سهم بودجه فرهنگی و اجتماعی در این سالها کمتر و کمتر شده است، حجت نظری سخنگوی کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران معتقد است، معاونت فرهنگی و اجتماعی در دوره حاضر، آنچنان ارادهای برای انجام وظایف خودش ندارد و ترجیح میدهد شرایط را به همین شکل بگذراند و اوضاع را اداره کند تا شاید این دوره به پایان برسد که این خیلی جای نگرانی دارد. به همین دلیل تلاشی هم برای نقد کردن سهم بودجه اجتماعی نمیکند.
اعتماد در ادامه نوشت: با سخنگوی کمیسیون فرهنگی و اجتماعی درخصوص مشکلاتی درباره چالشهای بودجهای حوزه فرهنگی و اجتماعی به گفتگو نشستهایم که در پی میآید.
شهردار تهران زمانی که میخواست بودجه را ارایه کند، بر رویکرد اجتماعی بودجه ۱۴۰۰ تاکید کرد و مدیران شهری هم نقطه قوت بودجه سال ۱۴۰۰ را نگاه اجتماعی عنوان کرده بودند، در واقع با بودجهای طرف هستیم که نقطه قوت آن قرار است نگاه اجتماعیاش باشد. چقدر این توصیف دقیق است؟
اولین چیزی که در مورد بودجه مربوط به حوزه فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران مهم است، درصد سرجمع بودجه فرهنگی و اجتماعی نسبت به کل بودجه است که این خودش میتواند یکی از پیامهای شهرداری برای جامعه باشد که به نوعی رویکرد بودجهای نویسندگان بودجه را مشخص کند. عبارتی از یکی از روشنفکران اروپایی هست که میگوید دولت کل عقلانیتش را در قالب لایحه بودجه ارایه میکند و ما اگر بخواهیم این را به دولت محلی و پارلمان محلی تعمیم بدهیم، باید بگویم ما در لایحه بودجه شهرداری به دنبال همان عقلانیت میگردیم و این خیلی برایمان مهم است که بدانیم اولا براساس سرفصلها، کدپروژهها و ارقامی که در بودجه مطرح شده، رویکرد شهرداری اجتماعی بوده یا خیر؟! و ثانیا چه میزان از پولی که شهروندان تهرانی برای عوارض یا به هر طریق دیگری به شهر میدهند، قرار است در حوزه فرهنگی و اجتماعی هزینه بشود.
به گواه اعداد و ارقام، زمانی که ما مدیریت شهری را در سال ۹۶ تحویل گرفتیم، ۹ و نیم درصد از کل بودجه شهرداری تهران به امر فرهنگی و اجتماعی اختصاص پیدا میکرد و این عدد متاسفانه در دوره ما، کمتر و کمتر شد. این درصد تنها و تنها در قالب کدپروژههای هزینهای یا تملکسرمایهای بود که با وجود اینکه بودجه مربوط به کمک به راهبری سازمانها و شرکتها و همینطور حقوق و مزایای پرسنل در آن نبود، ۹.۵ درصد از کل بودجه را به خودش اختصاص میداد. از سال ۹۸، براساس ابتکاری که کمیسیون برنامه و بودجه شورا به خرج داد، بنا شد تا تمام هزینههای یک حوزه در سرجمع بودجه همان حوزه دیده شود.
جزییات این رویکرد چگونه بود؟
به عنوان مثال بودجه فعلی حوزه فرهنگی و اجتماعی کمتر از ۷ درصد کل بودجه را تشکیل میدهد، این ۷ درصد شامل ردیفهای هزینهای، تملک سرمایهای و همینطور حقوق و مزایای پرسنل حوزه فرهنگی و اجتماعی است؛ یعنی اگر شما حقوق و مزایا را از این ۷ درصد کسر کنید حتما درصد بودجه حوزه فرهنگی و اجتماعی نسبت به کل بودجه شهرداری به مراتب از ۶.۸ درصد کمتر خواهد شد.
علت عمده آن هم این است که معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران، پرتراکمترین معاونت به لحاظ دارا بودن نیروی انسانی است و وقتی بنا شد که حقوق و مزایا دیگر از طریق معاونت توسعه منابع انسانی پرداخت نشود و در سرجمع هر حوزه دیده بشود، خب طبیعتا حوزه فرهنگی و اجتماعی از همه بیشتر متضرر شد. تا اینجا براساس درصد سرجمع بودجه فرهنگی و اجتماعی نسبت به کل بودجه، ما شاهد اجتماعیتر شدن بودجه نیستیم. این یک سند است.
