روزنامه اعتماد نوشت: اگر مسائل و مشکلات ریشهکن نشوند، باید در انتظار خطری که در همین نزدیکیهاست باشیم:
قتل هولناک پدر توسط پسر شیشهای در مشهد؛ قتل دوست به خاطر اختلافات مالی بر سر فروش یک خودرو
خواستگار شکست خورده معشوقهاش را به طرز فجیعی به قتل رساند
قتل مسلحانه ۵ مرد توسط برادران جنایتکار؛ مرد ۳۵ سالهای که موتورسوار جوان را با ضربات چاقو به قتل رساند
قتل دختر ۱۴ ساله توسط پدر
قتل جوان ۲۵ ساله در مراغه با ضربات قمه و چاقو و...
و این داستان ادامه دارد...
قتل یکی از جرایمی است که همواره به صورت ویژه از سوی مراجع انتظامی و قضایی مورد پیگیری قرار میگیرد. در شروع سال ۱۴۰۱ با اخبار مربوط به قتلهای زیادی مواجه بودیم تا جایی که تا همین الان در میان اخبار حوادث بیشترین خبرها مربوط به اخبار جنایت و قتل است.
دلیل ارتکاب این قتلها و افزایش آنها علل و عوامل مختلفی را دربرمی گیرد که مهمترین آن بالا رفتن خشم در میان افراد جامعه است که هیچگونه مهارتی برای کنترل آن ندارند. «اعتماد» در این خصوص در گفتگو با یک آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی به عواملی که منجر به بیشتر شدن آمار قتلها میشود، میپردازد.
«مجید ابهری»، آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی درباره افزایش جرایم منجر به قتل میگوید: «در میان آسیبهای اجتماعی و بزهکاریها قتل یکی از خشنترین عوارض پرخاشگری و خشم است. از نگاه رفتارشناسی اجتماعی قتل را میتوان به دو شکل با برنامهریزی قبلی و بدون مقدمات و برنامهریزی تقسیم کرد. قتل با برنامهریزی یعنی اینکه فرد با تهیه مقدماتی نظیر ابزار کشتار، اسلحه سرد یا گرم برای انجام هدف شوم خود به سمت فرد یا افراد حرکت میکند.
قتل بدون مقدمه یعنی اینکه فرد به خاطر دلایل مختلف که عرض میکنم دست به قتل زده و مرتکب جنایت میشود. گاه بر سر جاهای پارک اتومبیل بگو مگو و تقابل رفتاری اتفاق میافتد و ناگهان فرد کنترل خود را ازدست داده و با قفل فرمان به فرد مقابل حمله کرده و موجب مجروح شدن یا قتل او میشود.
گاهی یک نگاه خشن بین دو نفر در خیابان ایجاد تقابل و نزاع و نهایتا منجر به قتل میشود. به هر صورت قتلهایی که ناگهان اتفاق میافتند اصولا به خاطر ضعف مهارت کنترل هیجانهای رفتاری و خشم است. فرد به دلایل مختلف عصبانی میشود و هنگام تهاجم به طرف مقابل منجر به قتل او و بسته شدن دفتر حیاتش میشود.
حدود ۶۰درصد از قتلها بدون مقدمه و برنامهریزی قبلی است. وقتی در زندانها ملاحظه میکنیم فردی به خاطر وصول طلب یا تصادف مختصر خودرو یا دلایل بسیار ساده و پیش پا افتاده باعث مرگ یک نفر دیگر میشود باید به حال خود حسرت بخوریم، چراکه بسیاری از خانوادههای ما مهارتهای آموزشهای رفتاری را خود نمیدانند تا چه برسد به فرزندانشان بیاموزند، در مدارس نیز فقط دروسی که نه به درد دنیای فرزندان ما میخورد و نه به درد آخرتشان به آنها آموخته میشود.
مهارتهای زندگی دارای یکی از بخشهای پراهمیت یعنی مهارت کنترل هیجانهای رفتاری است که لزوما در مدارس، دانشگاهها و در جامعه باید به عنوان اصلیترین درس زندگی به افراد آموخته شود. شوربختانه در میان اخبار حوادث در رسانههای مکتوب و فضای مجازی بیشترین آمار خشونتها به قتل مربوط میشود؛ قتلهایی که باعث نگرانی خانوادهها و دلسوزان جامعه میشود.»
