فرارو- خیابانها برای یک چیز بهینه شدهاند: ترافیک. نوعی «بازگشت شهری» و «بهینهسازی کامل اکوسیستمهای تخریب شده» میتواند شهرها را به اکوسیستمهای اجتماعی پیچیدهای که زمانی بودند بازگرداند.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، در چند سال اخیر موجی از هیجان در مورد ایده «بهینهسازی کامل اکوسیستم تخریب شده» یا باز گرداندن گیاهان و جانوران در منطقهای که در حال انقراض هستند و حفاظت از آن منطقه به منظور افزایش درختان و کلا پوشش گیاهی وزاد و ولد مجدد جانوران و حیوانات در حال انقراض وجود داشته است. در این راستا، پروژههای در سراسر بریتانیا ظاهر شدهاند که هدفشان احیای حیات وحش و تشویق شیوههای کشاورزی احیاکننده است.
وضعیت در مورد شهرها چگونه است؟ شهرها نیز مانند اکوسیستمهای طبیعی مکانهای پیچیده و متنوعی بودند که میزبان طیف وسیعی از فعالیتهای مختلف بودند. خیابانهای ما فضاهای عمومی بودند که برای اهداف بسیاری مورد استفاده قرار میگرفتند: کار، تجارت، بازی، معاشرت و حمل و نقل.
کلمه شهروند با شهرها ارتباط دارد و شهر ایده آل حول مفهوم شهروندی سازماندهی شده است حول محور مشارکت در زندگی عمومی و روزگاری همین طور بود. با این وجود، همان طور که بخشهایی از حومه ما برای کشاورزی تغییر کاربری داده شدند در طول قرن گذشته خیابانهای شهر ما برای یک هدف بهینه سازی شدهاند: جابجایی مردم در سریعترین زمان ممکن بدون آن که کسی از فضای عمومی برای اهداف دیگر استفاده کند.
این موضوع مزایای خود را دارد چه کسی میتواند بگوید که رسیدن سریع و کارآمد از یک سمت شهر به سمت دیگر مفید نیست با این وجود، این موضوع هزینههای زیادی را نیز به همراه داشته است. محیط شهری مشترک ما که پیشتر متعلق به همگان بود به طور کلی تحت سلطه خودروهای در حال حرکت و پارک شده در آمده است.
در هلند تقریبا به اندازه افراد فضای پارک وجود دارد. اگر بخواهید همه این فضاها را کنار هم قرار دهید فضای بیشتری نسبت به کل سطح آمستردام اشغال میکنند. اکثر این فضاها در زمینهای عمومی واقع شدهاند، اما مردم نمیتوانند از آن به هیچ وجه استفاده کنند.
شاید از شنیدن این موضوع تعجب کنید، زیرا هلند به طور گسترده به عنوان پایتخت دوچرخه سواری جهان شناخته میشود. بله، ما مسیرهای دوچرخه سواری و پارکینگ برای دوچرخه نیز داریم، اما این موارد هنوز هم خیابانهای ما را به یک هدف محدود میکنند: حمل و نقل. خلاصه آن که ما اجازه دادهایم شهرهایمان به مناطقی تک عملکردی و تک کارکردی تبدیل شوند.
این توسعه اجتناب ناپذیر نبود. زمانی که خودروها برای اولین بار به شهرها سرازیر شدند (در ایالات متحده از دهه ۱۹۲۰ میلادی به این سو و در اروپا از دهه ۱۹۵۰ میلادی به این سو) افکار عمومی دیکته کردند که آنان باید با سیستم موجود سازگار شوند. بنابراین، عابران پیاده در اولویت قرار گرفتند.
با این وجود، در عرض یک دهه این ایده مطرح شد که شهر باید با خودرو سازگار شود. فروشندگان دیگر اجازه نداشتند اجناس خود را در خیابان عرضه کنند و این کار تنها در بازارهای اختصاصی و تحت نظارت امکانپذیر بود. کودکان بیرون از خانه بازی نمیکنند و باید از سنین پایین به آنان آموزش داده میشد که مراقب رانندگان باشند نه این که رانندگان مراقب آنان باشند. عابران پیاده به پیاده رو فرستاده شدند. تغییر به سمت نحوه عملکرد شهرهای ما امروز آغاز شده بود.