در مقایسه با بودجه سالهای گذشته به چه نتیجهای میتوان رسید؟
اگر بخواهیم نسبت این بودجه را با سالهای گذشته بررسی کنیم، باز هم به نظر میرسد هر قدر که میگذرد، اتفاقا ما از اجتماعیتر شدن فاصله گرفتیم و دور شدهایم؛ مثلا در سال ۹۵ حوزه فرهنگی و اجتماعی ۱۱ درصد از کل بودجه شهرداری تهران را به خود اختصاص داده بود. در سال ۹۶ حوزه فرهنگی و اجتماعی ۹.۵ درصد از کل بودجه شهرداری تهران را به خود اختصاص داده بود و این درصد همینطور که جلوتر آمدهایم، کمتر شده است. همین نشان میدهد که این رویکرد، اجتماعی نبوده است.
فارغ از بودجه مربوط به راهبری و حقوق و مزایای پرسنل، بخشهای دیگری هم هستند که مشاهده میکنیم هیچ جنس اجتماعی و فرهنگی ندارند، اما در سرجمع دیده شدهاند و اگر شما آنها را هم بخواهید کسر کنید، باز هم میبینیم که سهم حوزه فرهنگی و اجتماعی از کل بودجه کمتر خواهد شد. مشخصا در بودجه پیشنهادی برای سال ۱۴۰۰، معادل ۱۲۴ میلیارد تومان با عنوان کمک به ناحیهمحوری پیشبینی شده است.
ما وقتی در جلسات بررسی بودجه از اداره کل برنامهریزی معاونت فرهنگی و اجتماعی سوال کردیم که این بودجه مربوط به چیست، کل معاونت ابراز بیاطلاعی کردند و گفتند اساسا ما نمیدانیم که این ۱۲۴ میلیارد تومان به چه منظوری در حوزه فرهنگی و اجتماعی پیشبینی شده است.
این نشان میداد که نه فقط در پیشنهاد خود معاونت فرهنگی و اجتماعی برای لایحه این عدد وجود نداشت، بلکه حتی بعد از اینکه معاونت برنامهریزی این بودجه را در نظر میگیرد، حتی به دوستان معاونت فرهنگی و اجتماعی اطلاع نمیدهد که این بودجه به چه منظوری به شما داده شده است! ما مجبور شدیم از حوزه معاونت برنامهریزی سوال کنیم که این بودجه مربوط به چیست و اعلام کردند که این بودجه مربوط به معاونت امور مناطق است و با توجه به اینکه این معاونت میخواهد در نواحی بودجهای داشته باشد، بودجه ۱۲۴ میلیارد تومانی (یعنی تقریبا به ازای هر ناحیه یک میلیارد تومان) درخواست کرده است.
چرا این بودجه را در حوزه فرهنگی و اجتماعی دیده بودند؟
پرسش بعدی ما اتفاقا همین بود. گفتند، چون امسال رویکرد بودجه ما اجتماعی بود، این بودجه را در حوزه اجتماعی دیدیم! که من در همان جلسه گفتم کلاهبرداری از این واضحتر نمیشود که شما بیایید یک «تیتر» انتخاب کنید و بگویید رویکرد ما برای بودجه ۱۴۰۰ فرهنگی و اجتماعی است و بعد یک سرجمع برای این بودجه در نظر بگیرید و بودجه مربوط به حوزههای دیگر را هم در این سرجمع پیشبینی کنید! این کاملا ضداجتماعی و عکس شعار و حرف غیرصادقانهای است که این روزها آقای شهردار و معاونانش مطرح میکنند. متاسفانه از این دست اتفاقات در بودجه، هم در سال ۹۹ و هم در سال ۱۴۰۰ زیاد رخ داده است!
پروژههای کوچک مقیاس محلی، سهم قابل توجهی از بودجه کل شهرداری تهران را به خودش اختصاص میدهد. این بودجه در سال ۹۹ و در سال ۱۴۰۰ خرد شده و شما شاید یکجا صرفا یک عدد ۲ هزار میلیارد تومانی ببینید، اما واقعیت این است که در سال ۹۹ در بودجه حوزه فرهنگی و اجتماعی هم ۲۰۰ میلیارد تومان به همین منظور اختصاص پیدا کرده بود!
