فرارو- توماس بی ادسال؛ ستون نویس هفتگی نیویورک تایمز که در مورد سیاست، جمعیت شناسی و نابرابری مقاله مینویسد. او به دلیل ۲۵ سال فعالیت روزنامه نگاری نامزد و یا برنده جوایز متعددی بوده است: از جمله انتخاب به عنوان نامزد نهایی عمومی برای جایزه پولیتزر در سال ۱۹۹۲ میلادی، برنده جایزه کری مک ویلیامز انجمن علوم سیاسی امریکا در سال ۱۹۹۴ میلادی و برنده جایزه مارکول از انجمن بین المللی روانشناسی سیاسی در سال ۲۰۱۴ میلادی.
به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز؛ اگر ورق برگردد و حزب جمهوری خواه در سال ۲۰۲۴ میلادی رئیس جمهور خود را راهی کاخ سفید کند و کنترل اکثریت کرسیها در مجلس نمایندگان و سنا را نیز در دست داشته باشد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
در آن صورت به نظر میرسد سرنوشت امریکا مشابه مجارستان خواهد شد. دونالد ترامپ یک اوربان پرست است. "ویکتور اوربان" نخست وزیر مجارستان میتواند موضوع یک مطالعه موردی درباره تعقیب سیاست تهاجمی و اجرای دستور کار پوپولیستی راستگرایانه باشد.
ترامپ در اعلامیه سوم ژانویه خود مبنی بر حمایت از انتخاب مجدد اوربان اعلام کرد: "او یک رهبر قوی و مورد احترام همه است. او از حمایت و تایید کامل من برای انتخاب مجدد به عنوان نخست وزیر برخوردار است"! براستی چه چیزی در اوربان و مجارستان تحت زمامداری او برای ترامپ جذابیت دارد؟
آن چه اوربان در مجارستان حاکم ساخته یک نظام سیاسی است که هدف آن از بین بردن مخالفتها و به دست گرفتن کنترل تمام ارکان اصلی سیاسی و اجتماعی یک کشور است بدون نیاز به توسل به اقدامات سخت مانند ممنوعیت انتخابات و ایجاد یک دولت پلیسی است.
یکی از نگران کنندهترین بخشهای الگوی فاشیسم نرم مجارستانی امکان صدور آن به کشورهای دیگر است. در حالی که رژیم اوربان برخاسته از تاریخ و فرهنگ سیاسی منحصر به فرد مجارستان است دستورالعمل کتاب بازی او یعنی "سرکوب ظریف" در عرصه نظری قابلیت اجرا در هر کشور دموکراتیکی که رهبران آن به اندازه کافی از مخالفان سیاسی برخوردار باشند را خواهد داشت.
"الیزابت زروفسکی" در مقالهای تحت عنوان "چگونه راست گرایان امریکایی عاشق مجارستان شدند" در مجله "نیویورک تایمز" از "راد درهر" وبلاگ نویس محافظه کار امریکایی نقل قولهایی را در مورد سیاستهای مهاجرتی اوربان برای مثال ساختن حصاری در مرز برای دور نگهداشتن مهاجران مسلمان از آن کشور ذکر کرده است. او مینویسد "درهر" در متنی نوشته بود:"اگر میتوانستید ۵۰ سال به عقب بازگردید و به مردم فرانسه، بلژیک و آلمان نشان دهید که مهاجرت انبوه از جهان اسلام تا سال ۲۰۲۱ چه بلایی بر سر کشورهای شان خواهد آورد آنان هرگز و هرگز این مهاجران را نمیپذیرفتند".
زروفسکی مینویسد، اما تفاوتی میان محافظه کاری در امریکا و در محافظه کاری در مجارستان در دوره اوربان وجود دارد. او میافزاید: "در مجارستان سنت اروپایی محافظه کاری کاتولیک رشد کرد این سنت از یک دولت قدرتمند نمیترسید و از استفاده از ابزارهای دولتی برای ترویج دیدگاههای محافظه کارانه در زندگی شهروندان نیز هراس و ابایی نداشت".
