گرچه ترکیب اعلام شده کاندیداها از سوی شورای نگهبان، دوقطبیهایی که پیش بینی شده بود را شکل نداد، اما یکی از دو قطبیهای محتمل، رضایی و رئیسی است؛ دو قطبیای که هر دو قطب آن از یک طیف هستند و میتوان به آن دو قطبیِ درون جناحی لقب داد.
به گزارش خبرآنلاین، با رد صلاحیت نامزدهای سرشناس ریاستجمهوری، خیلیها دیگر انتخابات را تک قطبی و بیرقیب میدانستند؛ اما انگار همه نامزدها میدانند که برای پیروزی نیاز به تقابل و دو قطبی کردن فضا دارند.
حالا بین این ۷ نامزد باقیمانده خیلیها معتقدند که که دیگر دو قطبی نخواهد بود؛ و اگر هم باشد آنچنان پررنگ و قابل اعتنا نیست؛ البته آنها دوقطبی محتمل را بین همتی و رئیسی یا مهرعلیزاده و رئیسی میدانند. گرچه مهرعلیزاده هم در اظهارنظرها و توییتهایش، همین شیوه را پیش گرفته است.
اما یکی از دو قطبیهای محتمل، رضایی و رئیسی است؛ دو قطبیای که هر دو قطب آن از یک طیف هستند و میتوان به آن دو قطبیِ درون جناحی لقب داد.
محسن رضایی از جمله نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ است که سابقهاش در اصولگرایی خلاصه میشود، اما با این وجود گعدههای ریش سفیدها و شیوخ اصولگرا از او حمایتی نداشتهاند در واقع او بدون حمایت تشکیلات عمده اصولگرایان وارد رقابتها شده است. او حامیانی در بدنه همکاران سابقش در سپاه دارد؛ همچنین با تمرکزش بر روی مسائل اقتصادی احتمالا میخواهد اقشار ناراضی از وضع اقتصاد را حول محور خود جمع کند.
در مقابل، ابراهیم رئیسی با اینکه روز ثبتنام در انتخابات اعلام کرد که به صورت مستقل وارد کارزار شده، اما شواهد و قرائن نشان میدهد نه تنها مستقل نیست بلکه با حمایت جامع کامل از سوی اصولگرایان به میدان انتخابات قدم گذاشته است.
رئیسی حمایتهایی از سوی شورایی موسوم به شورای ائتلاف نیروهای جبهه انقلاب اسلامی و شورای وحدت را دارد، دو تشکل که میتوان گفت خیمههای اصلی و مرکزی اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ هستند. از طرف دیگر خود ابراهیم رئیسی هم عضو جامعه روحانیت مبارز است؛ یک جمع سیاسی متشکل از روحانیون ارشد.
رئیسی علاوه بر حمایت شدن از سوی اصولگرایان سنتی و شورای ائتلاف، از طرف اصولگرایان تندرو معروف به جبهه پایداری هم مورد حمایت قرار گرفته است؛ جبههای که نزدیکترین نامزد به خود یعنی سعید جلیلی را رها کرده و به رئیسی اقبال نشان داده است؛ بنابراین ادعای رئیسی مبنی بر مستقل بودن از احزاب را نمیتوان قبول کرد؛ همانطور که احمدینژاد هم معتقد بود که از حمایت نیروهای اصولگرا بهره نبرده و مستقل به انتخابات آمده و بدون حمایت پیروز شده است، اما در واقعیت اینگونه نبود.
حالا در این میانه، محسن رضایی است که با رئیسی و حامیانش یک مرزبندی را مشخص کرده است؛ او در برنامه گفتوگوی ویژه خبری، از اظهارات دادستان تهران در خط و نشان کشیدن برای نامزدها به شدت انتقاد کرد و کنایهای را هم نثار رئیسی کرد.
رضایی در این گفتگو با اشاره به سخنان دادستان تهران گفته که «اخیرا دادستان تهران به طریقی نامزدهای انتخاب را تهدید کرده است؛ آیا آقای رئیسی هم مدنظرتان هست؟ در این شرایط نباید کاری کنیم که مسائلی در ذهن مردم به وجود بیاید. آیا این حرفی که میزنند، اگر بخواهند درباره آقای رئیسی هم عمل کنند و مثلا خطایی در ستاد ایشان رخ بدهد، میتوانند؟ بالاخره او رئیس است؛ میتوانند این کار را بکنند؟ خب چرا رفتاری دارید که موضوعات را پیچیده کند و سوءظنهایی در جامعه به وجود بیاید».
این سخنان در پاسخ به اظهارات القاصیمهر دادستان تهران است که نامزدهای انتخاباتی را تهدید کرده بود: «در تبلیغات و سخنرانیها از خطوط قرمز نظام عبور نکنند وگرنه وفق موازین قانونی قاطعانه و بدون در نظر گرفتن موقعیت و جایگاه، با آنها برخورد خواهد شد».
