فرارو- والتر راسل مید - پژوهشگر اندیشکده «هادسون» است و تا سال ۲۰۱۰ به عنوان همکار ارشد «هنری کیسینجر» برای سیاست خارجی ایالات متحده در «شورای روابط خارجی» فعالیت کرده بود. ستوننویس روزنامه «وال استریت ژورنال» است و برای «امریکن اینترست» نیز مینویسد. او یکی از بنیانگذاران اندیشکده مرکزگرای «بنیاد آمریکای جدید» است. او یکی شناخته شدهترین تحلیلگران و نظریه پردازان واقع گرا (رئالیست) در عرصه روابط بین الملل است.
به گزارش فرارو به نقل از وال استریت ژورنال، ما در عصر کارشناسی جنسیتی بد زندگی میکنیم و «بوریس جانسون» نخست وزیر بریتانیا به این سردرگمی دامن زده است. او در گفتگو با رسانههای آلمانی در خلال برگزاری نشست سران گروه هفت و ناتو در اواخر ماه گذشته گفته بود: «اگر پوتین یک زن بود که مشخصا این طور نیست، اما اگر او بود واقعا فکر نمیکنم که چنین میکرد. جنگی دیوانهوار و همراه با تهاجم و خشونت را به شیوهای که در جریان است را آغاز کرد. اگر شما یک نمونه کامل از مردانگی سمی را میخواهید این همان کاری است که او در اوکراین انجام میدهد».
امید است که این دلهره صرفا اظهارنظری واکنشی و غیر صادقانه از سوی یک سیاستمدار حرفهای بوده باشد، زیرا اگر جانسون و همکاراناش در جی -۷ واقعا این مزخرفات بیان شده توسط او را باور کنند غرب حتی از آن چه به نظر میرسد با مشکل بیشتری مواجه خواهد شد.
ولادیمیر پوتین سعی نمیکند بیشتر شبیه رمبو باشد. در میان دیگر قهرمانان تاریخ روسیه او سعی دارد از «کاترین کبیر» تقلید کند. موفقترین سلسله فرمانروایان قرن هجدهم عمدتا زن، که امپراتوری پتر کبیر را گسترش دادند و روسیه را به بزرگترین قدرت زمینی در اروپا تبدیل کردند و کاترین کبیر کریمه و غرب اوکراین را فتح کرد. او در نبردهای دریایی در دریای سیاه پیروز شد و به شکلی ظالمانه شورشها را در خانه سرکوب کرد. او با منصوب کردن یک عاشق سابق به عنوان پادشاه لهستان با خوشحالی سهم شیر آن کشور بدبخت را در حالی که سه بار آن را تقسیم کرد به دست آورد.
آمریکاییهایی که امیدوارند برای درک جهان بینی پوتین از کلیشهها فراتر بروند باید مدتی را روی کاناپه صرف تماشای سریال «اکاترینا: ظهور کاترین کبیر» کنند. این سریال با بودجه وزارت اطلاعات روسیه ساخته شده و به زبان روسی و با زیرنویس انگلیسی در آمازون پرایم ارائه شده و به بینندگان اجازه میدهد روسیه را آن گونه ببینند که پوتین میخواهد روسها آن را ببینند. این کار بینش بیشتری نسبت به افکار پوتینیستی به ما ارائه میدهد تا آن که به سخنان همراه با هجمه رهبران جی -۷ گوش کنیم.
در این سریال کاترین شوهر بیعقل خود پتر سوم را سرنگون میکند و با دستور قتل یک امپراتور جوان سابق و تایید قتل پتر به دست معشوقاش قدرت را تضمین و تثبیت میکند. پتر یک ستایشگر بردهوار و مقلد «فردریک کبیر» پادشاه پروس بود و به ایجاد یک اتحاد ارزشی با دشمن سابق روسیه امید داشت و در آن راستا سرزمینهای عظیمی را به فردریک واگذار کرد.
او مانند لیبرالهای دوره یلتسین به دنبال این بود که قانون اساسی مدرنی به سبک غربی در اختیار روسیه قرار دهد و به طور کلی روسیه را به یک کشور اروپایی تبدیل کند. قهرمانی که به کاترین کمک میکند تا تاج و تخت را تصاحب کند افسری از نیروهای اشغالگر روسیه در آلمان که از ضعف شدید پتر در مقابل گستاخی غربیها منزجر شده میتواند «ولادیمیر پوتین» مامور سابق کا گ ب را به ذهن بینندگان روس متبادر سازد، فردی که به هرج و مرج روسیه پس از فروپاشی شوروی پایان داد. در فصول بعدی، کاترین به سرکوب مخالفان داخلی و شکست دادن دشمنان ابدی روسیه در غرب و جنوب ادامه میدهد.