"الکساندر کولی" و "دانیل اچ نکسون" پژوهشگران علوم سیاسی در مراکز دانشگاهی و علمی بارنارد و جورج تاون استدلال کرده اند که اوربان تبدیل به عزیزدردانه رسانههای دست راستی امریکایی شده و مورد تحسین "تاکر کارلسون" مجری و برنامه ساز شبکه خبری "فاکس نیوز" قرار گرفته است فردی که تاثیرگذارترین شخصیت محافظه کار رسانهای در امریکا محسوب میشود. کولی و نکسون نوشتند که کنفرانس "کنش سیاسی محافظه کار" یک مجمع بزرگ راست آمریکا قصد دارد نشست سالانه خود را در سال ۲۰۲۲ در مجارستان برگزار کند.
براستی اوربان چه کرده که چنین توجهی را به خود جلب کرده است؟ این دو نویسنده به طور خلاصه کارنامه او را این گونه خلاصه کردند:"اوربان قدرت را از طریق تاکتیکهایی تثبیت کرد که از نظر رویهای قانونی محسوب میشدند، اما در اصل، حاکمیت قانون را تضعیف کردند. اوربان افراد طرفدار خود را در مناصب قضایی منصوب کرد و رسانههای مستقل را تحت فشار قرار داد یا آنان را مجبور به تعطیلی و توقف کار کرد".
کولی و نکسون شباهتی را بین آن چه در مجارستان اتفاق افتاده و تحولات کنونی در ایالات متحده نشان میدهند و میافزایند: "حمله آشکار اوربان به آزادی در عرصه دانشگاهی از جمله ممنوعیت مطالعات جنسیتی و وادار ساختن دانشگاه اروپای مرکزی به توقف فعالیت در مجارستان در مشابهتهایی با تلاشهای راستگرایان در عرصه آموزشی و فرهنگی دارد. در ایالتهای تحت کنترل جمهوری خواهان، تدریس نظریه نژاد انتقادی در مدارس ممنوع شده و دانشگاهیان لیبرال و چپ هدف هجمه قرار میگیرند. قطعا شباهتهایی میان عقاید راستگرایان آمریکا و اروپا وجود دارند. برای طیفهای مختلف محافظه کار، پوپولیستهای مرتجع و قوم گرایان، مجارستان در حال تبدیل شدن به الگو و مدلی مشابه نقشی است که دانمارک به عنوان یک الگو برای چپگرایان ایفا میکند: بخشی از مدل زندگی واقعی، بخشی از رویا پردازی ایده آل".
آنان در ادامه میافزایند: "ترامپ و اوربان هر دو فرصت طلبانی هستند که به سودمندی سیاسی پوپولیسم ارتجاعی پی برده اند. ترامپ ایالات متحده را به سمتی تقریبا مشابه سوق خواهد داد: به سمت یک حکومت نوپاتریمونیال (سلطانی). ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود با مقام و موقعیت ریاست جمهوری بهعنوان دارایی شخصی خویش رفتار میکرد و از منصب اش برای مجازات دشمنان، پاداش دادن به وفاداران و افزایش ثروت خانواده اش استفاده کرد. اگر او در سال ۲۰۲۴ بار دیگر در انتخابات برنده شود احتمالا شاهد تشدید این روند خواهیم بود.
نکسون معتقد است ترامپ در صورت انتخاب مجدد مانند اوربان تلاش خواهد کرد تا افراد کاملا وفادار به خود را در وزارت دادگستری و وزارت دفاع منصوب کند. البته او اشاره میکند علیرغم شباهت ها، ترامپ نمیتواند به طور کامل و مو به مو مدل اوربان در مجارستان را در امریکا اجرایی کند.
او میافزاید: " ایالات متحده یک فدراسیون بزرگ با ظرفیتهای زیادی برای خشونت خصوصی، دارای ردپای بزرگ بین المللی و اقتصاد چند تریلیون دلاری است. این در حالی است که مجارستان یک بازیگر کوچک در کنفدراسیونی تحت سلطه رژیمهای دموکراتیک است".
