فارن پالیسی نوشت: سلطهی طالبان در افغانستان به معنی پیروزی استراتژیک برای پاکستان بود و برای اولین بار طی نزدیک به ۲۰ سال قبل، یک دولت دوست اسلام آباد در کابل روی کار آمد. اما ممکن است پاکستان به زودی متوجه شود که دوستی با طالبان به این آسانی به دست نخواهد آمد. این امر عمدتا به این دلیل است که دارایی دیرینه اسلام آباد به عنوان یک اهرم، حمایت از طالبان در طول جنگی بود که اکنون به پایان رسیده است. بنابراین، اهرم مورد بحث در خطر از دست رفتن است. با این حال، هر دو طرف علاقه شدیدی به حفظ روابط گرم با یکدیگر دارند و در حال حاضر به سمت تنظیم مجدد روابطشان پیش میروند که میتواند به تقویت آن منجر شد و منابع جدیدی را برای پاکستان به ارمغان آورد.
در ادامه این مطلب آمده است: حمایت پاکستان از طالبان سابقهای طولانی دارد. اسلام آباد جنگجویان مجاهد ضد شوروی را پرورش داد که بعدها به طالبان تبدیل شدند. اسلام آباد یکی از سه کشوری بود که دولت طالبان را در دهه ۱۹۹۰ به رسمیت شناخت و آخرین کشوری به شمار میرفت که در سال ۲۰۰۱ روابط رسمی خود را با آن قطع کرد. اسلام آباد پس از سرنگونی طالبان توسط نیروهای آمریکایی در اواخر همان سال به بازسازی این گروه کمک کرد. برای نزدیک به دو دهه، پاکستان پناهگاهی امن برای رهبران طالبان بود و امکانات پزشکی برای جنگجویان زخمی فراهم میکرد. این کمکها به حفظ طالبان کمک کرد، حتی در شرایطی که آنها هزاران سرباز پیاده خود را از دست دادند.
وابستگی طالبان به پاکستان، اهرمی در اختیار اسلام آباد قرار داد و این کشور را قادر ساخت تا بر رفتار طالبان در میدان جنگ تأثیر بگذارد و اخیراً این گروه را به سمت مذاکره با دولت ایالات متحده سوق داد. اما بعید است اکنون که طالبان افغانستان را به طور کامل تحت کنترل خود در آورده و جنگ را تمام شده تلقی میکند، چنین اهرمی وجود داشته باشد. رهبران طالبان دیگر نیازی به پناهندگی در خارج از مرزها و یا دریافت کمک برای جنگندههای خود ندارند. طالبان زرادخانه نظامی خود را از دولت افغانستان و نیروهای آمریکایی که از کشور خارج شدند، به ارث برده است، این موضوع هر گونه نیاز شدید به سلاحهای پاکستانی را برطرف میکند.
این یک معما برای اسلام آباد است که به شدت به اهرمی در ارتباط با طالبان نیاز دارد. پاکستانیها از دولت جدید طالبان یک درخواست فوری، اما بلندپروازانه دارند. از آنها میخواهند که گروه تحریک طالبان پاکستان را مهار کنند، گروهی که زمانی بزرگترین تهدید تروریستی پاکستان بود و اکنون به طور وسیعی در حال ظهور است. مهم اینکه، رهبری این گروه در افغانستان استقرار دارد.
گروه تحریک طالبان یک کمپین وحشتناک خشونت را در پاکستان بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ آغاز کرد تا اینکه توسط حملات ضد تروریستی پاکستان تضعیف شد. اما، در ماههای اخیر، رهبر جدید آن گروههای جدا شده از گروه تحریک طاالبان را دوباره متحد کرده و حملات آن در پاکستان افزایش یافته است. این گروه مانند اکثر شبه نظامیان اسلام گرا در منطقه با پیروزی طالبان در افغانستان تقویت شد. این امر منجر به تشدید حملات در پاکستان خواهد شد. براساس دادههای گروه تحریک طالبان، این گروه تنها در ماه آگوست ۳۲ حمله انجام داد که بالاترین رقم ماهانه امسال است. در حمله ۵ سپتامبر سه نیروی شبه نظامی پاکستان کشته شدند.
اسلام آباد انگیزهای قوی دارد تا طالبان را وادار به مهار گروه تحریک طالبان کند. اما با توجه به اینکه طالبان افغانستان دیگر به پاکستان نیاز چندانی ندارد، علاقهای به عمل به درخواست اسلام آباد نیز نشان نمیدهد. به ویژه با توجه به اینکه تحریک طالبان یک شریک وفادار، قدیمی و عملیاتی برای طالبان پاکستان به شمار میرود.
فرماندهان ارشد گروه تحریک طالبان از جمله بیت الله محسود، اولین رهبر عالی آن، قبل از تأسیس این گروه در سال ۲۰۰۷ در کنار طالبان در افغانستان جنگیدند. از آن زمان، گروه تحریک طالبان جنگندههایی را از پاکستان به افغانستان فرستاده و حملات مشترکی با طالبان انجام داده است. به علاوه، این دو گروه هدف مشترکی مبنی بر استفاده از خشونت برای ایجاد امارت اسلامی با تفسیرهای متعصبانه از شریعت (قوانین اسلامی) دارند.