در بخشهای دیگر هم از این دست ردیف بودجهها میبینید که همین اتفاق و همین رویکرد برای سال ۱۴۰۰ هم تکرار شده است؛ یعنی مشخصا ۲۵۰ میلیارد تومان به حوزه فرهنگی و اجتماعی اختصاص پیدا کرده که از این ۲۵۰ میلیارد تومان، ۵۰ میلیاردش در اختیار حوزه فرهنگی و اجتماعی مانده و اختیار ۲۰۰ میلیارد تومان به دفتر شهردار سپرده شده است، اما هر دو در سرجمع حوزه فرهنگی و اجتماعی است که این مازاد بر بودجه کلی، مربوط به پروژههای کوچک مقیاس است.
نمیتوان پروژههای کوچکمقیاس را در حوزه فرهنگی و اجتماعی به حساب آورد؟
پروژههای کوچکمقیاس عمدتا جنس عمرانی و کالبدی دارند و شما خیلی نمیتوانید آنها را اجتماعی و فرهنگی حساب کنید، اما وقتی در سرجمع بودجه فرهنگی و اجتماعی دیده میشود، یک عنوان اجتماعی هم به آن اضافه میکنند؛ یعنی شما این بخش را هم باز باید از سرجمع فرهنگی و اجتماعی کسر کنید. چرا؟ چون جنس این دست پروژهها نه به مفهوم واقعی کلمه در فضای اجتماعی، نه «هزینهای» محسوب میشود و نه «تملک سرمایهای»، هرچند جنس هر کدام از این پروژهها یا «هزینهای» است یا «تملک سرمایهای»، اما چون به سرجمع حوزه فرهنگی و اجتماعی و ماموریتهای این حوزه (چه در سیاستگذاری شورا و چه در اجرای معاونت فرهنگی و اجتماعی) مربوط نمیشود، نمیتوان اینها را هزینهای یا تملک سرمایهای اجتماعی دانست.
به نظر میآید تعریف ماموریتهای اجتماعی را آنقدر وسیع کردهاند که میتوانند هر ردیفبودجهای را بیاورند و ذیل بودجه اجتماعی تعریف کنند...
حتی اگر تعبیر شما را هم بپذیریم، باز هم درصدی که الان حوزه سرجمع فرهنگی و اجتماعی از کل بودجه دارد، کمتر از ۷ درصد (یعنی حدودا ۶.۸ درصد) است و این خودش نسبت به سال قبل، با کاهش روبهرو شده است؛ لذا با وجود تمام رِندیهایی که در مورد بودجه حوزه فرهنگی و اجتماعی صورت گرفته، باز هم نمیشود گفت که بودجه ما امسال اجتماعیتر شده است؛ یعنی شما نه به لحاظ محتوایی، نه به لحاظ شکلی، نه از منظر درصدی و نه از منظر عددی نمیتوانید بگویید این بودجه اجتماعیتر شده است.
بهطور کلی، عملکرد معاونت فرهنگی و اجتماعی چه نسبتی با این رقم بودجهها دارد؟
ما یک نکته مهم را نباید نادیده بگیریم و آن، عملکرد ضعیف معاونت فرهنگی و اجتماعی است. ما در سال جاری و البته سال قبل، عملکرد قابل توجهی را در حوزه فرهنگی و اجتماعی از مجموعه ستادی و مناطقی شاهد نبودهایم.
شاید یکی از بهانههای اتاق فکر شهرداری برای کم کردن بودجه حوزه فرهنگی و اجتماعی این است که در این حوزه عملکرد قابل توجهی به چشم نیامده است که البته اگر این بهانه را بیاورند، عذر بدتر از گناه است! ما در احادیث داریم که نفرین سه نفر نسبت به کسی که به او نفرین میکنند به هیچوجه موثر واقع نخواهد شد؛ یکی از آنها نفرین رییس نسبت به کارمند است، چون منطقی که به نظرم پشت این حدیث وجود دارد، این است که اگر رییس بخواهد کارمندش را برای کار نکردن نفرین کند، عذر بدتر از گناه است، چون همیشه میتواند او را تغییر بدهد.
