
دبيركل جامعه روحانيت مبارز گفت: «ممكن است دشمنان كارهاي ايذايي كنند و به قول امام(ره) ديوانهاي سنگي را در چاه بياندازد، ولي امام تاكيد ميكردند يكي از شروط براي حفظ انقلاب اين است كه شما با هم باشيد.»
آيتالله مهدوي كني با اشاره به آيه 200 سوره عمران « يا ايها الذين آمنوا اصبرو و صابرو و رابطوا و اتقوالله لعلكم تفلحون » و با بيان اينكه « براي بقاي بنايي كه ساختهايم چند چيز لازم است كه بايد آن را به كار ببريم و هميشه داشته باشيم تا آنچه را كه درست كردهايم از بين نرود» افزود: «يك بنايي كه انسان ميسازد در خلاء نيست، حوادثي در اطرف آن هستند، آب، باد و خورشيد هست و دشمنان نيز هستند و اينها بنا را از بين خواهند برد؛ بنابراين ما بايد در مقام حفظ آن باشيم.»
وي گفت: «در مرحله اول عنصر صبر و مقاومت لازم است؛ قرآن در اين زمينه ميفرمايد اصبروا. عنصر دوم در اين زمينه صبر و مقاومت اجتماعي است كه به آن صابرو گفته ميشود، از باب مفاعله و باب مفاعله دلالت بر كار جمعي ميكند نه كار فردي.»
وي با اشاره به اينكه « براي باقي ماندن يك اثر بايد همه با هم حركت كنيم و با هم باشيم» ياد آور شد: «در اواخر عمر شريف امام(ره)، ايشان يك روزي اصحاب حل و عقل، بزرگان انقلاب اعم از روحاني و غيرروحاني را جمع كردند. همه در جماران، در همان اتاق كوچك امام جمع شدند. امام يك جمله فرمودند كه « من در اواخر عمر خود هستم و چيزي به عمر من باقي نمانده است. در اين جمع به شما ميگويم كه انقلاب براي خود جايش را باز كرده است و دشمنان نميتوانند به او ضربه بزنند و آن را از بين ببرند چون جايگاه خود را در اسلام و ايران و دنيا باز كرده است اما حفظ اين مساله به شرط و شروطي است و يكي از مهمترين شرطها اين است كه شما با هم باشيد.»
دبيركل جامعه روحانيت مبارز خاطرنشان كرد: «ممكن است كه دشمنان آزار و اذيت كنند، ممكن است كه دشمنان كارهاي ايذايي بكنند و به قول امام ديوانهاي سنگي را در چاه بياندازد يا ترقهاي را در كند ولي امام تاكيد ميكردند يكي از شروط براي حفظ انقلاب اين است كه شما با هم باشيد. و صابروا كه عرض كردم و در قرآن نيز بر آن تاكيد شده اين مطلب را ميرساند.»
وي ادامه داد: «بالاتر از صابروا، رابطوا و مرابطه است؛ اگر بخواهيم صبر داشته باشيم، در كنار آن بايد همه حرفهاي يكديگر را بفهميم، اطلاع از يكديگر داشته باشيم، و اين تاكيد بر اطلاع داشتن از يكديگر و آگاهي از حال يكديگر دارد. ما در اصطلاح فقهي و حقوقيمان كلمهاي به نام مرابطون داريم. كساني كه جهاد در راه خدا ميكنند دو دسته هستند؛ عدهاي در صف جنگ هستند، يعني در ميدان جنگ سلاح در دست ميگيرند و اينها مجاهدين هستند، عدهاي نيز مرابطين هستند، مرزداران هستند، كساني كه هميشه در سر مرز هستند.»
وي افزود: «مجاهدين و جنگجويان جنگي را انجام ميدهند و بعد از آن به خانههايشان برميگردند، ولي عدهاي مرزدار هستند، مرزداران هميشه در مقابل دشمنان و آزار و اذيت آنان هستند و بايد شبانهروز بيدار و هوشيار باشند. آنهايي كه بالاي برجها ميايستند و مرزها را حفظ ميكنند، نگهبابان و كساني كه مرزها را حفظ ميكنند بايد دو چشم ديگر نيز قرض بگيرند تا مبادا از طرف دشمن حمله و دسيسهاي واقع شود. اينها را مرابط ميگويند، و از همين جهت در روايات و فرهنگ اسلامي مرابطين اجرشان بيشتر از مجاهدين است.»