تمام باورهای کلیدی پوتینیسم که به عنوان حقایق ابدی درباره روسیه و جایگاه آن در جهان نشان داده میشوند در مجموعهای به نمایش گذاشته میشوند که به همان اندازه که سرگرم کننده است که آموزشی نیز است. این ایدهها در سریال مطرح میشوند: همه کشورهای دیگر از روسیه متنفر هستند و به دنبال ویران کردن روسیه میباشند.
صحبت از «ارزشها» در روابط بینالملل «کلاهبرداری بدبینانه»ای است که غرب متخاصم از طریق آن میخواهد روسیه را گیج و خلع سلاح کند. روسیه نیز از درون تهدید میشود. از سوی مقامهای حریص و مدعیان قدرت و اگر روسیه را به حال خود رها کنند روسیه زمین خواهد خورد. دشمنان خارجی مشتاق پیوستن به نیروهای داخلی با تضعیف روسیه هستند. فساد مزمن است و هیچ دولتی نمیتواند آن را ریشه کن کند، اما برخی از مقامهای فاسد به روسیه وفادار هستند و برخی دیگر ماموران حقوق بگیر قدرتهای خارجی میباشند.
در این میان این ایده مطرح میشود که تنها یک حاکم قوی، مستثنی از محدودیتهای اخلاقی متعارف و مسلح به یک دستگاه قدرتمند امنیتی داخلی که در استفاده از اقدامات خشن آزاد باشد میتواند روسیه را ایمن نگه دارد. بار قدرت مطلق و لزوم اتخاذ تصمیمات سخت و غالبا زشت و کشنده روح حاکم را منزوی میکند. با این وجود، تحمل این بار و انجام آن انتخابهای زشت بالاترین شکل «ایده آلیسم فداکارانه» است و مردم خود را به حاکم میسپارند. در این میان، امید به خوشبختی و سعادت مردم در زندگی خصوصیشان از دست میرود.
با این وجود، این فرضیه، اما همیشه خوب کار نکرده است. ارتش کاترین به دلیل فساد بومی، رهبری ضعیف و غالبا برتری تکنولوژیکی تسلیحات دشمناناش با شکستهای زیادی روبرو شد. هرگز پول کافی در خزانه وجود نداشت. با این وجود، حاکمان موفق زمانی که شرایط سخت میشود تسلیم نمیشوند. آنان و مردم روسیه برای یک جنگ طولانی و زشت آماده میشوند.
این تصویری است که پوتین میخواهد مردم روسیه از وضعیت کنونی خود داشته باشند و تا حد قابل توجهی این تصویری است که نشان میدهد او خود را چگونه میبیند. امریکاییها به کاناپه خود بچسبید و این سریال را تماشا کنید! چرا که کسانی که دشمنان خود را درک نمیکنند باید برای شکست آماده شوند. تا زمانی که رهبران جی -۷ به خود اجازه میدهند کلیشههای جنسیتی ارزان قیمت مغزشان را مختل کند ولادیمیر پوتین هم چنان میتواند امیدوار باشد که در اوکراین به پیروزی دست یابد.
در جنگها همیشه محاسبه هزینه و فایده را می کنند ولی در این جنگ روسیه چیز قابل توجهی بدست نمی آورد و در عوض دو کشور سوئد و فنلاند را با آغوش ناتو انداخت و باعث شد کشورهای کوچک پایگاههای بیشتری را در اختیار آمریکا قرار دهند و سهم بیشتری از هزینه های ناتو را بپردازند و همینطور اعتماد به روسیه از بین برود و دولتهای اروپایی بفکر منابع جایگزین نفت و گاز روسیه باشند و روسیه مجبور بشه نفتشو با تخفیف بسیار زیاد به چین بفروشه حالا شما حساب کنید اگه روسیه حتی نصف اکراین رو هم تسخیر کنه باز هم در جنگ شکست خورده و پیروز این جنگ ناتو و آمریکا و تا حدودی چین بخاطر منافع اقتصادی خواهند بود