«این به تعویق افتادنها قلبم را از جا میکند. اگر قلبم در حالت عادی صد ضربه به قفسه سینهام وارد میکند، در زمان خبر تعویق در اجرای حکم دویست، سیصد ضربه. بعد از خبر منتفی شدن اجرای حکم ساعتها طول میکشد تا این قلبم از تکاپو بیفتد.» اینها صحبتهای مادر غزاله پس از ۵ بار به تعویق افتادن در اجرای حکم قصاص «آرمان عبدالعالی» است.
به گزارش اعتماد، حالا از حادثه دردناک خانواده شکور ۸ سال میگذرد. غزاله آن روز به دلیل وقت قبلی که از پزشکش داشت از خانه خارج شد، اما دیگر هرگز به خانه برنگشت؛ حتی جسدشم هم. غزاله یکی، دو هفتهای میشد که تصمیمش را به آرمان اعلام کرده بود. تصمیمش چه بود؟
غزاله به آرمان گفته بود که قصد ازدواج با او را ندارد و میخواهد ایران را برای ادامه تحصیل ترک کند، اما آرمان زیر بار نمیرفت. چند روز قبل از روز حادثه تماس از آرمان و رد تماس از غزاله؛ تماسها به قدری از سوی آرمان تکرار شد که غزاله وقتی متوجه شد یک ساعت تا ویزیت دکترش فرصت دارد، فرصت را غنیمت شمرد و با آرمان تماس گرفت. تماسی که برای او سرنوشت تلخی را رقم زد.
آرمان در جواب تماس غزاله از او خواست تا به خانه آنها برود. غزاله یک ساعت تا وقت ویزیت دکترش زمان داشت. بنابراین به سمت خانه آرمان رفت. جغد شوم در آن روز حادثه بر بالای سر آرمان و غزاله پرسه میزد. غزاله وارد خانه آرمان عبدالعالی شد، اما از برگشتش خبری نشد. همین موضوع باعث شد تا خانواده غزاله راهی کلانتری شوند و خبر مفقودی او را گزارش دهند. در پی بررسیهای ماموران آگاهی مشخص شد، غزاله آخرین ساعات زندگیاش را در خانه آرمان سپری کرده است. ساعاتی که به سختی گذشت و چشمهای غزاله را برای همیشه به روی دنیا بسته نگه داشت.
آرمان پس از حضور در کلانتری اظهار کرد: «عید پارسال در ترکیه با غزاله آشنا شدم بعد از آن با هم در ارتباط بودیم در آنجا شماره همدیگر را گرفتیم بعد از اینکه به تهران برگشتند بهطور کامل با هم در ارتباط بودیم. از طریق تلفن و پیامک با هم در ارتباط بودیم و بعضی وقتها همدیگر را بیرون میدیدیم.»
آرمان در ادامه اظهارات روز حادثه گفته بود: «روز حادثه با من تماس گرفت تا همدیگر را بیرون ببینیم. از او خواستم تا به خانه ما بیاید و بعد آن اتفاق افتاد.» آرمان در سال ۹۸ اظهاراتش را تغییر داد و عنوان کرد: «غزاله موقع خداحافظی و در حین خارج شدن از خانهمان پایش روی پلهها سر خورده و سرش روی زمین خورده است.»
در سال ۹۸ وقتی آرمان برای اولینبار، به خاطر اجرای حکم قصاص به سوییت برده میشد توسط خانواده شکور به او فرصتی یک ماهه داده شد تا محل جسد غزاله را به آنها نشان دهد. اما پس از این فرصت آرمان آن ادعای سر خوردن غزاله از پلههای خانهشان را مطرح میکند.
هنوز با گذشت ۸ سال از این اتفاق جسد غزاله شکور پیدا نشده و آرمان عبدالعالی ۵ بار به سوییت منتقل شده است تا حکم قصاصش اجرا شود. در این مدت طولانی و پس از ۵ بار تعویق در اجرای حکم قصاص آرمان عبدالعالی مادر غزاله شکور از حال و هوای روزهایی که اجرای حکم به تعویق میافتد، میگوید.
