چند سال پیش که با مدیران منابع انسانی گوگل جلسه داشتیم، آنها مشتاق بودند به کارکنان کمک کنند عادتهای رفاهی بهتری داشته باشند و بهطور خاص، افراد بیشتری تشویق شوند که از وسایل ورزشی تعبیهشده در داخل شرکت استفاده کنند. تحقیقات نشان میدهد هر چقدر کارکنان سالمتر باشند، روحیه شادتر و درنتیجه بهرهوری بیشتری دارند. برای حل این مساله، با همکارم جان بشیرز، استاد مدرسه کسبوکار هاروارد تماس گرفتم. من و جان میخواستیم بدانیم چطور میتوان تنبلی افراد را در جهت اتخاذ تصمیمهای روزانه مهم مهار کرد. بهعنوان مثال، امیدوار بودیم روشهایی را برای ارتقای انتخابها درمورد استفاده از تکنولوژی، رژیم غذایی، ورزش، خواب، و مخارج روزانه پیدا کنیم.
به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از Strategy+Business، دو فرد را تصور کنید که مثلا آنها را راشل و فرناندو مینامیم. هر دوی آنها میخواهند ورزش روزانه بیشتری انجام دهند. حالا فکر کنید که آنها در یک کلاس ورزشی با مربی شخصی که هفتهای سه جلسه برگزار میشود، ثبتنام کردهاند.
از آنجا که راشل و فرناندو هر دو قدم مشابهی به سوی هدفشان برداشتهاند، ظاهرا باید شانس موفقیت یکسانی داشته باشند؛ اما مربی راشل فلسفه فکری متفاوتی با مربی فرناندو دارد. مربی راشل معتقد است پایبند بودن به یک روتین سختگیرانه، بهترین روش برای تبدیل کردن ورزش به یک عادت همیشگی است. او از راشل میخواهد که ساعت مورد نظرش را برای ورزش کردن انتخاب کند و به او میگوید که آنها سه روز در هفته دقیقا در همان ساعت ورزش خواهند کرد. مربی فرناندو معتقد است انعطافپذیری مهم است و اینکه کافی است آنها سه روز در هفته تمرین کنند و اینکه تمرین دقیقا چه زمانی باشد، مهم نیست.
وقتی من و جان، از چندین استاد روانشناسی در دانشگاههای برجسته آمریکا سوال کردیم که از بین این دو مربی فرضی، فلسفه کدام بهتر است، یک همرایی واضح وجود داشت. بیشتر آنها پیشبینی کردند که حضور در باشگاه در یک ساعت مشخص و طبق یک روتین سختگیرانه، عادت ورزشی ماندگارتری ایجاد میکند. من و جان هم، همین نظر را داشتیم، اما وقتی فهمیدیم همه ما کلا اشتباه میکنیم، شگفتزده شدیم.
شواهد زیادی نشان میدهند روتینهای مداوم، برای ایجاد عادتهای ماندگار مهم هستند. تحقیقات همچنین نشان میدهد روتینهای منظم برای قرص خوردن، مداومت افراد را برای استفاده از داروهایشان بیشتر میکند. بیشتر افراد که بهطور مداوم باشگاه میروند، میگویند در زمان و ساعت مشخصی ورزش میکنند.
دوستانی که در گوگل داشتیم، به ما چراغ سبز نشان دادند تا نظریهای را که درمورد باشگاههای داخل شرکت داشتیم، تست کنیم. مطالعه ما بیش از ۲۵۰۰ کارمند گوگل در دفاتر این شرکت در کل آمریکا را دربرمیگرفت. در طول یک ماه، میزان حضور این افراد در باشگاههای شرکت را اندازه گرفته و برای باشگاه رفتن آنها یک انگیزه مالی در نظر گرفتیم. حدود ۴۰ هفته بعد این بررسی را ادامه دادیم تا ببینیم دخالت یکماهه ما، چه اثرات ماندگاری داشته است. ویژگی اصلی تحقیق ما این بود که بفهمیم آیا مداومت همراه با پاداش در عادت باشگاه رفتن، برای ایجاد تغییر ماندگار مهم است یا نه.