کولی بر نقش "شبکه سازی فعال میان انجمنها و گروههای سیاسی راست گرا با اوربان" تأکید کرده و به تایید انتخاب مجدد اوربان در ۲۴ ژانویه توسط باشگاه جمهوری خواه جوان نیویورک اشاره کرده و میافزاید:"امروزه هم ایالات متحده آمریکا و هم کشورهای اروپایی مانند مجارستان با یک بحران وجودی روبرو هستند. رهبری و ایدئولوژی شکست خورده نخبگان حاکم و تشکیلات سیاسی، معنا و هدف شهروندی را از بین برده است. پوپولیستهای دست راستی که مخالفان ایدئولوژی نخبگان حاکم هستند معتقدند با هدف حفظ تمدن غرب برای همه کشورهای غربی، ضروری است که ما به عنوان جوامع ملی از یکدیگر حمایت کنیم".
کولی میگوید جناح راست حزب جمهوری خواه و اوربان هر دو به دنبال باز تعریف معنای غرب به دور از اصول لیبرال و به سمت آرمانهای قومیتی و ارزشهای محافظه کارانه هستند و استراتژی اوربان برای تحکیم قدرت در این مسیر تعطیل کردن یا تسلط بر رسانه ها، تغییر نهادی دستگاه قضایی، انگ زدن به اپوزیسیون و ایجاد تفرقه در میان نیروهای درون اپوزیسیون بوده است. اوربان با هدف قرار دادن آسیب پذیرترین گروههای جامعه از جمله پناهندگان سیاست خود را پیش برده است. اوربان مجارستان تحت حکومت خود را "دموکراسی غیر لیبرال" توصیف کرده است.
در سال ۲۰۱۹، نهاد "خانه آزادی"، مجارستان را از نظر آزادی به رتبه "تا حدی آزاد" تنزل داد و آن کشور را به عنوان "اولین کشور اتحادیه اروپا که در حال حاضر به عنوان "آزاد" طبقه بندی نمیشود" معرفی کرد.
از تعدادی از پژوهشگران اروپایی در مورد برنامهای که ترامپ و کنگره تحت کنترل جمهوری خواهان به احتمال زیاد در سال ۲۰۲۵ پیش خواهند برد پرسیدم.
"فیلیپ راثگب" استاد سیاست اجتماعی در دانشگاه ادینبرو، "ماریوس آر. بوزمایر" و "الکساندر اچ جی سام" از دانشگاه کنستانز آلمان در مقالهای مشترک در مارس ۲۰۲۱ با عنوان ارزشهای اقتدارگرا و دولت رفاه: اولویتهای سیاست اجتماعی رای دهندگان راست رادیکال" از رای دهندگان در هشت کشور در غرب اروپا نظرسنجی کردند تا مشخص نمایند که رای دهندگان احزاب راست رادیکال پوپولیستی چه نوع دولت رفاهی میخواهند و ترجیحات آنان با اولویتهای رای دهندگان جریان اصلی احزاب چپ و راست چه تفاوتهایی دارند.
نتیجه پژوهش آنان نشان داد که رای دهندگان پوپولیست اروپایی به دنبال دولت رفاهی اقتدارگرا هستند که حمایت متوسطی را از دریافت کنندگان مزایای مبتنی بر شایستگی (برای مثال، سالمندان) از خود نشان دهد و حمایتی قوی از رویکرد رفاه کار و حمایت اندکی از سرمایه گذاری اجتماعی داشته باشد.
راثگب میگوید دلیل اصلی مخالفت پوپولیستهای دست راستی با تخصیص بودجه برای سرمایه گذاری اجتماعی آن است که در چنین برنامههایی ارزشهای جنسیتی مترقی و تعهد به یادگیری مادام العمر در دستور کار قرار میگیرند که برخلاف دستور کار آنان است. برای مثال، ارائه خدمات عمومی مراقبت از کودکان به زنان شاغل کمک میکند تا زندگی شغلی در بیرون از خانه و زندگی خانوادگی را با یکدیگر تطبیق دهند که در مقابل مدل مرد نان آور خانواده است که پوپولیستهای دست راستی به آن باور دارند.
