همه چیز از اینجا شروع شده؛ نامهای به شیلات سیستان وبلوچستان. احتراما به پیوست تصویر نامه شماره ۲۴۷/ ۳۰۳۰ مورخ تاریح ۱۴۰۰/۰۶/۲۸ موسسه تحقیقات علوم شیلاتی کشور منضم به جدول اسامی دستگاههای نمونهبرداری به همراه مختصات جغرافیایی موردنظر برای انجام گشت تحقیقاتی و برآورد میزان توده کفزیان در آبهای استان سیستانوبلوچستان به روش مساحت جاروب شده، ارسال میشود؛ لذا خواهشمند است دستور فرمایید نسبت به صدور مجوز صید تحقیقاتی برای گشتی فردوسی یک متناسب با شرایط تعیین شده در جدول پیوست از تاریخ ۱۴۰۰/۰۷/۰۱ در محدوده جغرافیایی ۵۸ درجه و ۵۵ دقیقه شرقی تا ۶۱ درجه و ۲۵ دقیقه شرقی در اعماق ۱۰ تا ۱۰۰ متر به مدت ۳۰ روز اقدام شود.
در ضمن میزان سهمیه سوخت شناور با احتساب سوخت دریافتی و مقدار سوخت مصرف شده دور قبل براساس تلاش صید انجام شده در گشت تحقیقاتی گذشته تعیین شود.
در کنار سَرککشیهای گاه و بیگاه کشتیهای پاکستانی حالا سروکله یک شناور داخلی پیدا شده؛ آن هم به واسطه نامهای به شیلات استان. یکسال پیش بود که داستان ترالهای چینی سرزبانها افتاد. کشتیهای بزرگی که به جان دریا افتاده بودند، برای تاراج.
صیادان طومارها نوشتند برای فرماندار و استاندار. گلایهها به نمایندهها هم رسید. گلایهها و طومارها که روی هم انباشته شدند، قرار بر رفتن ترالها شد. صیادان به امید روزهای خوش و تورهای پُرماهی چشم دوختند به آمدن آذر. اما هنوز مِهر جایش را به آبان ۱۴۰۰ نداده، خبرها از آمدن «فردوس یک» میگویند. شناوری که ترس و دلشورههای بیکاری و بینانی سالهای حضور ترالها را تداعی میکند.
مجوزی برای بازگشت ترالها به عمان
صیادان غولپیکر آهنی سالهاست میهمان ناخوانده خوزستان، بوشهر، هرمزگان و بلوچستاناند. از سی، چهل سال پیش آبهای بزرگ درد این صیادان غولپیکر را به جان خریدند. «از قبل از انقلاب هم بودند.» «محراب» و خیلیها رفتن ترالها را باور داشتند. از همان وقت که تورهایشان دوباره بالا و پایینشدن ماهیها را به چشم دید. چندوقتی بود که غم بینانی و بیکاری دوره ترالها را داشت فراموش میشد که کابوس شبهایشان دوباره برگشت. «۱۰ سال بیشتر جنایت ترالها را فریاد زدیم، اما کسی نشنید.»
مردان دریا و اهالی خانههایشان چشم دوختهاند به قایقهای موتوری برای خرج خانه. قایقهای کوچک دو تا پنج نفره که دل به آب میزنند و با ماهیها برمیگردند به اسکله. «گفته بودند قرار است، دوسال رنگ دریا را نبینند، پس چه شد؟ برگشتند که!»
حرف صید و صیادی که میشود آه سنگینی روی سینه مردان سنگینی میکند. «همه ما ماهیگیریم. صیادی نباشد، مُردهایم.» از همان کودکی روی قایقها و لِنجها قَد کشیدهاند و حالا مرد خانهاند. «چیزی جز صیادی یاد نداریم. دریا و ماهی نباشد، ما هم نیستیم.» هیچ نیاموختهاند جز گره زدن تورها، به انتظار صید نشستن و پهن کردن تور برای روزی خانهشان. «گلایه ما از شیلات است.»
مجوزهای ۱۷ میلیون تومانی بلای جان خلیجفارس و دریای عمان شدند. مجوزهایی برای به رسمیت شناختن تاراج آبها. «میگویند بعضی از این ترالها مال بازنشستههای شیلات است. فقط خدا میداند و بس.» همه سالهایی که ترالها بروبیایی داشتند، سوخت یارانهای را دادن به خورد کشتیها و تاختند در خلیجفارس و دریای عمان. «ماهیها را روی آب به دلار میفروختند. سوخت سهمیهشان را میفروختد کلی سود میکردند.»
سیستانوبلوچستان سرزمین مردمانی صبور. سرزمینی گره خورده با محرومیت. صیادی که نباشد، بیکاری دست بر گلوی مردان خانه میگذارد برای به شماره افتادن نفسها. دریا، ماهی به خود نبیند و تورها خالی برسند به اسکله یعنی مهاجرت به شهر و شروع حاشیهنشینی. یعنی صیادانی که چمباتمه میزنند در میدان شهر برای ساعتی کارگری.
دریا و ماهیگیری که نباشد، فقر میهمان، نوار ساحلی میشود. ترال برای مردان دریا یعنی به شماره افتادن زندگی عزیزان. از نوار ساحلی چابهار تا خود بوشهر چشم ۳۰ تا ۵۰ هزار ماهیگیر به دریاست. امیدی که ترالها آنها را به خاکستر مینشانند. «مردان دریا هر چند نفر روی یک قایق کار میکنند. لِنجها هم خرج خانه ۱۰ تا ۱۲ مرد را میدهند.»