حال اگر آقای شهردار بودجه این حوزه را به خاطر عملکرد ضعیف معاونش کاهش داده، به هیچوجه پذیرفتنی نیست، چون میتوانست معاونش را تغییر بدهد و با این اقدام، ممکن بود که آدمهای توانمندتر و باانگیزهتری در این کرسی بنشینند و اقدامات بهتری انجام دهند. آنچه مشخص است، این است که از مجموع بودجهای که در سال ۹۹ به حوزه فرهنگی و اجتماعی اختصاص پیدا کرد، عملکرد این حوزه کمتر از ۲۰ درصد بوده است و این عملکرد حدود ۱۸ درصدی نسبت به تمام ملزومات حوزه فرهنگی و اجتماعی اعم از کدپروژههای هزینهای، تملک سرمایهای و جبران هزینههای راهبری یا بودجه مربوط به حوزه منابع انسانی، حقوق و دستمزد کارکنان است و اگر شما بودجه مربوط به حقوق و دستمزد را کسر کنید، عملا یعنی در سال ۹۹ اتفاق خاصی در حوزه فرهنگی و اجتماعی در این معاونت رخ نداده و این حتما فاجعه است.
شاید معاونت برای توجیه کمکاری و بیعملی خودش کرونا را بهانه کند، اما واقعیت این است که در همین شرایط کرونا بخشهای دیگر شهرداری فعال هستند و اموراتشان را میگذرانند. این توجیه اصلا منطقی و قابلقبول نیست و لازم است که شهرداری حتما در این مورد پاسخگو باشد.
به نظر شما این از بیبرنامگی و ناتوانی مدیریتی این معاونت میآید؟
معاون فرهنگی و اجتماعی هنوز توان این را نداشته که درصد تخصیص خودش را به دیگر معاونتها برساند. ما برای دیگر معاونتها گاه تخصیص صد درصدی و بعضی جاها تخصیص بالای ۹۰ درصد داریم، اما حوزه فرهنگی و اجتماعی کمترین میزان تخصیص را بین معاونتها دارد و این حتما به عملکرد این معاونت و میزان تعاملش با حوزه برنامهریزی برمیگردد و فارغ از تخصیص، ما خیلی مواقع شاهد هستیم که با وجود تخصیص پیدا کردن بودجه، نقدینگی لازم محقق نشده و حتی در مورد بودجههای غیرنقد هم امکان جذبش برای معاونت فرهنگی و اجتماعی فراهم نشده است.
البته نه اینکه دیگران همکاری نکردند، بلکه به تعبیر من بخشهای مختلف همین معاونت، نتوانستند این تعامل را برقرار و بودجهشان را محقق کنند. در شهرداری و گاه وقتی بودجهای تخصیص پیدا میکند و امکان تحقق نقدینگی وجود ندارد، بخشهای مختلف شهرداری تلاش میکنند تا تعهد ایجاد کنند و مصمم هستند تا بتوانند اسناد را به هزینه بنشانند و شهرداری را براساس ردیفهای بودجه به اشخاص ثالث متعهد کنند و درنهایت در قالب تعهدات شهرداری، بودجهاش محقق شود.
متاسفانه با وجود رخ دادن این اتفاق در برخی بخشهای معاونت فرهنگی و اجتماعی، بهطور کلی ما به عنوان یک رویه در معاونت فرهنگی و اجتماعی شاهد دستیابی به این وضعیت نیستیم و شاید بتوان گفت معاونت فرهنگی و اجتماعی در دوره حاضر، آنچنان ارادهای برای انجام وظایف خودش ندارد و ترجیح میدهد شرایط را به همین شکل بگذراند و اوضاع را اداره کند تا شاید این دوره به پایان برسد که این خیلی جای نگرانی دارد! معاون فرهنگی و اجتماعی تلاش نمیکند که کار کند. جالب آنکه اگر جایی هم کاری دارد صورت میگیرد، از طرف شورا دنبال میشود و اتفاقا معاونت تلاش میکند که مانع این کارکردنها بشود؟!
ارزیابی شما از واکنش شهردار به این موضوع چیست؟
متاسفانه آقای شهردار همه اینها را میبیند و بر این بیعملی صحه میگذارد. طبیعتا در همه این اتفاقات اگر بخواهیم گناه به آن اطلاق کنیم، بیتردید آقای شهردار هم مسوولیت تضامنی دارد.
به جز این بیعملی که خود معاونت گرفتار آن است، چقدر نگاه کلیت شورا دخیل است؟
شورا یا کمیسیون؟
کلیت شورا به جز کمیسیون فرهنگی و اجتماعی. چقدر اصلا احساس میکنید که از سوی کلیت شورا، ماموریتهای فرهنگی و اجتماعی جزو اولویتهای شهری بوده است. میتوانیم یک سهمی از تقصیرات را هم به نگاه کلیت شورا بدهیم... در زمانهای که شهرداری حقیقتا یک شهرداری ورشکسته است که زمینفروشی میکند تا حقوق و دستمزد بدهد و زمینهای ارزشمندش را میدهد تا حق بیمه کارمندانش را بدهد، شما فکر میکنید این شهرداری چرا باید بیاید به موضوعات فرهنگی و اجتماعی اعتبار بدهد؟ وقتی که در کارهای اولیه خود مانده است...