مادر غزاله با سوال در مورد حادثه آن روز، بیاختیار شروع به گریه کردن میکند: «این به تعویق افتادنها قلبم را از جا میکند. اگر قلبم در حالت عادی صد ضربه به قفسه سینهام وارد میکند، در زمان خبر تعویق در اجرای حکم دویست، سیصد ضربه. بعد از خبر منتفی شدن اجرای حکم ساعتها طول میکشد تا قلبم از تکاپو بیفتد. اجرای حکم قصاص کاملا حق ماست و ما نمیدانیم چرا این اجرای حکم ۵ بار به تعویق افتاده است. دقیقا بار چهارم که دو ساعت به حرکت ما به سمت زندان مانده بود با ما تماس گرفتند و گفتند؛ اجرای حکم به خاطر هفته وحدت یکی، دو هفته به تعویق میافتد. نمیدانم چرا ساعت ۱۱ شب یادشان افتاد هفته وحدت است.»
او گریهاش را میخورد تا بتواند صحبت کند: «من مطمئنم اگر غزاله هم زنده بود، میخواست به حقش برسد.» دوباره بغضش میترکد ولی ادامه میدهد: «از دادستان پرونده طبق معمول قبل پرسیدیم؛ علت این تعویق برای بار پنجم چیست، اما باز چیزی نگفتند و باز اعلام کردند یکی، دو هفته منتظر بمانید. من متوجه نمیشوم این همه جوان قتل کردند چطور حکمشان اجرا شد، اما آرمان را حتی برای اجرای حکم قصاص تا پای چوبه دار نمیبرند. شاید باور نکنید ما اول دلمان میخواست به بخشش فکر کنیم، اما با این تعویقها و رفتار خود آرمان و خانوادهاش از این فکر منصرف شدیم.»
او ناگهان صحبت را به دو سال پیش برمیگرداند: «اگر من مرتکب چنین عملی میشدم قطعا وقتی خانواده مقتول را میدیدم یک عذرخواهی ساده انجام میدادم. باور کنید سال ۹۸ وقتی ما در دادسرا نشسته بودیم دو، سه بار آرمان از جلوی ما با دستبند رد شد، اما حتی یک سلام ساده نکرد. خب ببینید دیدن این صحنهها دل ما را بیشتر تکان داد تا به حقمان برسیم.»
او در خصوص اجرای حکم میگوید: «ما دیگر دلی نداریم که بگویم با اجرای حکم قصاص آرام میشویم یا نه. حداقل این است که با اجرای حکم قصاص به حقمان میرسیم. من حدود یکسال بعد از به قتل رسیدن دخترم با خانوادهای که چنین حادثهای را تجربه کرده بودند و قاتل فرزندشان اعدام شده بود صحبت کردم. مادر مقتول میگفت؛ وقتی قاتل فرزندم قصاص شد دلم آرام گرفت. خانواده آرمان نگران جان فرزندشان هستند طبیعی است، اما خب ما چه بگوییم که فرزندمان نابود شد و حتی جسدش هم پیدا نشده است.»
مادر غزاله شکور در خصوص روز حادثه اظهار میکند: «۱۰ اسفند سال ۹۲ برای غزاله وقت دکتر گرفته بودم غزاله هم پیش خودم بود، در محل کارم. وقتی گفتم برو دکتر و رفت تا به وقت دکترش برسد. ولی خب بچهام آن بلا به سرش آمد. آرمان تا وقتی که خودمان متوجه قضیه نشده بودیم هیچ اعترافی نکرد. از روی پرینت تماسهای خط غزاله متوجه شدیم آخرین نفری که غزاله با او در ارتباط بوده آرمان بوده.
تمام دوربینهای ساختمان آن خانواده را از طریق نیروهای آگاهی چک کردیم تا با چشم خودمان دیدم غزاله به خانه آنها رفته و بعد از مدت زمانی کوتاه، آرمان چمدان به دست از ساختمان خارج میشود. اینکه به کدام سمت میرود در دوربینها مشخص نبود ولی بعد از چند دقیقه دوربینها لحظه برگشت آرمان با همان چمدان را به ساختمانشان ثبت کرده بودند.»
او از برخی واژههایی که رسانهها تا به حال برای آرمان به کار بردهاند، گلهمند است: «به من بگویید کدام کودک میتواند آدم بکشد؟ کدام کودک ۵۰ کیلو وزن را در چمدان بلند میکند و جابهجا میکند؟ من خیلی از رسانهها گله دارم که کلمه «کودک» را برای یک پسر ۱۷ ساله که مدال طلا هم آورده، استفاده کردند. اگر او کودک بوده، آفرین چه کودکی که توانسته دختر ۵۰ کیلویی مرا در چمدان بگذارد و سر به نیست کند؟» دوباره بغضش شکسته میشود ادامه میدهد: «فقط ۱۰ درصد مردم میخواهند ما ببخشیم. آن هم به شرطی که حکم اجرا شود نه اینکه مرتب به تعویق بیفتد.»
