سیدمصطفی هاشمیطبا در شرق نوشت: مجادلات و بیانات هفت نفر از نامزدهای ریاستجمهوری در روزهای گذشته شامل اتهامزنی به دیگران و جملات بعضا خوب و جذاب، اما بدون پشتوانه و اساس بوده است. در حقیقت تمام نامزدها، در یک فضای غیرمشخص و بدون در نظر گرفتن مشخصات و مختصات امروز جمهوری اسلامی ایران، سعی در ارائه یک شهر ویرانه در حال حاضر و یک مدینه فاضله در صورت کسب مقام ریاستجمهوری داشتند و شایان تأسف اینکه این مدینه فاضله بسیار تکبعدی و انتزاعی بود.
یکی از احداث یک میلیون خانه خبر میداد و دیگری یک میلیون خانه بازسازیشده را برآن میافزود. یکی از یارانه ۴۵۰هزارتومانی میگفت و دیگری آن را به ۶۰۰ هزار تومان ارتقا میداد و همگی از دولت و شهر هوشمند و عدالت و رفع فساد و رانت سخن میگفتند؛ سخنانی که تنها خاصیت آن، ردیفکردن کلمات خوشایند است و معلوم میکند که آنان یا شرایط بینالمللی کشور را نمیشناسند یا خود را به راه دیگر میزنند.
از همه بدتر آنکه بهجای ارائه برنامه اجرائی در فضای واقعی کشور و نقد سخنان رقیبان، به اتهامزنی پرداختند. در واقع اگر کسی نامزد ریاستجمهوری است، باید قانون اساسی و در نتیجه نظر شورای نگهبان را قبول کند. وقتی فردی را شورای نگهبان بهعنوان نامزد پذیرفته است، تشکیک درباره شخصیت او، آنهم در ملأ عام، ناپسند و نادرست است. متأسفانه از زمان انتخابات دوره دهم این رسم سیئه از سوی آقای احمدینژاد باب شد و بهجای برخورد متأسفانه مورد تشویق قرار گرفت و در انتخابات یازدهم و دوازدهم این امر تکرار شد و اینک هم این کار باب شده است.
از سوی دیگر، درحالیکه همه آقایان به عملکرد آقای روحانی ایراد میگیرند و به این عملکرد حمله میکنند، هیچکدام راهحل ارائه نمیدهند و این در حقیقت بهمعنای آن است که راه روحانی را ادامه خواهند داد. ویژگیهای راه روحانی را میتوان به صورت زیر بیان کرد.
با وجود آنکه ترامپ از قبل از انتخاب موضع خود را در قبال برجام مشخص کرده بود، آقای روحانی بهجای طراحی سیستم اقتصادی متناسب با تحریم، سعی در عادی نشاندادن مسائل جاری کشور داشت تا به خیال خود مردم دچار یأس نشده و ناامید نشوند.
آقای روحانی بهجای صرفهجویی در بودجه، آن را انبساطی کرد و حاصل آن کسر بودجه ۴۰۰ هزار میلیاردتومانی در قانون بودجه ۱۴۰۰ است. آقای روحانی بهجای نشاندادن مشکلات ناشی از تحریم و اینکه مردم چگونه باید زندگی کنند و تبعات مثبت و منفی مقاومت در زندگی مردم چیست، همواره سعی در ادامه راه قبلی داشت.
آقای روحانی بهجای حفظ و حراست از ارز گرانبها، آن را صرف فروش در بازار و واردات بیکنترل کرد؛ کاری که نوعا در دولتهای گذشته مثل دولت آقای احمدینژاد بهشدت انجام میشد. آقای روحانی همواره امید به رفع تحریمها داشته است و اخیرا هم چند بار اعلام کرده تحریمها رفع شده یا در شرف است؛ درحالیکه اگر دولت بایدن هم تحریمهای برجامی را بردارد، سایر تحریمها که بر اساس پنج قانون آمریکا وضع شدهاند، بدون تصمیم کنگره آمریکا قابل رفعشدن نیستند و بر همین اساس تحریمهای دیگر در راه است.
آقای روحانی یارانهها را ادامه داد و یارانههای جدید پرداخت کرد و، چون کسری بودجه به دلیل لزوم پرداخت حقوق کارکنان دولت، یارانهها، حقوق بازنشستگان، ضرر و زیان سپردهگذاران صندوقهای اعتباری و... زیاد شده بود، متوسل به تمهیداتی شد که مورد اشکال بسیاری از عقلا، اعم از اقتصاددانان و حقوقدانان است. آقای روحانی اوراق سپرده جدید منتشر کرد و دولت خود و دولتهای آینده را به مردم بدهکار کرد.
