فاطمه هاشمی در مراسم «چهارمین سالگرد درگذشت آیتالله هاشمیرفسنجانی» دلنوشتهای را قرائت کرد که متن آن به شرح زیر است:
و السابقون السابقون اولئک المقربون
در چهارمین زمستان فقدانت در کنار تو و مرادت گرد هم آمدهایم به یاد روزهای خوشی که با او بودی و از او میگفتی؛ همه حسرت آن روزها را میخوردند. از زمانی که پا به عرصه وجود گذاشتی و خود را شناختی در همسایگی امام قرار گرفتی آنهم به دست سرنوشت.
با او خوشی و ناخوشی را تجربه کردی. در دورانی که از پدر معنوی فرزانهات دور بودی با امید به روزگاری که این همجواری تکرار گردد سعی و کوشش نمودی و همه سختیها و شکنجههای خارج از توان را تحمل کردی و دم بر نیاوردی بلکه عاشق وار میخواستی ریشه نهال نورس را با همرزمان و همفکران است از آب و گل و به بار در آوری و به بار به بنشانی تا شاخههای این درخت تنومند به آسمان برسد و ریشهدار گردد تا بتوانی دوباره زیر این آسمان پهناور که برای همه جهانیان جایی دارد در همسایگی معشوقهات قرار بگیری.
باز این همجواری دوام زیادی نداشت و این بار نه مانند گذشته بلکه با تعداد قلیلی راه پر پیچ و خمی را ادامه دادی. هر روز با آدمکهایی روبرو شدی که همانند برادران یوسف چاههای تهمت و تحریف و دروغ و دشنام را برایت ایجاد کردند و همانند برادران یوسف در مقابلت ایستادند ولی تو سرافراز درآمدی.
آری، سپری شدی در مقابل پیکانها و با تمام انحرافاتی که در جامعه ایران از خط امام دیدی. هر گونه ظلم را به جان خریدی که حافظان تفکر باشی تا جایی که جان خود را بر سر آن دادی و برای بار سوم در کنار امام خانه گرفتی ولی این بار ابدی و بدون هیچ نگرانی و با آرامش و اطمینان کامل.
امروزه حسودان و حسرت به دلان از اینکه یوسف و دردانه امام باز هم در جوار مراد خودش آرمیده تاب و توان از کف دادهاند. این آتش خشم که به جانشان افتاده هرگز فروکش نخواهد کرد چرا که میدانند تو در جهان باقی نیز در همسایگی امام نزد خدای خویش راضی و خشنود زندگی دیگری را آغاز کردی.