و در آخر، قضاوت در مورد این پرونده چگونه خواهد بود؟ چه کسی میتواند جای خانواده غزاله شکور یا جای خانواده آرمان عبدالعالی و خود آرمان باشد. هیچکس. هنوز سرنوشت این پرونده مبهم بعد از گذشت ۸ سال مشخص نشده است، تنها آرمان میداند که روز ۱۰ اسفند ماه سال ۹۸ چه اتفاقی افتاده است.
۱۳ آبان ماه مبنی بر گزارش منتشر شده به شماره ۵۰۶۴ عبدالصمد خرمشاهی در خصوص پرونده آرمان عبدالعالی گفته بود: «حکم در حد نهایی پرونده، اعاده دادرسی شده است و فکر نمیکنم از منظر قانونی این حکم به تعویق افتاده باشد. شاید به لحاظ دیگری اجرای حکم به تعویق افتاده باشد که ارتباطی به نقض دادنامه یا رسیدگی مجدد پرونده نداشته باشد.
در ایران مشابه این پرونده را تا به حال نداشتیم، اما مواردی بوده است مانند پرونده «کبری رحمانپور» که حتی در صحنه اجرای حکم قصاص ما حضور پیدا کردیم ولی به دلایلی اجرای حکم متوقف شد و نهایتا به دلایلی از زندان آزاد شد. مورد دیگری هم که میتوان اشاره کرد «افسانه نوروزی» است که دو بار اجرای حکم قصاص را در پروندهاش دارد. بار اول که اولیای دم در صحنه اجرای حکم قصاص حضور نداشتند و بار دوم نیز اعاده دادرسی دادیم و در نهایت ایشان از مرگ نجات پیدا کردند، ولی اینکه یک پروندهای بدین صورت چهار بار به تعویق افتاده باشد، سابقه نداشته است.»
خرمشاهی در خصوص نامشخص بودن وضعیت حیات و ممات غزاله شکور و روند این پرونده نیز گفته بود: «نامشخص بودن وضعیت حیات و ممات غزاله در این تعویقها بیتاثیر نبوده است. شاید اگر جسد غزاله پیدا میشد یا حتی مشخص میشد زنده است یا نه، اجرای حکم قصاص با تردید مواجه نمیشد. این موضوع خودش در روند این پرونده بیتاثیر نبوده است. چیزی که مشخص است دستور توقف یا هر چیز دیگری تنها از جانب ریاست قوه قضاییه امکانپذیر است. هیچ شخص دیگری غیر از ریاست قوه قضاییه نمیتواند دستوری در پرونده صادر کند.»
حدود یک ماه پیش در مهرماه سال جاری، ناهید شکوهی، مادر غزاله شکور با بیان اینکه در طول این مدت زجرهای فراوانی متحمل شدیم، گفته بود: «اگر قرار بود گذشت کنیم، سال اول یا دوم میبخشیدیم نه بعد از اینکه ۸ سال سختی اعلام گذشت کنیم.»
ناهید شکوهی، در خصوص تعویق اجرای حکم آرمان عبدالعالی به ایلنا گفته بود: «ظاهرا حکم چندین نفر به تعویق افتاده است و دلیل این تعویق را نمیدانم. به ما اطلاع دادند که اجرا ندارند و گفتند که به شما خبر میدهیم.» مادر غزاله شکور عنوان کرده بود: «در طول این مدت زجرهای فراوانی متحمل شدیم و با وجود این همه سختی که به ما وارد شده، درخواست گذشت دارند؟ ۷ سال و نیم پیگیر حقمان بودیم؛ الان باید بگوییم بخشیدیم؟ اگر قرار بود که گذشت کنیم، سال اول یا دوم میبخشیدیم نه اینکه بعد از ۸ سال سختی اعلام گذشت کنیم.»
او در ادامه اظهار کرده بود: «ما فقط به خاطر گرفتن حق خودمان و سایر غزالهها این همه سختی را تحمل کردیم. ما کم زجر نکشیدیم و ۷ سال و نیم است که در حال پیگیری این پرونده هستیم.»