هم چنین، سرمایه گذاری اجتماعی به نفع طبقات متوسط جدید از جمله زنان و جوانان با سطح تحصیلات بالا خواهد بود کسانی که از رای دهندگان معمولی بخش رادیکال جناح راست فاصله زیادی دارند. پوپولیستهای دست راستی از سطح پایین تری از آموزش رسمی برخوردار هستند.
بوزمایر در بیان تفاوتها و شباهتهای ترامپیسم و پوپولیسم اروپایی میگوید:" در اروپا، دولت رفاه و سیاست اجتماعی به طور کلی در ذهن مردم ریشه دوانده است. این در حالی است که در ایالات متحده، ترامپیسم به طور کلی با انتقاد از دولت رفاه همراه بوده (به تلاشهای دولت ترامپ برای خلاص شدن از شر اوباماکر نگاه کنید) در حالی که در اروپا، مباحث حول محور "شوونیسم رفاه" است یعنی محافظت از دولت رفاه خوب قدیمی برای افراد "شایسته" یعنی بومیان سخت کوش از دید پوپولیستهای اروپایی.
علاوه بر آن، بوزمایر میافزاید: "یک عنصر "شرکت گرایانه" قوی در جنبش ترامپ (یعنی نخبگان تجاری) وجود دارد در حالی که در پوپولیسم راستگرای اروپایی معمولا این گونه نیست".
او در ادامه اشاره میکند که جنبشهای پوپولیستی دست راستی در هر دو قاره، در رد نگرش لیبرال نسبت به جهانی شدن، هم از نظر جنبه اقتصادی و هم در بخش هویتی مشابه یکدیگر هستند. هم چنین، هر دو جنبش از یک الگوی سنتی در خانواده و نقشهای جنسیتی سنتی پیروی میکنند.
" سیسیل آلدوی" استاد دانشگاه استنفورد که سیاست فرانسه و راست افراطی را مطالعه میکند به من گفت:"اگر در سال ۲۰۲۴ ترامپ یا ران دی سانتیس برنده انتخابات ریاست جمهوری شوند و جمهوری خواهان هم مجلس نمایندگان و هم سنا را تحت کنترل داشته باشند دستور کار کلی واکنشی علیه هرگونه تبعیض ستیزی و علیه سیاستهای فراگیر اعمال شده توسط دولت بایدن به منظور تلاش برای تغییر جهت گیری دادگاههای عالی خواهد بود از جمله علیه تلاش بایدن برای جرم زدایی از سقط جنین.
هم چنین، جمهوری خواهان به سوی اجرای سیاستهای سرکوب رای دهندگان و مخالفت با آموزش نظریه نژادی انتقادی، مخالفت با آموزش یا پژوهش در مورد جداسازی، یهود ستیزی یا نژادپرستی در ایالات متحده حرکت خواهند کرد. هم چنین، آنان بازگشت به سیاستهای بسیار محدود کننده ضد مهاجرتی (بازسازی دیوار، محدود کردن صدور ویزا و گرین کارتها و افزایش اخراجها مهاجران) را در دستور کار قرار خواهند داد". آلدوی استدلال کرد که دستور کار جمهوری خواهان، با تشدید دامن زدن به وحشت اخلاقی در مورد افول آمریکای سفیدپوست، دامن زدن به احساس دزدیده شدن نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ و ایجاد احساس لزوم معافیت از مجازات افراطیترین حامیان ترامپ که در شورش ۶ ژانویه علیه کنگره نقش داشتند تقویت خواهد شد.
او معتقد است که در آن صورت طرح فعالی از سوی جمهوری خواهان برای تغییر شکل نظام سیاسی در دستور کار خواهد بود تا دموکراتها در انتخابات برنده نشود و دولت، بدون پایه و اساس دموکراتیک اداره شود.