ابهری در ادامه توضیح میدهد: «بالا رفتن خشونت در جامعه که دارای دلایل متعدد است یکی از اصلیترین دلایل افزایش آمار قتل و جرایم خشن است. این دلایل به دو گونه از دلایل محیطی و رفتاری تقسیم میشود.
دلایل محیطی عبارتند از: تورم، گرانی، آلودگی صوتی، آلودگیهای تنفسی، گرمای هوا و دلایل مختلف دیگری از قبیل گرانی میتوانند دلایل محیطی قلمداد شده و باعث تضعیف اعصاب و روان بخشی از افراد جامعه شود.
دلایل رفتاری عبارتند از: ضعف مدیریت رفتار مخصوصا در زمان هیجانهای رفتاری و پرخاشگری و... در حال حاضر در جامعه ما از در و دیوار خشونت میبارد. تکرار اخبار تلخ قتلها و جنایات بدون کالبدشکافی و آسیبشناسی خود یکی از دلایل رشد این بزهکاری است.
اگر با دقت به عوامل جامعه نگاه کنیم از زمان طفولیت فرزندان اسباببازیهای خشن دراختیار آنهاست. ۸۵ الی ۹۰درصد اسباببازیهای موجود در بازار ما اسباببازیهای خشونتآفرین و خشونتزا است.
انواع اسلحهها، شمشیرها، تیرکمانها و خنجرها، اسباببازیهای موجود بوده و در دست فرزندان ماست. این خود باعث تولد خشونت در ذهن فرزندان میشود. بیش از ۸۰درصد از بازیهای رایانهای موجود به اصطلاح بازیهای کامپیوتری و سیدیهای مرتبط با آنها که به راحتی و ارزانی در دسترس کودکان و نوجوانان ماست و دارای صحنههای خشونتزا و خشن است صحنههای انواع جنگهای افراد کشت و کشتارهای آنها که خود مشوق اصلی خشونتآفرینی در جامعه است.
متاسفانه امروزه نوجوانان با کمترین بودجه و پول توجیبی خود میتوانند انواع سیدیهایی را که به وفور در جامعه وجود دارند خریده و تماشا کرده یا بازی کنند. همینها یعنی تمرین خشونت که باعث افزایش تنشهای رفتاری میشود. درگیریهای خیابانی و لفظی در مقابل چشمان کودکان و نوجوانان یکی دیگر از علل خشونتزایی در جامعه است.
وقتی کودکان با چشمان حیرتزده مشاهده میکنند که دو نفر بر سر کرایه خودرو یا تصادف بسیار جزیی یقهگیری و کتککاری میکنند آنها ضمن اینکه دچار وحشت میشوند الگوی منفی رفتار را برداشت کرده و همراه خود وارد زندگی میکنند. براساس تجربیات شخصیام پس از چهل سال تجربه در زمینه مشاوره خانواده نزاعهای لفظی والدین در مقابل فرزندان و بسیار تاسفانگیزتر از آن کتککاری والدین پیش روی فرزندان یکی دیگر از دلایل رشد و افزایش خشونت در جامعه است. حتی بعضی پدران و مادران تحصیلکرده مقابل چشمان غمزده و حیران فرزندان خود بعد از فحاشیها و بگومگوها و جنجالهای صوتی کار را به نزاع و کتککاری میرسانند. آنها نمیدانند که با این حرکات و رفتار خود چه بلایی بر سر فرزند یا فرزندان خود در آینده میآورند.
خب والدین با یکدیگر در حال اصطکاک لفظی و نزاع هستند. در جامعه به شکل فراوانی نزاع در خیابانها و کوچهها دیده میشود. بازیهای خشن و خشونتآفرین، اسباببازیهای خشن، سیدیهای نمایشی خشونتزا با مجموعهای از ابزار و عوامل خشونتآفرین فرد وارد جامعه میشود دیگر چه توقعی میتوان از این طفل یا اطفال داشته باشیم درحالی که هیچگونه مهارت کنترل و ابزارهای آن به دست نوجوانان و جوانان در جامعه داده نمیشود.
