
فرارو- تصور کنید 5 میلیون نفر از ساکنان تهران از شهر خارج شوند، چه اتفاقی میافتد؟ چه تصویری از پایتخت در ذهن ایجاد میشود؟ کوچههای خلوت، خانههای خالی از سکنه، ترافیک روان و... راستی تا به حال فکر کردهاید که دولت با این همه خانهخالی چه میکند؟
به گزارش فرارو، روزگاری برای مبارزه با افزایش قارچوار جمعیت تهران پیشنهاد تغییر پایتخت مطرح میشد، اما در چند وقت اخیر رییس جمهور یک راست سر اصل مطلب رفت و گفت "5 میلیون نفر باید از تهران خارج شوند" همین اظهار نظر تمام دستگاههای دولتی را هم به تکاپو انداخت.
وزیر علوم از طرح انتقال دانشگاه ها به خارج از تهران خبر داد و وزیر اقتصاد از تسهیلات ویژه برای کارمندانی که از تهران خارج شوند پرده برداری کرد، معاون اول نیز بیکار ننشست و به قزوین رفت تا با تمجید از این شهر از انتقال وزارت خانه ها به شهرهای دیگر سخن گوید.
خالی کردن پایتخت که نام علمی آن مهاجرت معکوس است این روزها به دغدغه تهرانیها بدل شده است، از تاکسی گرفته تا پارک از بازدیدهای خانوادگی تا دیدارهای خیابانی با دوستان همه و همه یا سخن از زلزله است و یا تخلیه شهر.
اما کارشناسان امر نیز در این مدت بیکار ننشستند و به بررسی این پدیده غیر معمول پرداختند یعنی مهاجرت معکوس آن هم با افزایش تسهیلات ویژه برای مهاجرت کنندگان، گویی آنهایی که جانشان را دوست دارند و قصد خروج از تهران را دارند، خونشان رنگین تر از بقیه شهروندان است و باید تسهیلات ویژه دریافت نمایند.
اما یک کارشناس نظر جالبی را مطرح می کند؛ او معتقد است تسهيلاتي كه براي مهاجرت معكوس پايتختنشينان در نظر گرفته شده، از يكسو در مقايسه با جذابيتهاي فعلي تهران ناچيز است و از سوي ديگر ميتواند زمينه تشديد مهاجرت يكباره ساكنان شهرستانهاي اطراف پايتخت را درپي داشته باشد كه ممكن است براي استفاده از مزاياي در نظر گرفتهشده به تهران بيايند و بلافاصله درخواست انتقال را مطرح كنند.
معاون شهردار تهران كه احتمال تشديد مهاجرت به پايتخت در صورت اجراي تصميم جديد دولت را عنوان كرده است، در اين زمينه گفت: «تجربه جهاني نشان ميدهد كه هيچ كشوري موفق نشده جمعيت ابرشهر خود را كاهش دهد و در بهترين حالت پايتخت سياسي و اقتصادي كشورها منتقل شده است.»
از سوی دیگر یک استاد اقتصاد پیشنهاد عجیبی مطرح میکند او معتقد است برای کاهش جمعیت تهران باید هزینه زندگی را بالا برد نه این که تسهیلات خروج را افزایش داد.
علی دادپی در این باره نوشت: «تهران فقط یک فیش حقوقی و یک ساختمان اداری نیست. تهران یک کلانشهر است که هزاران فرصت شغلی و درآمدی را به ساکنانش وعده ميدهد و زیرساختی از ارتباطات اجتماعی و تجاری و بانکی را در اختیار ايشان قرار ميدهد که در کشور بینظیر است. انگیزه ماندن در تهران قوی است و بسیار هم قوی است و کارکنان دولت هم از اين قاعده مستثنا نیستند.»
وی در ادامه اضافه کرد: «اولین گام واقعی برای کاهش جمعیت شهر تهران پذیرفتن اين واقعیت است که اهالی باید هزینه واقعی زندگی دراين کلانشهر را بپردازند؛ چرا کهايشان هستند که ميخواهند در اين شهر زندگی کنند. پس سیاست واقعبینانه برای کاهش جمعیت شهر تهران دادن اختیارات کافی به شورای شهر تهران برای اخذ عوارض و مالیاتهای متناسب با هزینه ارائه خدمات عمومي و تمرکززدایی از دولت است.»
این استاد دانشگاه در پایان نوشت: «تنها زمانی ميتوان انتظار تغییر چشمگیر در جمعیت شهر تهران را داشت که سیگنال هزینه زندگی در تهران به روز شده باشد و در نتیجه خانوارها در تصمیم خود برای زندگی در تهران و مصرف اين کالای پرزرقوبرق آلوده تجدیدنظر کنند.»
در این میان برخی از صاحب نظران از منظر دیگری به مسئله پرداختند سخنگو و نماینده کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی اظهار کرد اجرای یک تصمیم ناگهانی بدون انجام کار تحقیقاتی و برنامهریزی جامع امکانپذیر نخواهد بود.
رحمانی در ادامه تاکید کرد: «نمیتوان با ارائه تسهیلات به افرادی که در حال حاضر در تهران اقامت دارند، آنها را به مهاجرت تشویق کرد؛ چراکه این مساله باعث تبعیض بین افرادی که درحال حاضر در شهرستانها هستند میشود و اين خود مشکلاتی را در پی دارد.»
در میان این اظهار نظرهای متفاوت و متعدد این پرسش مطرح میشود که چرا دولت ناگهان تصمیم به انتقال 5 میلیون نفر از پایتخت را گرفته است؟ آیا دولت نمی توانست با طرحهایی هم چون انتقال پایتخت بدون ایجاد شوک در جامعه کار خود را عملی نماید.
قطعا با انتقال پایتخت بسیاری از فشار جمعیتی از تهران کاسته میشد و این گونه نیز شوک به شهروندان وارد نمیگشت، آیا دولت نمی توانست با آرامی و بدون جنجال این طرح را اجرا نماید؟ به نظر میرسد با جنجالی شدن این طرح عملی شدن هر طرح و برنامهای در این زمینه نیز تحت شعاع قرار میگیرد.