متاسفانه نگاه کلیت شورا به استثنای کمیسیون فرهنگی و اجتماعی آنچنانی حامی فعالیتهایی با جنس اجتماعی و فرهنگی نیست و خب این از ابتدای دوره هم مشهود بود. در این مخالفت با فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، کمیسیون برنامه و بودجه همیشه پیشقراول و پرچمدار بود. ما هم اتفاقا همیشه در کمیسیون فرهنگی و اجتماعی تلاش کردیم تا بتوانیم با این نگاه تقابل کنیم و ماموریتهایی که قانون و مقررات بر عهده شهرداری گذاشته را به اجرا برسانیم.
هم قانون شهرداریها و هم قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراها و هم مقررات بالادستی مثل مصوبات هیات وزیران یا شوراهای عالی و هم مصوبات خود شورای اسلامی شهر تهران وظایف و ماموریتهای زیادی را بر عهده شهرداری تهران گذاشته تا در حوزه فرهنگی و اجتماعی رویدادهایی را رقم بزنند که بخشی از این رویدادها از جنس کالبدی است و بخشی از آنها از جنس برنامهای...، اما متاسفانه نگاهی در شورا قالب است که در شرایط رکود و در شرایطی که ما درآمدهایمان محقق نمیشود حتما اولویت آخر را باید به امور فرهنگی و اجتماعی داد که البته ما در کمیسیون فرهنگی و اجتماعی با استدلالهایی با این نگاه کاملا مخالف هستیم...
نکته مهم این است که مگر کلیت شورا با همه برنامههایی که کمیسیون عمران و حملونقل دارد، موافقند؟! با وجود اینکه کلیت شورا ممکن است در همه موضوعات با کمیسیونهای مختلف خودش موافق نباشد، اما آن کمیسیونها با تعاملی که با حوزه اجرایی خودشان در شهرداری (یعنی معاونت مربوطه) دارند، سیاستگذاری میکنند و منویاتشان را پیش میبرند و شاید تنها جایی که این موضوع یک قدری با دشواری و کندی و در خیلی جاها کاملا با رکود مواجه است، حوزه فرهنگی و اجتماعی است چراکه نه معاون آن و نه دیگر بخشهای ستادی، عزم و اراده جدی بر همراهی و تعامل با کمیسیون مربوطه را ندارند و به همین علت، کارها به پیش نمیرود.
مشخصا با وجود تمام بیعملی و بیکفایتیهایی که در معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری موج میزند، وقتی شورا پیشقراول میشود و در مقام سیاستگذار موضوعی را دنبال میکند (که این موضوع میتواند به عنوان یکی از عملکردها و شاید حتی به نوعی به عنوان شاخص عملکرد در این دوره مطرح شود) معاونت فرهنگی و اجتماعی میآید مقابل این حرکت میایستد!
مشخصا مصداق این تقابل چیست؟
به عنوان مثال وقتی ما موضوع «سمن سراها» را دنبال میکنیم، این میتواند به عنوان یک حرکت شاخص برای دوره پنجم ثبت شود. در این اوضاع رکود وقتی شما چنین کاری را برای گروههای مدنی انجام بدهید، این به عنوان عملکرد فرهنگی این دوره در تاریخ خواهد ماند، همانطورکه وقتی شما از خیلیها بپرسید که عملکرد فرهنگی آقای کرباسچی چه بود، خیلیها به شما خواهند گفت که فرهنگسراها یکی از یادگارهای ماندگار او در شهرداری تهران بود.. به همین نسبت «سمنسرا» هم میتوانست یکی از یادگارهای این دوره باشد که متاسفانه معاونت فرهنگی و اجتماعی در اجرای چنین ایدههایی، بهترین حالت همراهی نمیکند و سکوت میکند!
پس با این شرایط نمیشود انتظار داشت که اگر کلیت شورا هم با اولویتبندی هزینهها، حوزه فرهنگی و اجتماعی را در اولویت آخر قرار دهد، ما بتوانیم اتفاق متفاوتی را رقم بزنیم و بتوانیم این حوزه را در اولویتبندیها جابهجا کنیم؛ اتفاقی که مکرر شاهد این هستیم مثلا در حوزه سلامت، محیط زیست و خدمات شهری و تعاملی که با حوزه تخصصیشان دارند رقم میخورد و با وجود اینکه ممکن است خیلی جاها نگاه کلیت شورا با کمیسیون یکی نباشد، اما امورات پیش میرود.