خانواده کشی یعنی قتل پدر یا مادر به دست فرزندان یا بالعکس کشتار فرزندان به دست والدین حالا چه به صورت خودکشی یا به صورت جنایت وقتی در رسانهها چه رسانههای نوشتاری و چه رسانههای تصویری بیان میشود و علل و دلایل آن گفته نمیشود در ذهن فرزندان ما خشونت نقش میبندد، چرا یک پدر، فرزندان خود را میکشد؟
چرا یک فرزند پدر و مادر خود را میکشد؟ اصولا قتلها در جامعه با چه اهدافی دنبال میشوند؟ به نظر بنده باید رسانهها هنگام بیان اخبار قتل و جنایات در کنار آن کالبدشکافی کرده و دلایل و علل آن را بیان کرده و آسیبشناسی کنند. باید برای کاهش خشونت در جامعه سریعا اقدامات عملی انجام داد.
با مقاله و همایش و سخنرانی خشونتها کاهش پیدا نمیکنند بلکه باید دولت و نهادهای متولی دست به کارهای عملی بزنند. با آمارگیری و بررسی سرانگشتی از زندانها و پروندههای نزاع و ضرب و جرح و نقص عضو تا قتل باید به این نتیجه برسیم که آرامش ذهنی و روحی در جامعه ما کاهش یافته و خشونت بهطور روزانه افزایش یافته است. حال برای توقف خشونت و کاهش آن باید از رفتارشناسان، روانشناسان، جرمشناسان و کارشناسان دینی و حتی صاحبنظران قضایی دعوت به همکاری کرد و در برنامهریزیها نکات مورد توجه را از آنان دریافت کرده و به طور کاربردی آنها را تدوین و به کار بندیم.»
او در ادامه میگوید: «نکته قابل توجه و مهمتر در دسترس بودن سلاحهای سرد و گرم است. در حال حاضر انواع چاقو، قمه، شمشیر، نیمچه و قداره به راحتی در معابر و کنار خیابان به فروش میرسد. در خیابانها مشاهده میکنیم که اینگونه اقلام چیده شده و در دسترس همگان قرار دارد حالا سلاحهای گرم جای خود دارد.
به خاطر آشفتگی در بعضی کشورهای همسایه و ورود سلاحهای گرم و خرید و فروش آن در شهرهای مرزی اینگونه اقلام با سهولت وارد کشور شده و در دسترس طالبها قرار میگیرند. منظور از طالبان آن دستهای نیستند که در کشور همسایه هستند بلکه منظور افرادی هستند که علاقهمند به خرید و نگهداری اینگونه اقلامند.
ضمنا در جامعه ما بعضی از جرایم مخصوصا خشن بسیار ارزانند و با چند ماه زندان یا مقداری جریمه و دیه به پایان میرسند. باید هزینه جرایم خشن را بالا برد. همین موضوع زورگیری که بعضا منجر به قتل قربانیان میشود باید به شکلی برای آنها مجازات در نظر گرفت که دیگر کسی جرات زورگیری نکند.
طولانی بودن مراحل قضایی رسیدگی به اینگونه جرایم باید کوتاه شده و مجازات آنان حتیالامکان در محل صورت بگیرد، چراکه وقتی با سلاح سرد یا گرم به شهروندان بیدفاع که در عزیمت به خانه یا محل کار خود هستند حمله کرده و آنها را غافلگیر کرده مجروح و زخمی کنند دیگر چگونه باید این فرد را در زندان نگه داریم که برای خود استراحت کند.
باید هزینه اینگونه جرایم بسیار سنگین شده و بالا رود. زورگیریها، سرقتهای مسلحانه و خرید و فروش سلاح گرم همچنین آدرسهایی که در اینترنت و در شبکههای مجازی برای خرید و فروش سلاحهای گرم قرار داده میشود همانطوری که تا امروز مورد توجه نیروهای امنیتی و انتظامی قرار گرفته از این به بعد نیز باید با همان دقت و دلسوزی مورد پیگیری قرار گیرند.