در زمان آقای روحانی سالانه حدود ۲۵ میلیون تن نهادههای کشاورزی وارد کشور شده است و بازهم مسئله مرغ، تخممرغ، شیر، گوشت و برنج در کشور وجود دارد و این نشان میدهد تا چه حد کشاورزی کشور ما ضعیف است و دست نیاز به کشورهای دیگر برای غذای مردم دراز کرده است. آقای روحانی هیچ اقدام مناسبی برای این امر نکرده است. موضوع نشست دشتهای کشاورزی، بیآبی سراسری، عمیقشدن چاههای آب با کفشکنیهای پیدرپی، باغات کشور و زراعت را به خطر انداخته است.
آقای روحانی تقریبا هیچ کاری برای برخورد با این مسائل انجام نداده و روزبه روز به بحران محیط زیست اضافه شده است. با وجود بسیاری مسائل دیگر، در این فرصت کوتاه میخواهیم نشان دهیم که راه روحانی پررهرو است و نامزدهای موجود همگی همین راه آقای روحانی را در پیش خواهند گرفت.
هرکدام که رئیسجمهور شوند، قانون بودجه سال ۱۴۰۰ را اجرا خواهند کرد؛ قانونی که تقریبا همان لایحه دولت روحانی است و لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ نیز در همین حدود خواهد بود. برای تأمین کسری بودجه تقریبا به همان راهحلهای آقای روحانی متوسل میشوند. برای سال ۱۴۰۰ هیچکدام از وعدههای ۵۰۰ میلیون تومان زوجهای جوان، یارانه ۶۵۰هزارتومانی یا ۴۵۰هزارتومانی را نمیتوانند بدهند؛ چون قانون ندارند.
درباره برجام هم همین سیاست کجدارو مریز آقای روحانی را ادامه میدهند؛ زیرا نه میتوانند صریحا به مردم بگویند ما باید با وجود تحریم کشورداری کنیم و نه میتوانند با آمریکا سازش کنند. سعی میکنند مانند آقای روحانی مسائل اقتصادی جامعه را عادی جلوه دهند و مسائل را بزککرده به مردم نشان میدهند. مثل آقای روحانی دست به سیستم اقتصادی نمیزنند و طرح جدید اقتصادی برای اداره کشور نمیدهند (البته ندارند).
مثل آقای روحانی ارز گرانبهای کشور را با بهانه یکسانسازی ارز و کنترل بازار ارز در بازار میفروشند تا قاچاقچیان و خارجکنندگان سرمایه کشور از خرید آن منتفع شوند و البته با وجود تحت تعقیب قرارگرفتن آقای سیف به دلیل عملکرد ذکرشده، رئیس بانک مرکزی ایشان در حمایت خواهد بود، همچنان که رؤسای قبلی بانک مرکزی که ارز و طلا در بازار آزاد فروختهاند، مصون ماندهاند. هرکدام که انتخاب شوند، مجبورند حقوق کارکنان دولت، یارانهها، حقوق بازنشستگان و سایر موارد لازم را پرداخت کنند و به این صورت به تورم کمک میکنند و نیز اوراق قرضه میفروشند.
ممکن است همچنان که گفتهاند، از بیتالمال زیان سهامداران بورس را که ضرر کردهاند، بدهند؛ هرچند قانونی در این باب ندارند. همچنان سیاستهای وارداتی آقای روحانی درباره نهادههای کشاورزی را نه برای یک سال بلکه برای همیشه ادامه میدهند و همچنان برای کشاورزی، آب و محیط زیست کاری نمیکنند و البته در همه موارد سخنرانی کرده و همهچیز را مناسب جلوه خواهند داد. حتما از این سخنان دوستان ناراحت میشوند، ولی میتوانم یکی از سخنان درست را که آقای دکتر قاضیزادههاشمی گفتند، نقل کنم.
ایشان گفتند من جراح هستم و در موارد حساس کار با مداوا درست نمیشود و باید جراحی شود. با تقدیر از این سخن میخواهم بدانم این جراحی چگونه و در کدام مواضع اقتصاد و فرهنگ صورت میگیرد؟ اما باید بدانیم چندان به این جراحی نمیتوان امیدوار بود و دستزدن به همین جراحی خطر مرگ دارد؛ از اینرو با احترام به همه نامزدها میگوییم که روحانی، روحانی راهت ادامه دارد.
این نوشته دارای گزاره های منطقی است.
گندهایی که روحانی به مملکت زد روی اون معجزه هزاره سوم رو سفید کرد