزانیا دنبال کرد و دبورا زمانی که مجبور شد برای بازگشت به ساکرامنتو آمریکا آنجا را ترک کند، ناراحت شد.
پس از این، سایتوتی هر روز با دبورا تماس میگرفت و حتی در مورد تمایل به ازدواج با او صحبت میکرد. دبورا میگوید: وقتی به کالیفرنیا برگشتم، ۱۲ ساعت اختلاف بین ما بود، اما سایتوتی هر روز با من تماس میگرفت، حتی اگر برق قطع میشد، او راهی پیدا میکرد. دختر بزرگم، تیفانی ۳۲ ساله او را در فیس تایم ملاقات کردند و او را دوست داشتند.
بنابراین، وقتی فرزندان دبورا او را به ازدواج با مرد ماسایی تشویق کردند وی دو ماه بعد برای ملاقات با سایتوتی عازم تانزانیا شد و وقتی دوباره به هم رسیدند، با خوشحالی پیشنهاد ازدواج را پذیرفت.
این زوج در ژوئن ۲۰۱۸ یک مراسم عروسی سنتی ماسایی داشتند و امسال به طور قانونی ازدواج کردند. آنها همچنین در حال برنامه ریزی یک جشن بزرگتر ماسایی هستند که خانواده و افراد قبیله بیشتری را گرد هم میآورد.
دبورا که اکنون از نام ماسایی ناشیپای استفاده میکند و با سایتوتی و خانواده اش در اوبنا، تانزانیا زندگی میکند، عاشق زندگی جدید و بسیار متفاوت خود است.
این افسر بازنشسته پلیس گفت: هرگز انتظار نداشتم شوهری پیدا کنم و با کسی کوچکتر از خودم ازدواج کنم، اما او مهربانترین و دلسوزترین مرد است. وی افزود: وقتی برای اولین بار به من پیشنهاد ازدواج ارائه کرد فکر کردم دیوانه است. اما فرزندانم گفتند که نباید به اختلاف سنی اهمیت بدهم، زیرا به اندازه کافی تنها و سزاوار خوشحالی بودم.
اما همه این رابطه را قبول نداشتند. دبورا میگوید: سایتوتی متهم شده است که فقط برای دریافت گرین کارت با من بوده است که آزاردهنده است، زیرا میدانم تمایل او برای زندگی در آمریکا چقدر کم است.
مردم میپرسند که آیا او را به فرزندی پذیرفتم یا اینکه من مادربزرگ او هستم که اینها سایتوتی را ناراحت میکند. ما فقط دوست داریم روی خودمان و شادیمان تمرکز کنیم.
سایتوتی که یک دامدار است، گفت: اولین باری که او را دیدم احساس کردم فرشتهای را دیده ام. با هم خندیدیم و عکس گرفتیم. او زیبا و مهربان است و از من حمایت میکند. همسر داشتن قدم بزرگی برای من است. من به ازدواجمان افتخار میکنم.
وی افزود: نظرات واقعاً برای من آزار میدهد، اما اکنون افراد دیگری را با فاصله سنی میبینم و این به ما کمک میکند تا آنچه را که مردم میگویند نادیده بگیریم. سن فقط یک عدد است و عشقی که به همسرم دارم را متوقف نمیکند.
اکنون این زوج در خانه گِلی خود در یک بوما (یک مجتمع خانوادگی) با هم زندگی میکنند و هر دو طرف چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد فرهنگ دیگری داشته اند.
دبورا گفت: ما روی آتش غذا میپزیم. ما در حال حاضر در حال ساخت یک اقامتگاه هستیم و حتی باید نردبانهای خود را بسازیم. وی درمورد شوهرش گفت: او خیلی بامزه و رمانتیک است و ما از درون دقیقاً مثل هم هستیم. سایتوتی زمانی که مرا متقاعد کرد با او ازدواج کنم به من گفت سن فقط یک عدد است. او مهربانترین و دلسوزترین مردی است که تا به حال دیده ام.
دوست دارم بعد دوسال دوباره ادامه اين داستان رو بخونم