شهروندان نیز آمادهاند تا ضمن همکاری با نیروهای ذکر شده اجازه ندهند امنیت جامعه به بازی گرفته شود. همانگونه که رسول اکرم (ص) فرمودند: دو نعمت است که ارزش و قیمت آن مجهول و نامعلوم است و وقتی از دست انسان رفت تازه به جایگاه و امنیت آن پی میبریم؛ یکی سلامت و صحت بدن و دیگری امنیت.
امنیت روانی و اجتماعی اصلیترین اقلام مورد نیاز برای زندگی مسالمتآمیز و فعالیتهای فرهنگی، اقتصادی و آموزشی است، چراکه اگر خدای ناکرده امنیت به مخاطره بیفتد و توسط افراد بزهکار به چالش کشیده شود دیگر نه پول ارزش دارد و نه طلا. البته بعضی همکاران دانشگاهی فقر را نیز در بروز ناامنی موثر میدانند.
امیرالمومنین میفرماید: به خدا پناه میبرم از فقر و فساد. پس واضح است که فساد یکی از مواردی است که به دنبال آن فقر وارد جامعه و خانواده میشود. باید با فقر مبارزه کرد تا فساد به عنوان زاییده اصلی آن به وجود نیاید.
بیکاری و اعتیاد مخصوصا به مواد مخدر شیمیایی و صنعتی از دلایل اصلی بروز قتلها و بزهکاریهای خشن در جامعه است. کسی که دچار توهم شده به راحتی میتواند یک انسان را با گوسفند اشتباه بگیرد و به آسانی سر او را ببرد. بهرغم مبارزات گسترده و اساسی پلیس مبارزه با مواد مخدر قاچاقچیان هر روز با ظاهر و اسم جدید برای فریب فرزندان ما مواد مخدر تولیدی خود را وارد جامعه میکنند.
یک روز به نام شیشه و روز دیگر به نام تسبیح و امثال اینها مواد مخدر شیمیایی را عرضه میکنند. ابتدا با قیمت بسیار ارزان و تبلیغات اینکه این ماده دیگر اعتیاد ندارد. مثلا در ماده مخدر گل که برخی از افرادی که دست به جنایت زدهاند در خونشان آثار این ماده دیده شده یکی از موادی است که حتی در تماس با پوست باعث ایجاد توهم در فرد میشود.
والدین و خانوادهها نباید تمام مسوولیتها را به دوش نهادهای دولتی بسپارند. باید خود نیز مراقب فرزندانشان باشند و نوجوانان و جوانان باید توسط صدا و سیما و رسانهها آموزش داده شود که ماده مخدر گل یا شیشه که به غلط در مورد آنها در زمینه عدم اعتیاد تبلیغات میشود اعتیادآورترین موادی هستند که تا امروز به جامعه عرضه شدند.
مافیای مواد مخدر برای آلودهسازی نوجوانان و جوانان با قیمت ارزان و فراوان این مواد را در اختیار فرزندان ما قرار میدهند، اما بعد از اعتیاد و آلوده شدن آنها دیگر خبری از جنس ارزان و فراوان نخواهد بود. همینجا اعلام میکنم هیچ کس و فرزند هیچ کس در حاشیه امنیت حضور ندارد بلکه فرزندان همه ما در معرض چالش و خطرات ناشی از فعالیت مافیای کثیف تولید و عرضه مواد مخدر است.
باید دوش به دوش یکدیگر با این جرثومه فساد و ویروسهای خطرناک فرهنگی و اجتماعی مقابله کنیم. درصد قابل توجهی از افرادی که دست به جنایت زدهاند چه به صورت زخمی کردن خطرناک و چه در شکل قتل افرادی هستند که در حالت توهم و غیرارادی دست به جنایت زدهاند، بنابراین باید مراقبت کنیم تا در صورت آلوده شدن فرزندانمان به فوریت آنها را به مراکز درمانی برده و درصدد درمانشان باشیم.
با همکاری با یکدیگر و نهادهای امنیتی میتوانیم این بلا و مرض خانمانسوز را از جامعه ریشهکن کنیم، در غیر این صورت باید در انتظار خطری که در همین نزدیکیهاست، باشیم.»