همین نسبت را شما در مورد تک تک کمیسیونها میتوانید شاهد باشید؛ مثلا کمیسیون شهرسازی و معماری با وجود اینکه خیلی جاها ممکن است نگاهش با نگاه کلیت شورا یکی نباشد، اما چون تعاملش با معاونت و حوزه تخصصیاش در شهرداری برقرار است، اموراتش به پیش میرود. اینجا متاسفانه ما به هیچوجه شاهد رقم خوردن چنین اتفاقهایی نیستیم...
درست است که اگر شهرداری روز اول درست گام برمیداشت، اگر میتوانست در این دوره اعتماد اجتماعی را جلب میکرد ولی شهرداری که الان پول ندارد حقوق کارمندهایش را بدهد، چرا از نگاه شما باید بتواند برنامههای اجتماعی را به خوبی اجرا کند؟
به دو دلیل ما باید در حوزه فرهنگی و اجتماعی همچنان فعال باشیم و هزینه کنیم؛ اولین دلیل این است که اساسا تفاوت و تمایز ما با دورههای پیشینمان در حوزه فرهنگی و اجتماعی بود و ما وعدهها و شعارهایی که از ابتدای دوره دادیم، عمدتا در این حوزه بود. ما که شعارهایمان در حوزه عمرانی نبود که بخواهیم الان برای عمران خیلی هزینه کنیم... یا اینکه در حوزه خدمات شهری شعار ندادیم... ما اتفاقا شعارها و وعدههایمان در حوزه فرهنگی و اجتماعی بود و مردم از ما انتظار داشتند که در این حوزه اقدامات قابل توجهی انجام بدهیم. قبول دارم که بخشی اش را تلاش کردیم و موانعی برای اجرای آن بود که به سرانجام نرسید، اما بخشی از آن هم به بیعملی حوزه اجرا در شهرداری برمیگردد.
وجه تمایز ما با دورههای پیشین، در این حوزه بود، با این وعدهها روی کار آمدیم و بنابراین باید حتما در این حوزه متفاوت هزینه میکردیم... دومین دلیل اینکه قانون از ما خواسته اموراتی را در حوزه فرهنگی و اجتماعی رقم بزنیم که قانونی باشد. ما حقوقخواندهها میگوییم که فرض بر این است که قانونگذار حکیم است؛ یعنی با یک حکمت، قانونی را وضع میکند. وقتی قانونگذار به شهرداری و شورا ماموریت و وظیفه داده که در حوزه فرهنگی و اجتماعی هزینههایی را انجام بدهد، فرضش بر این بوده که شما هر چقدر در حوزه فرهنگی و اجتماعی هزینه کنید، احتمالا از آن طرف کمتر در حوزههای دیگر مجبور به هزینه کردن خواهید شد؛ مثلا ما اگر در حوزه آموزش شهروندی بیشتر هزینه کنیم، از آن طرف برای جمعآوری و تفکیک پسماند هزینه کمتری خواهیم کرد.
اما در تمام کشورهای توسعهیافته هر هزینهای که برای آموزش و پرورش میشود، به همان میزان تولید ناخالص ملیشان افزایش پیدا میکند و رابطه مستقیمی در این زمینه وجود دارد، اما در کشور ما اینطور نیست. هزینههایی که برای آموزش پیشبینی میشود، بیشتر حیف و میل میشود و تاثیری در کاهش هزینهها یا افزایش درآمدها ندارد.
من در کمیسیون فرهنگی و اجتماعی موضوعی را مطرح کردم و گفتم ما یک اداره کل به نام «اداره کل آموزش شهروندی» داریم. وظیفه این اداره کل این است که بیاید شهروندان را نسبت به حقوق و تکالیفشان آگاه کند. اما متاسفانه با وجود این اداره کل، ما در همین حوزه فرهنگی و اجتماعی اداره کل سلامتی داریم که میآید آموزشهایی برای سلامت روان ارایه میدهد.
ما در خارج از حوزه فرهنگی و اجتماعی، سازمان مدیریت پسماندی داریم که یک معاونت فرهنگی دارد که میآید برای چگونگی تفکیک و امور مربوط به پسماند آموزش میدهد. ما در کنار همه اینها در معاونت حملونقل و ترافیک (چه در مترو و چه در تاکسیرانی) معاونتهای فرهنگی را داریم که خود آنها برای چگونگی استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، چگونگی مواجهه با ترافیک و... آموزش میدهند و در حوزه اطلاعرسانی اقدام میکنند.
