
"امروز برخی نزدیکان افشین قطبی تلاش میکنند بستر حضور نزدیکان خود را در کادر فنی تیم ملی فراهم آورند تا از این طریق امتیاز ویژهای را در اختیار دوستان خود قرار دهند اما این افراد به آینده پیش روی خود و تیم ملی با هدایت افشین قطبی هرگز نگاه نمیکنند چون اگر این گونه بود حاضر نمیشدند بدین شکل در تیم ملی به دنبال منافع شخصی خود باشند."
انتخاب علیرضا منصوریان به عنوان مربی تیم ملی و دستیارافشین قطبی بار دیگر نگاهها رامتوجه ساختمان مشکی رنگ خیابان سئول میکند؛جایی که تصمیمگیریها از اتاقهای تو در توی این ساختمان 4 طبقه بیرون میآید و به نوعی تکلیف فوتبال را روشن میکند.اولین سوالی که پس از انتخاب علیرضا منصوریان به ذهن میرسد این است؛او به واسطه کدام تجربه در عرصه مربیگری حالا روی نیمکت تیم ملی مینشیند؟
معیار انتخاب منصوریان به عنوان دستیار افشین قطبی چه بود؟ عملکرد غیر قابل دفاع او در تیم پاس همدان که تنها کارنامه او در عرصه مربیگری بود یا تجاربی که از حضور در کلاسهای پی در پی مربیگری به دست آورده است؟علیرضا منصوریان چگونه سر از نیمکت تیم ملی در آورد؟با کدام ویژگی بارز فنی و چه دستاوردی؟انتخاب او بار دیگر ما را متوجه متولیان فوتبال میکند،آنها که مربیان تیم ملی را انتخاب میکنند،گروهی که معتقدیم با وجود انتقادهایی که طی ماههای اخیر میشد و توقع میرفت در جهت از بین بردن آن اقدامهای چشمگیری انجام شود در جهت معکوس گام برداشته و به قهقرا میرود.
چگونه میتوان مدافع این انتخابها بود؟چگونه میتوان علیرضا منصوریان را شایسته حضور در نیمکت تیم ملی دانست؟یک سوال فرعی هم داریم.اگر علیرضا منصوریان عنصری تاثیر گذار بود چرا باشگاه استقلال او را در ابتدای فصل به کار نگرفت؟مگر او متعلق به باشگاه استقلال نیست؟
اما در این بین نام دیگری تحت همین عنوان یعنی مربی بدنساز تیم ملی مقابل ما قرار میگیرد.نامی غریب و نامانوس !متولیلن فوتبال "محمد آزادی" را به عنوان مربی بدنساز تیم ملی معرفی کردند تا بیش از گذشته شگفت زده شویم."محمد آزادی" از کدام کانال سر از نیمکت تیم ملی در آورده است؟کسی او را میشناسد؟
***
تاسف بار است که میبینیم تصمیمگیران تیم ملی به جای از بین بردن انتقادها دست به انتصابهایی میزنند که هیچ توجیه فنی ندارد.در روزهایی که غالب مربیان باشگاهی به انتقاد از افشین قطبی پرداخته و فوتبالی که تیم ملی در بازیهای دوستانه و رسمی ارائه کرد را به نقد میکشند و حتی هیچ کس حاضر نیست به دلیل نداشتن سابقه و مقبولیت در میان اهالی فوتبال دست همکاری با او را صمیمانه بفشارد منصوریان از این فرصت استفاده کرد تا خود را به تیم ملی نزدیک کند. نام منصوریان ابتدا با تردید و گمانه زنیهای مرسوم در برخی رسانههای نزدیک به فدراسیون و افشین قطبی مطرح شد اما با گذشت حدود یک ماه از طرح نام او و پس از آرام شدن اوضاع و فروکش کردن انتقادهای سرسام آور او به شکل رسمی به عنوان دستیار افشین قطبی انتخاب شد!
تصور کنید همین امروز تمرین تیم ملی آغاز شده است،تقابل او با علی کریمی را در ذهن تجسم کنید.او با بازیکنانی که تا همین دیروز در باشگاه استقلال با آنها هم بازی بوده چگونه رفتار خواهد کرد؟مدت زمان طولانی از خداحافظی علی منصور نمیگذرد او هنوز در قالب یک مربی پوست نینداخته است حتی نتوانسته از فرصتی که در همدان نصیبش شد بهره ببرد و تواناییهای خود را بروز بدهد.اما به طرفه العینی سر از نیمکت تیم ملی در میآورد.
فوتبال ما را چه میشود؟چه قدر آسوده مردان خود را خرج میکند و این مردان چه آسان خود را در کانون سختترین آزمونها قرار میدهند و از آینده خود هیچ واهمهای ندارند.
***
روزی بیژن ذوالفقارنسب در یک برنامه تلوزیونی حاضر شد و گفت:"امیر قلعه نویی خیلی زود خرج شد.اونباید در برهه کنونی به عنوان مریی تیم ملی انتخاب میشد."پس از آن اما تیم ملی بر همان مدار حرکت کرد.انتخاب علی دایی به اعتقاد خیلیها حرکت در مسیر انتخاب شاید نا درست و زودهنگام و به تعابیر دیگر عجولانه امیر بود.علی دایی هم خیلی زود وارد چرخه تیم ملی شد و تاوانش را هم پس داد.امروز نیز نوبت به علی رضا منصوریان رسیده است شاید او هم به زودی با این انتقادها رو به رو شده که چرا به این سرعت سر از تیم ملی در آورد ؛حتی اگر به عنوان دستیار باشد.آیا انتخاب منصوریان پروسه صحیحی را طی کرده است؟
اگر امروز به این سوال پاسخ مثبت بدهیم دانش و توانایی بخش اعظمی از مربیان حاضر در تیمهای باشگاهی را زیر سوال بردیم.آنها که در لیگ کم سابقه ندارند و آن قدر پر سابقه نشان میدهند که حتی بتوانند جای سر مربی تیم ملی را بگیرند حالا چه رسد به دستیارش که بازه زمانی مربیگری در فوتبال ایران به 3 ماه هم نمیرسد!
***
امروز برخی نزدیکان افشین قطبی تلاش میکنند بستر حضور نزدیکان خود را در کادر فنی تیم ملی فراهم آورند تا از این طریق امتیاز ویژهای را در اختیار دوستان خود قرار دهند اما این افراد به آینده پیش روی خود و تیم ملی با هدایت افشین قطبی هرگز نگاه نمیکنند چون اگر این گونه بود حاضر نمیشدند بدین شکل در تیم ملی به دنبال منافع شخصی خود باشند، امروز اصغر حاجیلو سخت سنگ علیرضا منصوریان را به سینه میکوبد و از او به عنوان یک سرمایه نام میبرد تا شاید منتقدان او و منتقدان بی شمار قطبی از ورود منصوریان به دایره فنی تیم ملی گلایه نکنند اما بر این باوریم که هیچ کسی مثل حاجیلو به شکست منصوریان و قطبی فکر نمیکند چرا که اگر او به دنبال موفقیت این دو بود هرگز حاضر نمیشد سرمربی اخراجی پاس همدان را به عنوان گزینه مطلوب به سرمربی تیم ملی معرفی کند، اصغر حاجیلو این روزها هر آنچه که به زعم خود ایدهآل میبیند را به قطبی تلقین میکند تا سرمربی ناکام تیم ملی آن حرکت را انجام دهد تا حاجیلو مرد پیروز نیمکت تیم ملی در رسیدن به امیال شخصیاش باشد!