از زمان به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، این گروه پیامهای مبهمی به گروه تحریک طالبان فرستاده است. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان به یک تلویزیون پاکستانی گفت که خاک افغانستان توسط هیچ کس برای از بین بردن صلح یک کشور دیگر مورد استفاده قرار نخواهد گرفت. اما او همچنین گفت که پاکستان، نه طالبان باید تصمیم بگیرد آیا جنگ گروه تحریک طالبان مشروع است یا خیر و در پاسخ به آن استراتژی تدوین کند. این بدان معناست که طالبان مسئولیت این مسئله را بر عهده نخواهند گرفت.
یکی دیگر از عواملی که میتواند طالبان را وادار به رد درخواست اسلام آباد کند، تلاش آنها برای کسب مشروعیت داخلی است. پیروزی بر یک جمعیت عصبانی آسان نخواهد بود، نه تنها به دلیل سابقه طالبان به عنوان شورشیان وحشی که تئوکراسی سرکوبگر را به اجرا گذاشتند بلکه به دلیل بدتر شدن بحران اقتصادی این کشور. این نکته مهم است که طالبانها فاقد تجربه برای رسیدگی به امور اقتصادی کشور و مقابله با حملات تروریستی احتمالی از جمله از سوی داعش خراسان هستند.
طالبان مشتاق است که حسن نیتش را به مردم افغانستان نشان دهد و آنان را با خود همراه کند. طالبان میداند که افغانستانیها به خاطر حمایت اسلام آباد از طالبان در طول جنگ، به آن بی اعتماد هستند. در این ارتباط، صدها نفر از مردم افغانستان در ۷ سپتامبر در کابل تظاهرات ضد پاکستانی برپا کردند. با توجه به این شرایط، طالبان تمایل ندارد آشکارا پاکستان را به عنوان حامی خود معرفی کند.
امتناع طالبان از مهار گروه تحریک طالبان میتواند روابط کابل را با اسلام آباد تیره کند. این در حالی است که تا کنون هیچ دو دولتی در افغانستان و پاکستان تا این اندازه با یکدیگر همزیستی نداشته اند. با این حال دو طرف اختلاف نظر دارند. رهبران طالبان، مانند بسیاری از افغان ها، مرز افغانستان و پاکستان را به رسمیت نمیشناسند، در حالی که اسلام آباد آن را به رسمیت میشناسد. مجاهد اخیراً از حصار مرزی جدید پاکستان انتقاد کرد. بسیاری در افغانستان آن را اقدامی برای مشروعیت بخشیدن به مرزی میدانند که افغانها آن را رد میکنند.
ملاحظات طالبان در ارتباط با پاکستان دیرینه است و فراتر از اختلافات سیاسی است. گزارشی که توسط بازجویان ناتو در سال ۲۰۱۲ تهیه شد، تصریح کرد که زندانیان طالبان علاقهی کمی به پاکستان نشان میدهند. زندانیان سطح پایین و بالای طالبان، پاکستان را غیرقابل اعتماد، کنترل کننده و تحقیر کننده توصیف کردند. آنها همچنین از تمایل پاکستان برای دستگیری فوری هر یک از طالبانها که با اسلام آباد همکاری نمیکرد، شکایت داشتند. این افراد شامل سفیر پیشین طالبان در پاکستان و یکی از رهبران بنیانگذار طالبان یعنی ملا عبدالغنی برادر است که نزدیک به یک دهه را در زندان پاکستان گذراند.
با وجود تمامی آنچه در بالا گفته شد، اسلام آباد و طالبان نمیخواهند روابط شان از بین برود. طالبان مجرای اصلی پاکستان برای نفوذ و دسترسی به افغانستان است. شبکه حقانی، قویترین جناح نظامی و اقتصادی طالبان برای پاکستان از اهمیت ویژهای برخوردار است. این گروه از جنگجویان سرسخت در جنگ هستند که برخی از پیچیدهترین و بزرگترین حملات متضمن تلفات جمعی را در افغانستان انجام داده اند. همچنین یک سندیکای جنایی خصوصی است که در صنایع متعدد غیرقانونی در افغانستان و پاکستان مشارکت دارد. پیوندهای این گروه با پاکستان به دهه ۱۹۸۰ برمی گردد، زمانی که شبکه حقانی یک نیروی چریکی بود که با اشغال شوروی مبارزه و از پاکستان حمایت میکرد. با منصب گرفتن دو رهبر شبکه حقانی در دولت موقت طالبان، سراج الدین حقانی به عنوان وزیر کشور و خلیل حقانی، عموی سراج الدین به عنوان وزیر پناهندگان اهمیت این جناح برای اسلام آباد همچنان پابرجا خواهد بود. به قدرت رسیدن طالبان همچنین به اسلام آباد این فرصت را میدهد که سیاستهای دولت افغانستان را شکل دهد. به طور مثال، اسلام آباد بسیار مشتاق است که رد پای هند را در افغانستان به حداقل برساند.
منبع: انتخاب