این را شما در جاهای دیگر هم میتوانید مشاهده کنید. این تنوع و تکثر نهادهای مربوط به آموزش شهروندی حتما به ضد خودش تبدیل میشود، چون شما برای یک امر واحد به بخشهای مختلف بودجه میدهید و اینها در هزینه کردن این بودجه باهم رقابت میکنند. یک جاهایی بخشی از شهرداری، آموزش میدهد و یک بخش دیگر میخواهد در همان حوزه آموزشی را بدهد برای اینکه بگوید من برای هزینه کردن این بودجه شایستهتر هستم! محتوایش را تغییر میدهد و بالاخره نمیشود شما در یک مدیریت شهری با یک رویکرد، دو محتوای متفاوت در یک موضوع واحد داشته باشید.
اما اینها در رقابتهای درونسازمانی پیش میآید. من از همان سال تلاش کردم که تمام بودجه مربوط به آموزش شهروندی در همین اداره کل آموزش شهروندی متمرکز شوند، اما متاسفانه با مقاومت جدی (هم در شهرداری و هم تا حدی در درون شورا) مواجه شد؛ چراکه این در معاونتها و کمیسیونها وجود دارد و عملا هر کدام از کمیسیونها در حوزه تخصصی خودشان میخواهند ابزار و امکانات لازم را برای پیشبرد اهدافشان داشته باشند.
من میپذیرم که در اجرا حتما نقصهایی وجود دارد، اما این راهش حذف بودجه حوزه فرهنگی و اجتماعی یا اولویت انتهایی دادن به حوزه فرهنگی و اجتماعی نیست. راهش این است که این نواقص را اصلاح کنیم و مطمئنا اگر متولی حوزه فرهنگی و اجتماعی در اجرا (یعنی معاون محترم فرهنگی و اجتماعی) اراده، انگیزه و توان لازم را داشت، امروز شرایط خیلی متفاوت و بهتر بود و ما هم میتوانستیم با صدای بلندتری این بحثها را فریاد بزنیم. ما فرض کنیم که اصلا به هر دلیلی مدیریت شهری به این نتیجه رسیده که نباید در حوزه فرهنگی و اجتماعی هزینه کند یا لااقل باید هزینه کردن برای این حوزه را در اولویت انتهایی قرار بدهد.
اینجا صحبت کردن از اجتماعیتر شدن بودجه به نظرم بسیار ریاکارانه و منافقانه است؛ اینکه خود شما بدانید که بناست اولویت آخر را به این حوزه بدهید و در عین حال بیایید بگویید که بودجه ما اجتماعی شده، به نظرم اصلا حرف صادقانهای نیست. در عین حال ما وقتی وارد سرفصلهای بودجه میشویم، میبینیم که سال گذشته ما ردیفها و سرفصلهایی داشتیم که کاملا خرد شده و تفکیک وظایفی بود، اما امسال بعضی از این سرفصلها باهم ادغام شدند.
یعنی ما مشخصا در حوزه ورزش شهروندی و همینطور نشاط اجتماعی و همینطور اوقات فراغت شاهد این هستیم که شهرداری در لایحهاش چند سرفصل را با هم ادغام کرده و این ادغام سرفصلها دو پیام برای ما دارد. اولین پیامش این است که ما تفکیک این حوزهها برایمان اولویت و اهمیت ندارد و میخواهیم که بالاخره این اتفاقها هم بیفتد، اما اینها را ادغام میکنیم، چون تکتک این موضوعات آنچنان برایمان موضوعیت ندارند و یک کلیت موضوعیت دارد و این اصلا مطلوب شورا نیست؛ یعنی شورا معتقد است که هم ورزش شهروندی، هم اوقات فراغت، هم نشاط اجتماعی، هم دیگر سرفصلهایی که ادغام شدهاند، برای ما بهطور مجزا موضوعیت دارند و اگر اینها سرفصلهایشان تفکیک شود با حساسیت بیشتری میشود موضوع را دنبال کرد.