به برخی کارکنان برای اینکه در یک روز مشخص و ساعت مشخص به باشگاه بروند، پول پرداخت میشد و به گروه دیگری که تمرین کردن آنها در طول هفته روز و ساعت مشخصی نداشت، پول کمتری از گروه اول پرداخت میشد. طراحی تحقیق ما این امکان را میداد که افرادی را که به صورت رندوم انتخاب کرده بودیم تا طبق اعتقاد مربی راشل پیش بروند و افرادی را که تشویق کرده بودیم طبق اعتقاد مربی فرناندو پیش بروند، با هم مقایسه کنیم.
وقتی دادهها رسید، تقریبا مطمئن بودیم که پیروی از یک روتین مداوم و سختگیرانه، موثرتر است؛ اما اشتباه میکردیم. در کمال تعجب، کارمندانی که تشویق کرده بودیم بهطور مداوم و سر زمان مشخص (مربی راشل) به باشگاه بروند، به ماشینهای خودکار غیرمنعطفی تبدیل شده بودند که اگر نمیتوانستند سر ساعت مقرر خود به باشگاه بروند، دیگر ورزش رفتن را کنار میگذاشتند.
اما هم در طول انجام تحقیقات ما و هم بعد از آن، کارکنانی که به آنها مطابق برنامه ورزشی منعطفتری پاداش داده شده بود، در زمانهای دیگر هم به ورزش خود ادامه میدادند. آنها بهوضوح یاد گرفته بودند که حتی وقتی از برنامههای اصلی خود دور میمانند، زمان دیگری را برای باشگاه رفتن برنامهریزی کنند.
با اینکه نتیجه این تحقیق در شرکت گوگل، ما و همچنین خیلی از مخاطبان دانشگاهی و شرکتی را شگفتزده کرد، میتوانم آن را یکی از مهمترین کشفیات کار پژوهشی خودم بدانم. بله، روتینهای ثابت در شکلگیری عادتها مهم هستند. اما وقتی میخواهیم سختگیرانهترین عادتهای ممکن را شکل دهیم، باید یاد بگیریم چگونه خود را با شرایط دشوار و متغیر وفق دهیم؛ بنابراین وقتی در بالا و پایینهای مسیر زندگی قرار میگیریم، باید بتوانیم انعطافپذیری لازم را نشان دهیم. سختگیری بیش از حد و پایبند بودن تمام و کمال به روتینها، دشمن یک عادت خوب است.
فرض کنید میخواهید یک روتین مدیتیشن روزانه داشته باشید. به شکل ایدهآل، زمان و مکانی را برای انجام مدیتیشن، مثل دفتر کارتان بعد از ناهار، مشخص میکنید. تحقیقات درمورد عادتها نشان میدهد مدیتیشن مداوم در یک زمان و مکان ثابت، و پاداشدهی به خودتان بابت آن، به یک کار اتوماتیک تبدیل میشود. اما گاهی مدیتیشن در دفتر کارتان بعد از ساعت ناهار، امکانپذیر نیست. شاید یک جلسه اضطراری پیش بیاید.
تحقیق من و جان نشان میدهد انعطافپذیری در روتینها، سیستم خلبان خودکار شما را قویتر میکند. در این صورت، در هر زمان و در هر موقعیتی که باشید، به مدیتیشن خود ادامه میدهید. بهطور کلی، یک عادت ماندگارتر و ثابتتر میسازید. اما اگر بخواهید یک عادت را فقط در محیطی ایدهآل ایجاد کنید، به اندازه عادتی که در شرایط منعطف ایجادشده، مفید نخواهد بود.
همچنان بر این عقیده هستم که با ساختن عادتهای خوب، میتوانیم تنبلی ذاتیمان را مهار کنیم و تغییرات مثبتی در رفتارمان ایجاد کنیم. اما این هم واضح است که برای ایجاد یک عادت ثابت، نمیتوانیم صرفا آن را در شرایط خاصی پرورش دهیم. محکمترین عادتها زمانی شکل میگیرند که تمرین کنیم در هر شرایطی که هستیم، بهترین تصمیمها را بگیریم.