از نظر "هری هولزر" استاد سیاست عمومی در جورج تاون یکی از اهداف اولیه کاخ سفید تحت ریاست ترامپ با حمایت اکثریت جمهوری خواه کنگره، لغو فوری قوانین و دستورات اجرایی دولت بایدن است.
او میگوید: "اولین اولویت ریاست جمهوری ترامپ یا دی سانتیس لغو هرگونه تغییر عمدهای است که بایدن از طریق دستورات اجرایی اعمال کرده است. این موضوع شامل مخالفت با اقدامات بایدن، چون واکسیناسیون و تست کرونا برای کارکنان بخش مراقبتهای بهداشتی، قوانین محیط زیستی و هر کاری که بایدن در مورد روابط نژادی یا مهاجرت انجام داده خواهد شد".
او معتقد است طرفداران ترامپ مایل هستند قوانینی را تصویب کنند که اجباری شدن ماسک در مدارس، آموزش نظریه نژاد انتقادی یا قوانین رای گیری لیبرال را غیرقانونی اعلام نمایند.
"هربرت پی کیچلت" دانشمند علوم سیاسی در دانشگاه دوک معتقد است دولت ترامپ از تدابیر نظارتی برای حمایت از بخشها و صنایع مورد حمایت پایگاه رای دهندگان حزب جمهوری خواه استفاده خواهد کرد از جمله صنایع کربنی، بخش املاک و مستغلات و تولید داخلی. هدف سیاست یک دولت جمهوری خواه پوپولیست، تضعیف دموکراسی آمریکایی و تغییر شرایط بازی به نفع یک دستگاه دولتی متشکل از اعضای حزب جمهوری خواه است.
کیچلت از اوربان به عنوان الگویی برای ترامپ در دستیابی به اهداف یاد میکند و میافزاید:" تضعیف حرفهای بودن و بی طرفی قوه قضائیه از جمله دفتر دادستانی کل، تضعیف غیر حزبی بودن ارتش، استفاده از ارتش برای اهداف داخلی به منظور سرکوب آزادیهای مدنی و استقرار مجدد دستگاه امنیت داخلی ملی از جمله پلیس فدرال (اف بی آی) بالاتر از هر نهاد دیگری برای بهره برداری از آن به منظور اهداف حزبی از جمله ویژگیهای یک دولت پوپولیست راستگرا خواهند بود".
از دید او تصویب قانون افترا برای آزار و اذیت رسانهها و روزنامه نگاران لیبرال، با هدف بیرون راندن اقتصادی آنها از حوزه تجارت و در عین حال تحکیم امپراتوریهای محافظه کار رسانهای و وب سایتهای آنان در دستور کار دولتی پوپولیست خواهد بود. کیچلت استدلال میکند که در آن صورت سیاست قطبی سازی فرهنگی برای بازسازی ایالات متحده به عنوان یک کشور "انجیلی مسیحی سفیدپوست" تشدید میشود.
او اشاره میکند که دستور کار جنگ فرهنگی ممکن است به سمت روابط جنسیتی تغییر کند و بر خانواده سنتی با اقتدار مردانه تاکید شود. در حاشیه، این موضوع ممکن است برای مردان، از جمله اقلیتها جذاب باشد. دولت پوپولیست دست راستی در حوزههای انتخابیهای که از نسبت رای دهندگان سفید پوست فاقد تحصیلات دانشگاهی کاسته میشود تلاش میکنند تا رای دهندگان اقلیت در طبقه کارگر را از قدرت گیری یک دولت لیبرال که از دید آنان باعث حاکم شدن بی نظمی میشود بترساند و رای آنان را به نفع خود جذب کند. این یک مبارزه دشوار است که رهبران پوپولیست دست کم در ذهن شان میخواهند هر جایگزینی را برای حفظ قدرت در نظر بگیرند خواه دموکراتیک باشد یا اقتدارگرا، اخلاقی باشد یا غیر اخلاقی، قانونی باشد یا غیر قانونی.