هیچ برنامه منسجم و آیندهای برای کیش با این همه سالی که از شروع برنامه توسعه و ارتزاق سازمان منطقه آزاد به این عریض و طویلی و ۷ هزار سر عائلهاش گذشته، در نظر گرفته نشده است، حتی یک نگاه پایدار مدیریتی در آن وجود ندارد.
لاله علوی در روزنامه اعتماد نوشت؛ جزیره زیبای کیش با آب و هوای فوقالعاده دلانگیز، طبیعت بکر، دریای فیروزهای با ساحل سفیدش در میان بقیه جزایر جنوب ایران جواهری است که باید قدر آن را دانست. اما متاسفانه شواهد به ما میگوید که هر آنچه از دوران سازندگی یا همان دوران بازگشت به توسعه به بعد بر این جزیره گذشته اضافه شدن تعداد زیادی ساختمان در نقش بازار، مجتمعهای مسکونی، ساختمانهای اداری و در بهترین و فرهنگیترین شکل ساختمانهای هتلها روی خاک جزیره بوده است.
متاسفانه فضای شهری کیش به سبب نیازهای شهروندی یا آنچه از ساز و کارهای گسترش تمدن به شهرهای متمدن میرسد باز مانده است.
به طور مثال مراکز فرهنگی آن بسیار انگشتشمار، بدون انسجام و غیرمرتبط با یکدیگر در سطح جزیره پخشاند و هیچ کدام به قدر کافی جذابیت و مرکزیت فرهنگی به وجود نمیآورند. ساختار فرهنگی بومیان کیش هم که میتوانست محل مناسبی برای رشد دیگر سویههای تمدن بومی منطقه باشد به جایی دور از مرکزیت شهری کیش منتقل شده و عملا ارتباطی بین این مناطق به وجود نیامده است، به جز مقادیر زیادی اتوبان با نامهای تکراری اتوبانهای تهران و دیگر شهرهای ایران!
به راحتی میتوان دید که در کیش هویت بومی منطقه اصلا جدی گرفته نشده است حال آنکه این جزیره حتی در زمان هخامنشیان دارای تاریخ است.
مناطق باستانیاش، مثل شهر حریره با قدمت هزار ساله در گوشهای رها شده و حتی از داخل آن جاده گذشته است و انگار که سالهاست کاری در زمینه میراث فرهنگی یا حتی برنامهای برای حفظ دقیق از این شهر باستانی انجام نشده و آنقدر بیاهمیت بوده که دقیقا در محل تاریخی بندر شهر تاریخی هزارساله حریره که همانقدر رنگ مرمت و کاوش باستانشناسی را به خود دیده که کویر باران را، آلاچیق برای گردشگری و منقل برای کباب درست کردن گردشگران نصب شده؟! درست انگار اصلا شهری یا بندری تاریخی در آنجا وجود ندارد.
در جزیره کیش با جنگهای شبانهاش هیچ ساختمانی که دارای سالن تئاتر باشد، وجود ندارد. مرکز فرهنگی شهر کیش یک فرهنگسرای سنایی با تعداد محدودی اتاق و راهرو خلوت و سوت و کور است و به جز برنامههای تکراری بیمخاطب در آن اتفاق خاصی نمیافتد.
سالن همایشها که در آن کنسرت، همایش و کنفرانس برگزار میشود کمترین شباهتی به یک مرکز فرهنگی شهری ندارد و از وضعیت و حتی ریخت و قیافه و سالنهایش میتوان به راحتی متوجه شد که بیشتر برای گذران امور جلسات سازمان منطقه آزاد کیش و هفت هزار کارمندش در شهر سی هزار نفری کیش بنا شده است. کیش فقط یک سالن سینما دارد با کیفیت بسیار پایین نمایش و فیلمهای تاریخ گذشتهای که در شبکه آپارات هم میشود آنها را دید و نیازی به سینما رفتن و پول بلیت دادن نیست، همین و بس!
در حالی که کیش برای درآمد بخش گردشگری خود در شب از کنسرتها و جنگهای شبانه ارتزاق میکند پرواضح است که سطح یک کار تئاتر از اجرای جنگهایی که عملا نیازی به صحنه خاصی ندارند کمترین خرج و بیشترین سودها را برای متولیان این برنامهها دارد. اما وابستگی به یک لایه بسیار سطحی از هنر نمایش برای درآمدزایی مطلب مورد اشکال این نقد نیست بلکه وابستگی دایم به این تکرار مکررات بدون تحول که امروز به راحتی میتوان نشانههای زوال را در این روند و اثر مخربش بر روح فرهنگی ساکنین جزیره دید، مورد اشکال است.
اما سوالی که ممکن است برای مخاطب این نوشته پیش بیاید این است که عامل این زوالزدگی چیست؟
عامل این زوالزدگی را میشود در لابهلای همین مناظر و وضعیتهایی که بدون اغراق توصیف شد پیدا کرد. عامل اصلی این وضعیت غیبت مناسبات تمدنی بین ساکنین و مرجع مدیریت جزیره کیش میباشد. مدیریت جزیره کیش برعهده سازمان مناطق آزاد است.
سازمان منطقه آزاد همچون یک مالک بزرگ در عهد قدیم صاحب همه زمینها و همه منابع و... جزیره است. سازمانی با حدود ۷ هزار حقوقبگیر در یک جزیره ۳۰ هزار نفری! همین عدد برای تعداد وابستگان این سازمان نسبت به جمعیت و ظرفیت طبیعی این جزیره کافی است که به عریض و طویل بودن عجیب و غریب این سازمان پی برد. از آنجایی که سازمان منطقه آزاد مالک همه چیز و همه جا در جزیره کیش است میتوان حدس زد که چه قدرت تام و موثری را میتواند در زندگی ساکنین این جزیره ایفا کند.
اما شما هر قدر که از زمان شروع دوباره برنامه توسعه جزیره کیش که به دوران ریاستجمهوری آقای هاشمیرفسنجانی برمیگردد به برنامههای این سازمان رجوع کنید متوجه یک امر همیشگی خواهید شد. هیچ برنامه منسجم و آیندهای برای کیش با این همه سالی که از شروع برنامه توسعه و ارتزاق این سازمان به این عریض و طویلی و ۷ هزار سر عائلهاش گذشته، در نظر گرفته نشده است، حتی یک نگاه پایدار مدیریتی در آن وجود ندارد. مانند نهالی که روزی در خاک کاشته میشود و هیچ رشدی را نمیبیند و امروز به زوال و پوسیدگی رسیده و فقط عمر بر او گذشته است.
امثال دبی و ... نیست ولی از آب و هوا و اکسیژن خالص و آرامش خاصی که در جزیره حکم فرما هست جای دیگه نمیشه تجربه کرد .
همه ساکنین