به خیابان خود نگاه کنید چه میبینید؟ احتمالا خط لولهای شکلی برای تردد سریع و بدون وقفه خودرو و یا شاید یک مسیر دوچرخه سواری که از نوع دیگری از ترافیک، اما مسلما سازگارتر با محیط زیست پشتیبانی میکند. احتمالا جاهای پارک خودرو و مکانهای مخصوص پارک کردن دوچرخه را میبینید. با این وجود، جایی نیست که همسایگان جمع شوند و کودکان با یکدیگر بازی کنند. جایی برای شهروندی نیست.
آیا راه دیگری وجود دارد؟ برخی از شهرها «بهینهسازی کامل اکوسیستم تخریب شده» را آغاز کردهاند. بارسلونا در حال دموکراتیک کردن فضای عمومی خود است که شامل پاسیوها و پارکهای شهری میشود و خیابانهای خود را از ترافیک خارج میکند. خودروها هم چنان مجاز خواهند بود، اما خودروها تنها یک دلیل استفاده از فضای عمومی خواهند بود نه دلیل اصلی وجود آن.
با چنین ذهنیتی رونینگن در هلند که به خاطر گامهای مترقی برداشته شدهاش به منظور بازپس گیری خیابانها برای دوچرخهها شهرت دارد اخیرا مجموعهای از دستورالعملها را اتخاذ کرده که بیان میکند حرکت طبق آن راهکاری است که یک خیابان باید تسهیل کند و در راستای سلامت بهتر، آگاهی از تاریخ فرهنگی یا توانایی شهر برای انطباق با شرایط اضطراری آب و هوایی گامهایی را برداشته است. در همین حال، پاریس یک طرح شهری ۱۵ دقیقهای دارد که هدف آن ایجاد جوامع خودکفا است که در آن هر چیزی که نیاز دارید با ۱۵ دقیقه پیاده روی یا دوچرخه سواری قابل دسترسی باشد.
با این وجود، آیا این کافی است؟ مردم به قدری عادت کردهاند که راه را برای ترافیک باز کنند که شاید برای آن که از این طرز فکر رها شویم یک تغییر اساسیتر لازم باشد. چه خواهد شد اگر ما به طور کلی ورود خودروها به شهرها را ممنوع کنیم؟ بخشهایی از برخی شهرها پیشتر این کار را با موفقیت بزرگ البته به طور موقت انجام داده اند: در روزهای بدون ماشین، برای ماراتنها یا میزبانی مهمانیهای خیابانی برای جشن ملکه بریتانیا.
در برخی نقاط تغییرات دائمیتری رخ داده است. برای مثال، دراوترخت در هلند کانالی که برای ایجاد فضای بزرگراه در دهه ۱۹۷۰ میلادی پر شده بود در سال ۲۰۲۰ میلادی بار دیگر احیا و به یک کانال تبدیل شد تا ساکنان محلی خوشحال شوند. اکنون که کانال بازگشته ارتباط زیبایی با تعداد زیادی از عملکردهای مهم شهری ایجاد کرده از جمله صحنه اجرای موسیقی پاپ، نمایش تئاتر و فضای سبزی که جای خود را در کرانه آب پیدا کرده است.
شهرهایی هستند که همواره بدون خودرو بودهاند مانند ونیز یکی از زیباترین و دوست داشتنیترین مکانهای جهان.
با افزایش قیمت بنزین، آگاهی روزافزون ما از آسیبهایی که خودروها به محیط زیستمان وارد میکنند و افزایش هزینههای پارکینگ و هزینههای ازدحام مطمئنا اکنون زمان پیدا کردن راه بهتری است راهی که به ما امکان میدهد شهرهایمان را به وضعیت اجتماعی بازگردانیم آن هم با هدف معکوس کردن بلای تک عملکردی شدن شهرها.
تصور کنید از پنجره خود به بیرون نگاه میکنید، اما به جای ردیفهای ماشینهای پارک شده و خطوط ترافیک یک باغ سبزی مشترک، یک باربیکیو مشترک، یک منطقه بازی برای کودکان و گلها را میبینید. در آن زمان است که میتوان گفت اکوسیستم طبیعی شهری احیا شده است.