نکته دوم این است که وقتی شما این ادغام را انجام میدهید، ماجرا شبیه زمانی میشود که «محمود احمدینژاد» میخواست بودجه را کوچک کند و کلیگویی کرد. نتیجه این کلیگویی فرار از پاسخگویی است. چرا؟ چون شما وقتی میآیید یکسری سرفصل را ادغام میکنید و در اختیار خود معاونت قرار میدهید، آن وقت دیگر معاون محترم مکلف نیست که آن بودجه مربوط به ورزش شهروندی را حتما در اختیار سازمان ورزش قرار بدهد تا او هزینه کند.
میتواند به اقتضای شرایط و به سلیقه خودش، بودجه مربوط به ورزش شهروندی را مثلا به اداره کل سلامت بدهد که هزینه کند یا مثلا به اداره کل فرهنگی بدهد و این نظارت بر اجرای بودجه را بسیار سختتر میکند و به نظر من فساد را در اجرا افزایش میدهد. به این دو دلیل معتقدم که اتفاقا ادغام بعضی سرفصلها در حوزه فرهنگی و اجتماعی هم باز به نفع اجتماعی شدن و فرهنگیتر شدن بودجه نیست که اتفاقا این، علیه این وعده و شعار رقم خورده است.
بعضیها اعتقاد دارند که بودجه امسال خیلی شلخته است؛ یعنی چه از لحاظ ویرایشی و چه از لحاظ همین نکاتی که شما مطرح میکنید. شما در حوزه اجتماعی هم این آشفتگی و شلختگی را میبینید؟
بله، کاملا
از نظر شما این میزان شلختگی صرفا به خاطر تبصرههایی است که ذیل آن آمده؟ یا در کلیت آن وجود دارد؟
اگر با نگاه خوشبینانه نگاه کنیم، میتوانیم بگوییم که، چون حوزه برنامهریزی خواست ریلگذاری خودش را در مورد بودجه تغییر بدهد، این شلختگی به وجود آمد، اما اگر بخواهیم بدبینانه به موضوع بنگریم، میتوانیم بگوییم که معاونت برنامهریزی در تعامل با دیگر معاونتها برای نظارتناپذیرتر کردن امور اجرایی این شلختگی را به وجود آورده، چون تا شورای فعلی بخواهد ببیند که اوضاع به چه شکل پیش میرود و این شلختگی را بفهمد و بتواند عملا نظم خودش را در این بینظمی پیدا بکند، دوره به اتمام رسیده و خیلی کسی متوجه نمیشود چه اتفاقی در بودجه دارد میافتد.
شش ماهه دوم سال هم که عملا شورای بعدی (اگر بخشی از این ترکیب حفظ شود یا نشود، یا حتی اگر در متفاوتترین حالت ترکیب کاملا تغییر کند) به واسطه اقتضائات ابتدای دوره، اساسا متوجه این بودجه نخواهد شد؛ لذا شهرداری میتواند هرطور که دلش خواست این بودجه را هزینه کند و عملا این نظارتناپذیری مشکلات بیشتری را برای شهر به وجود خواهد آورد.
من نسبت به چگونگی اجرای بودجه پیشنهادی در سال ۱۴۰۰ خیلی نگران هستم و به خاطر همین هم روزی که آقای شهردار در صحن حضور پیدا کرد و بودجه را تقدیم شورا کرد، من پیشنهاد کردم که شورا کلیت بودجه را رد کند و مطمئن هستم که کمیسیونهای تخصصی (یعنی کمیسیونهای ششگانه) به همراه کمیسیون تلفیق نخواهند توانست در مدت محدودی که الان در اختیار داریم، بودجه را به ریل مطلوب آن برگردانند و حتما این اتفاق خواهد افتاد که کلیات بودجه، عملا در همان ریلی میرود که شهرداری در نظر گرفته و حالا ممکن است یکسری تبصرهها بالا پایین شود، یا یکسری ردیفها تغییر کنند و این هم حتما ما را به آن نقطه مطلوبی که میخواهیم نخواهد رساند.
در مجلس شورای اسلامی، بودجه کاملا زیر و رو شد و اگر شما عدد پیشنهادی در لایحه دولت را با عدد خروجی کمیسیون تلفیق مقایسه کنید، هیچ شباهت و نسبتی باهم ندارند، چون آنجا کاملا بودجه کوبیده شد و دوباره ساخته شد. اما ما در شرایط فعلی در شورا، این امکان را نداریم که بتوانیم بودجه را بکوبیم و دوباره بسازیم که اگر میتوانستیم این کار را بکنیم، حتما لازم بود که این اتفاق بیفتد و آن وقت هم میشد به کلیات بودجه رای مثبت داد...، اما با شرایط فعلی من شخصا به کلیات بودجه رای مثبت نخواهم داد.