این اظهارات با واکنشهای منفی بسیاری روبرو شد؛ حالا محسن رضایی هم بر این موجها سوار شد و به دادستان تهران تاخت که چرا چنین حرفی زده است. محسن رضایی پس از برنامهاش در شبکه دو، در توییتی باز هم به رقبای اصولگرای خود کنایه زد و آنهارا خطاب قرار داد. او نوشته که «مردم ما با حذف گزینههایی که «برای رئیس جمهور شدن نیامدهاند» و یا ممکن است این مسئولیت را «نیمهکاره رها کنند»، میتوانند گزینه درست را پیدا کنند».
منظور از کسانی که «برای رئیس جمهور شدن نیامدهاند» احتمالا کنایه به نامزدهایی است که به «پوششی» و «یار کمکی» معروف شدهاند و آمدهاند تا ضربهگیر رئیسی باشند؛ البته الان که رقبای قدر رئیسی مانند جهانگیری، لاریجانی و پزشکیان حذف شدهاند، لااقل دیگر نیازی به کاندیدای ضربهگیر و پوششی نیستند، اما با این حال آنها هنوز در صحنه باقی ماندهاند.
کنایه دیگر رضایی هم مخاطبش احتمالا ابراهیم رئیسی باشد؛ «نیمه کاره رها کردن» مسئولیت موضوعی است که تنها با سابقه رئیسی جور میشود؛ او یک بار در سال ۹۶، در حالی که حکم رهبری برای مدیریت آستان قدس رضوی و تولیت حرم امام رضا (ع) را داشت، این مسئولیت را رها کرد و وارد انتخابات ۹۶ شد؛ انتخاباتی که او شکست سختی خورد؛ حتی با وجود کنار رفتن قالیباف به نفعش. رئیسی امسال هم در حالیکه دو سال و اندی از حکم رهبری به او برای ریاست قوه قضاییه گذشته، باز هوای ریاستجمهوری کرد و وارد انتخابات شد؛ این امر از سوی برخی جریانات مورد انتقاد قرار گرفت که او سمتهای منصوب شده از سوی رهبری را وسط کار رها میکند و به دنبال ریاستجمهوری میرود.
محسن رضایی در این دوقطبی سازی برگ برنده خود را بر سابقه و تسلطش بر اقتصاد در مقایسه با ابراهیم رئیسی قرار داده است. نکتهای که میتواند در مناظرات انتخاباتی به کمک او بیاید و چالشی جدی را پیش روی رئیسی قرار دهد.
نامزدهای دیگر حاضر در انتخابات از جمله علیرضا زاکانی، سعید جلیلی و امیرحسین قاضیزاده هاشمی سه نامزد همجریان با رئیسی هستند که احتمالا یکی از اهدافشان مقابله با جهانگیری و لاریجانی در کارزار انتخابات بوده، ولی الان که این دو حذف شدهاند میگویند میخواهیم در انتخابات بمانیم. با این وجود هیچیک از این سه نامزد توانایی تقابل با رئیسی را ندارند.
برای نمونه، مالک شریعتی نماینده مجلس که الان سخنگوی ستاد زاکانی است، اواخر اردیبهشت در واکنش به احتمال انصراف زاکانی از انتخابات گفته بود که «هر گونه خبر درباره انصراف آقای زاکانی و مواردی مشابه، تا اعلام رسمی توسط خود ایشان یا ستاد انتخاباتیشان تکذیب میشود». سخنانی دو پهلو که اصل انصراف را رد نمیکند.
قاضیزاده هاشمی هم درباره پوششی بودن خودش گفته بود که «نیت پوششی نداریم... اگر گفتند جبهه انقلاب به خطر افتاد و آیا حاضر به همکاری هستی، شرایط فرق میکند، اما هنوز زمان آن نیست و اگر اتفاق افتاد به آن فکر میکنم». این مورد هم مانند زاکانی احتمالا در روزهای پایانی تبلیغات باید منتظر خبر انصرافش باشیم.
اما جلیلی سرسختتر از این حرفهاست؛ او با اینکه نزدیکترین تشکل سیاسی به تفکراتش از رئیسی حمایت کرده، اما لااقل تا این لحظه نه تنها حرفی از کنارهگیری به نفع رئیسی میان نیاورده، بلکه مشاورش تاکید کرده که کنارهگیری او مطرح نیست. اگر جلیلی کنار هم نرود به نظر نمیرسد که توانایی دو قطبی شدن با رئیسی را داشته باشد.
با توجه به وزن سیاسی نامزدها و تحرکاتشان، لااقل تا امروز پیشبینی میشود که دوگانه و دو قطبی بین رضایی و رئیسی یکی از محتملترین گزینهها باشد؛ دوگانهای که میتواند به پاشنه آشیل رئیسی تبدیل شود و حتی اگر باعث شکست او نشود، با کشاندن انتخابات به دور دوم، پیروزی احتمالی رئیسی را به کامش تلخ کند؛ چرا که بسیاری بر این باورند که با حذف رقبای قدرِ رئیسی از سوی شورای نگهبان، او برنده بلامنازع انتخابات است و اگر در چنین وضعیتی انتخابات به دور دوم کشیده شود، خود میتواند به تنهایی برای رئیسی یک شکست باشد؛ شکست بابت پیروز نشدن در همان دور اول و پیروزی سخت.