محمدکاظم کاظمی در پی اجرای هموطن افغانستانی خود در برنامه «عصر جدید» با بیان توضیحاتی درباره چرایی انتقادی بودن استندآپ کمدی اجراشده، اظهار کرد: «مجالی که ما در رسانه ملی داریم، همین مقدار است و همین مجال اندک هم به بیان این همه درددلی که بر دلها تلنبار شده است، کفایت نمیکند.»
به گزارش ایسنا، یکی از اجراهای برنامه اخیر «عصر جدید» که با اجرای احسان علیخانی در شبهای نوروز ۱۴۰۱ از شبکه سه تلویزیون پخش میشود و امین حیایی، مجید اسماعیلی، کارن همایونفر و ژاله صامتی به عنوان داور در آن حضور دارند، به علیرضا محمدی، شرکتکننده اهل افغانستان اختصاص داشت که استندآپ کمدیای را با محوریت انتقاد از مشکلات اتباع افغانستانی در ایران به نمایش گذاشت.
کارن همایونفر در واکنش به این اجرا، به برجسته بودن بُعد انتقادی موضوع انتقاد داشت و گفت اصلا این متن انتقادی را نپسندیده؛ با این حال احسان علیخانی نظر دیگری داشت و با اشاره به ماهیت انتقادی طنز و همچنین مسائل و مشکلات موجود برای مهاجران افغانستانی، با پرداختن به این موضوع همراهی کرد.
حالا محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر ادبی افغانستانی ساکن ایران در پی پخش این قسمت از برنامه «عصر جدید» در صفحه شخصی خود چنین نوشته است:
جناب کارن همایونفر
سلام بر شما. ما جامعهای بیصدا بودیم. رسانه نداشتیم، و نداریم. سی چهل سال، حرفهایی در دل ما بود و مجال بروز پیدا نکرد. وقتی «چهارخونه» پخش میشد و بر ما مردم، «سهشنبه» و «چهارشنبه» اسم گذاشتند، ما اعتراض کردیم، ولی صدای ما به جایی نرسید. در نهایت گفتند «این طنز است، کمدی است.» و ما تحمل کردیم. در همان زمان من در مورد «چهارخونه» مطلب نوشتم و به روزنامه وابسته به صدا و سیما فرستادم، ولی چاپ نکردند.
سالها گذشته و نگرش مردم ایران نسبت به مهاجران افغانستان بسیار بهتر شده است. رسانهها به شکلی روزافزون به افغانستان و مردمش میپردازند. ولی در عین حال تنگناها و دشواریها همچنان هست و این حرفهایی که از زبان علیرضا محمدی درمیآید حرف دل گروه وسیعی از مردم است.
مجالی که ما در رسانه ملی داریم، همین مقدار است و همین مجال اندک هم به بیان این همه درددلی که بر دلها تلنبار شده است، کفایت نمیکند.
از این روی به نظر من میشود شکیبایی پیشه کرد. یک انسان در حد ده دقیقه از صدها ساعت پخش چندین شبکه رسانه ملی را به حرفهایی اختصاص داده است که کمتر شنیده شده بود. سخت است انتظار داشته باشیم که او با خودش حساب و کتاب کند که بخشی را به درددل بپردازد و بخشی را به ستایش.
این تراکم انتقاد در یک برنامه استندآپ کمدی را به پای این بگذارید که شخص بعد از سالها و شاید اول بار در عمرش دریچهای و مجالی چنین وسیع برای اظهار آن یافته است.
جناب احسان علیخانی
این احساس انسانی شما را که بارها در برنامههایتان بروز کرده است تحسین میکنم. چه در «ماه عسل»، چه در «عصر جدید» و آن هم بارها، نشان دادید که میشود از شهرت و محبوبیت خود برای نزدیک کردن دلها مایه گذاشت. رفتارتان و گفتارتان همواره بزرگمنشانه و از سر همدلی و همدردی بود. قدردان این منش و رفتار هستیم و خوشحالیم که امروزه در جامعه ایران، به خصوص در رسانهها و در میان اهالی هنر، ادبیات و دانش، این رفتار و گفتارها روز به روز بیشتر از پیش بوده است.»