مهدويكني ادامه داد: «در روايات آمده است كه سوره اناانزلنا را در نماز بلند بخوانيد، ثواب مجاهدين فيسبيلالله را دارد، چون اين سوره، سوره ولايت است و تاكيد بر آن شده كه شبهاي قدر اين سوره خوانده شود. برخي از علما هميشه اين سوره را ميخوانند و گفته شده اگر كسي سوره قدر را بلند بخواند، ثواب مجاهدين را دارد و اگر آهسته بخواند ثواب مرابطين را دارد. چرا آهسته؟ براي اينكه آهسته در جايي ميخواند كه آنجا دشمن حاضر است و آنقدر گرفتاري وجود دارد كه آدم جرات نميكند كه سوره اناانزلنا را بلند بخواند و اينجا مقام تقيه است و ثواب بيشتري دارد.»
وي ادامه داد: «آدمي كه در ميدان جنگ و در برابر دشمن با سلاح و در ميدان جنگ حضور پيدا كند، راحتتر است. از آنجايي كه آدم بايد تقيه كند براي حفظ دين، انقلاب و نظامش برخي از حرفها را نبايد بزند و اين مشكلتر است. برخي از دوستان تحمل حرف را ندارند؛ چرا اميرالمومنين (ع) با چاه درد دل ميكردند؟ چون دوستانش تحمل حرفهايش را نداشتند و به همين دليل سرشان را در چاه ميكردند و درد دل ميكردند.»
وي افزود: «مرابطين به كساني ميگويند كه هميشه مراقب نظام هستند، مواظب مرزهاي معنوي و فيزيكي هستند، برخي مراقبين فيزيكي هستند و برخي مراقبين فرهنگي هستند. انقلاب فرهنگ دارد و فرهنگ آن را بايد حفظ كرد. اكنون ميبينيم كه دشمنان براي جنگ نرم، ابزارشان شمشير نيست، جنگشان فرهنگي است، ميخواهند كاري كنند كه افكار را خراب كنند، مردم به انقلاب و مسوولان اعتقادي نداشته باشند و اعتقادات مردم از نظام برداشته شود و اين خيلي سختتر از آن است كه يك عده در ميدان جنگ با سلاح بجنگند. پس اينجا بحث مرابطه مطرح و لازم است.»
دبيركل جامعه روحانيت مبارز خاطرنشان كرد: «مرابطين كساني هستند كه آگاهي ميدهند، مشكلات را ميگويند و راهها را به هم نشان ميدهند و يكديگر را تحمل ميكنند. حرفهاي يكديگر را ميشنوند، اگر بخواهيم مرابط باشيم، بايد حرفهاي هم را بشنويم. من حرفهايم را بزنم شما حرفهايتان را بزنيد و بنشينيد جمعبندي كنيد. اينگونه نباشد كه مثلا من بگويم شما بيخود اينجا هستيد، از شما خبري نداشته باشم و بگويم تو كجاي كار هستي؟ مجلس خبر از دولت نداشته باشد، دولت خبر از مجلس نداشته باشد، و قوه قضاييه نيز خبر از آنها نداشته باشد. اينها همه بايد با هم باشند. مگر ميشود بدون مرابطه مملكت را اداره كرد. وقتي كه بحث تفكيك قوا مطرح ميشود، برخي خيال ميكنند تفكيك قوا به اين معناست كه قوا با هم ارتباطي نداشته باشند، مگر ميشود قوه مجريه با مجلس ارتباطي نداشته باشد و يا قوه قضاييه با قوه مجريه و مجلس ارتباطي نداشته باشد.»