و، اما ترالها که میزبان ۱۵ تا ۲۰ ملواناند برای جاروکشیدن به دریاها. کشتیهای غولپیکری که هربار به اندازه سهم ۱۰۰ قایق تورها را بالا میکشند. رحم به دل ترالها نیست برایشان فرقی ندارد کِرم کف دریا باشد یا لاکپشت و دلفین همه را به اسارت میبرند.
کارخانههای شناوری که لاکپشتها و دلفینهای اسیر شده را بیجان به دریا میسپارند، چون برایشان دلار نمیآورند. دلفینهای بیجانی که آب به ساحل میرساندشان تا خبرها از خودکشیهای جمعی دلفینها بگویند، غافل از اینکه آنان قربانی طمع ترالهایند. اما چرا در یکسال غیبت ترالها، دلفینها دست به خودکشی جمعی نزدند؟!
ترال، کارخانه شناوری که سردخانهای ۱۰۰ تا ۱۵۰ تنی را با خود همراه دارد؛ سردخانهای در قسمت زیرین کشتی. سردخانهای که سه تا چهار هفته یکبار ظرفیتش تکمیل میشود. کشتیهای ترال خودکفا هستند. کشتیهایی که کارگران و ملوانانش از انجماد و تفکیک ماهیها تا بستهبندی و لیبلزنیاش را انجام میدهند.
ماهیهای بستهبندی شده مختص صادراتاند. ترال برای صاحبانش یعنی سود کلان. یعنی صید گونههای ارزشمندی که گاهی ۲۰ تا ۳۰ دلار در هر کیلو برایشان عایدی دارد. یک حساب سرانگشتی پرده از سود کلان پشتپرده ترالهاست. به عنوان مثال صد تن ماهی یا به عبارتی صدهزار کیلوگرم ماهی با قیمت ۱۰ دلار سودی در حدود یکمیلیون دلار دارد.
سودی که به بهای از بینرفتن اکوسیستم آبزیان به دست میآید. در میان تورهایی که ماهیها را به دام میکشند حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد را ماهیهای ریز تشکیل میدهند. ماهیهایی که بر اثر فشار تورها میمیرند و دوباره به کف آبها برمیگردند. ماهیهای ریز مُردهای که صدمات جبرانناپذیری به اکوسیستم آبزیان وارد میکنند. هرچند این کشتار، نسل آینده ماهیها را هم به خطر میاندازد.
یکسال پیش بود که ترالها جان صیادان را به لب رساندند تا آنها رفتن ترالها را از دریای عمان و خلیجفارس مطالبه کنند. مطالبهها به فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی رسید تا به مسأله ورود پیدا کند. در همان برهه بود که قالیباف سفری به چابهار داشت.
یکسال پیش بود که فریاد جامعه صیادان به گوشی ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری وقت و رئیس قوهقضائیه آن زمان رسید. بالاخره مقرر شد دوسال این نحوه صید تعلیق شود. هرچند یکسال از آن تصمیم نمیگذرد که ترالها به دریای عمان برگشتهاند تا دوباره هراس بر دل صیادان بیفکنند.
حالا یکسال بعد از آن روزها و تصمیمات، نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی در شهر مادریاش دلنگران برگشت ترالهاست. به اعتقاد معینالدین سعیدی، صید ترالی یعنی خسارات جبرانناپذیر به زیستگاه آبزیان و نحیفی شدن بیش از پیش سفره جامعه صیادان. سعیدی میگوید: «ترال هر روز معیشت جامعه صیادان را سختتر میکند.»
سعیدی از دوسال تعلیق این نحوه صید میگوید. قول و قرارهایی که گویا در برابر لابی افرادی که از ترال سود میبرند، نتواسته بایستد. او میگوید گویا زد و بندهایی داشتند که متأسفانه باعث شده مکاتبهای از شیلات کشور داشته باشیم مبنی بر مجوز صید ترال. به گفته نماینده چابهار این مسأله باعث شده یکی از شناوران متعلق به موسسه تحقیقات شیلات وارد دریای عمان شود. شناوری که به باور او باید تنها کار تحقیقاتی انجام دهد و در مسیر احیای زیستگاه آبزیان تلاش کند. او معتقد است این مجو باعث نگرانی جامعه صیادی شده است.
به گفته نماینده مردم چابهار در مجلس شورای اسلامی کاری برای احیای ذخایر آبزیان صورت نگرفته است. «در این زمینه بیشتر محاصرهای عمل کردهایم.» رویهای که به اعتقاد این نماینده هم زیستمحیطی و هم اجتماعی را به مخاطره انداخته است. اتفاقی که گاهی به دست برخی صیادان محلی و زمانی به دست صیادان کشور همسایه رقم خورده است.
هرچند سعیدی میگوید یگان حفاظت جلوی این موارد را گرفته است. البته او بر این باور است در پیشگیری از این موضوع باید جدیت بیشتری وجود داشته باشد. به اعتقاد او، باید با روشهای اصولی صید سعی کنیم تا سفره صیادان از این کوچکتر نشود.
نماینده مردم چابهار میگوید: در موضوع برگشت ترالها بیشک مجلس ورود خواهد کرد. از رئیسجمهوری و همینطور آقای اژهای که نشان دادهاند به دنبال کارهای اصلاحی هستند، خواستاریم مانع این کار شوند. از دریادلان سپاه پاسداران که همیشه پیشگام حقوق صیادان بودند هم میخواهیم در کنار مردم باشند. انشاءالله روزی برسد این جرثومه فساد از دریای عمان و خلیجفارس رخت بربندد.
به هر قیمتی باید پول در بیارن
جاوکردن حیات از دریا و مرگ دریا و ساحل نشین وابسته به دریا و ساحل
امریکا اگه سر سوزنی دلش به حال مردم سوخته بود میتونست خیلی راحت چند تا از این ترالها را همراه خدمه بفرسته به قعر دریا