وي تاكيد كرد: «اينكه ميگويند قوا استقلال داشته باشند يعني اينكه تحت تاثير جريانهاي غلط قرار نگيرند. اينكه مثلا دولتي بخواهد به زور لايحهاي را به مجلس تحميل كند، غلط است و يا اينكه مجلسي به قول مقام معظم رهبري قانوني تصويب كند كه قابل اجرا نباشد، يعني با دولت هماهنگي نكرده باشد، كه آيا اين قانوني كه وضع ميكني در خلاء وضع كردي، ميشود اجرايش كرد يا نه. خيلي چيزها را ميشود گفت و بلند شد و نشست و تصويب كرد، اما قانون قابل اجرا نباشد.»
وي در بخش ديگري از سخنانش گفت: «قوه قضاييه ميخواهد داوري كند، داوري بر حق، معالذالك بايد همانجا جرياناتي كه در كشور است مورد توجه در داوري قرار بگيرد، اينطور نيست كه قاضي به جريانات توجه نداشته باشد. شما ميبينيد وقتي كه ميخواهند فردي را قصاص كنند كسي كه عمدا آدمي را كشته است و صاحبان دم آن نيز خواهان قصاص هستند، ميتوانند مطالبه او را بكنند ولي آنها به تنهايي بعد از حكم قضايي قاضي نميتوانند قصاص كنند. بايد چه كنند؟ بايد در مقام القضات برود و در ديوان عالي بررسي شود كه آيا كشتن اين فرد اكنون مصلحت است يا نه؟ ممكن است يك نفر را شما به عنوان قصاص بكشيد و دوباره دو گروه و جمعيت به هم بريزند. به خاطر اين كه يك نفر را قصاص كردهايم يك دفعه مشكل ايجاد شود.»
وي تاكيد كرد: «داوري نبايد بدون حساب و كتاب باشد، و بگوييم كه آقا طرف قاتل است بايد قاتل را حتما بايد كشت. اينگونه نيست كه هر قاتلي را بايد كشت، اين صحبتها در فقه و حقوق ماست. اينهايي كه ميگويم از روي آگاهي ميگويم و احساسي نيست.»
مهدويكني ادامه داد: «قوه قضاييه، مجريه و مقننه بايد با هم ارتباط داشته باشند و رابط آنها مقام معظم رهبري است. نظامي كه ما درست كردهايم بهترين نظام است، مقام معظم رهبري بين قوا هماهنگي ايجاد ميكند. ولايت فقيه يعني چي؟ برخي خيال ميكنند ولايت فقيه يعني كسي كه آن بالا نشسته هر چيزي كه دلش ميخواهد ميگويد چه موقع امام و مقام معظم رهبري اين كار را ميكردند؟ بله در مقام بحراني بايد يك نفر حرف آخر را بزند. اما غير از مواقع بحراني مقام معظم رهبري ارتباط بين همينهاست. وقتي ايشان قوه مجريه، مقننه و قضاييه را جمع ميكند، صحبت و نصيحت ميكند، يعني اينكه خط مرتبط بين آنهاست و اينكه هواستان جمع باشد. نگوييم كه ما مجلس هستيم و اينكه كه هرچه بخواهيم بگوييم يا اينكه دولت بگويد آقا من گوش به قانون نميدهم و قبول نميكنم و يا اينكه قوه قضاييه در داوريها به مسايل توجه نكند.»
وي كه يكشنبهشب در برنامه «كيميا» شبكه سه سيما سخن ميگفت، ادامه داد: «پس يادتان باشد «اصبروا» يعني مقاومت داشته باشيم، «صابرو» مقاومت اجتماعي داشته باشيم و «رابطو» با هم ارتباط داشته باشيم. اينكه هركس به وظيفه خود عمل نكند و هر كس بگويد كه من ميخواهم اين كار را بكنم، نميشود مملكت را اداره كرد. در يك خانه هم اگر هر كسي بخواهد ساز خود را بزند، نميتوان آن خانه را اداره كرد. مثلا خانم خانه، يك چيزي را بگويد، آقا يك چيز ديگر. قرآن ميگويد، الرجال قوامونه علي النساء، يعني پدر مديريت خانه را بر عهده ميگيرد. معناي مديريت اين نيست كه پدر هرچه دلش ميخواهد بگويد، زور بگويد. بايد كسي باشد كه نظام خانواده را حفظ كند و اگر مدير نباشد، نظام از هم پاشيده ميشود.»