نتایج پژوهشهای مختلف در ایران نشان میدهد مراکز کاریابی نقش بسیار کوچکی در اشتغال داشته است (کمتر از پنج درصد) و با مسائل اساسی مواجههاند که کارآیی لازم را در بازار کار ندارند، این مسائل عبارتاند از:۱- نداشتن ثبات در اقتصاد کلان (واسطهگری و دلالی به جای تولید) ۲- ضعف در صنعت و تکنولوژی پایین۳- تقدم درآمد بر ارائه خدمات (ارائه خدمات ناکافی) ۴- تقدم روابط بر ضوابط ۵- فساد بوروکراتیک ۶- عدم اعتماد.
یافتن شغل چگونه امکانپذیر است؟ مسیرها و کانالهای جستوجوی شغل کداماند و جویندگان کار اطلاعات لازم برای استخدامشدن را از کجا کسب میکنند؟ یک امکان این است که متقاضیان کار از کانالهای رسمی مانند دفاتر کاریابی، سایتهای کارجویی و آگهیهای استخدام، از فرصتهای شغلی اطلاع کسب میکنند و متقاضی آن میشوند. امکان دیگر این است که جویندگان شغل از طریق شبکه روابط اجتماعی خود (دوستان، آشنایان نزدیک و دور) مشغول کار میشوند.
جستوجوی شغل از مسیرهای رسمی
روزنامه شرق در ادامه نوشت: مسیرهای رسمی جستوجوی شغل عبارتاند از آگهیهای استخدام دولتی و مراکز مشاره شغلی و کاریابی. مراکز کاریابی با هدف کاهش هزینه مبادله ناشی از استخدام نیروی کار برای بنگاه و کاهش هزینه کاریابی برای جویندگان کار تأسیس شدهاند؛ بهعبارتی هدف اصلی مراکز کاریابی واسطهگری شغلی است، به اینمعنا که بهعنوان حلقه واسط بین عرضه و تقاضای نیروی کار عمل میکنند؛ بهگونهای که کارگر شغل مورد نیاز و کارفرما نیروی کار مدنظر خود را به دست میآورد. علاوهبراین، مراکز کاریابی با در اختیار قراردادن اطلاعات به جویندگان کار و کارفرمایان موجب کارآمدی اقتصاد و بازار کار میشوند.
مراکز کاریابی از اوایل سالهای قرن بیستم بهتدریج شکل گرفتهاند، اما بعد از جنگ جهانی دوم شکلگیری و ایجاد مراکز کاریابی با شدت بیشتری انجام شده است. بهطورکلی، دولتها در مواجهه با مسئله بیکاری، مراکز کاریابی را توسعه بخشیدند و اقداماتی صورت گرفت تا این مراکز بتوانند بهشکل سنجیدهتر و مؤثرتری مشکل بیکاری را کاهش دهند. مراکز کاریابی تقاضاکنندگان نیروی کار (بنگاه) و عرضه کنندگان نیروی کار (خانوار) را به هم میرسانند و هزینه جستوجو را ازطریق صرفهجویی در وقت، انرژی و هزینه برای دو طرف کاهش میدهند.
مراکز کاریابی، نیروی کار را با مشاغل خالی هماهنگ میکنند؛ برای مثال، یک جوشکار بیکار با فرصت شغلی خالی در صنعت فولاد بهخوبی جور میشود، مراکز کاریابی این عرضه و تقاضا را به هم متصل میکنند و در قبال این اتصال و اطلاعاتی که باعث بههمرسیدن ایندو میشود، حقالزحمه دریافت میکنند.
جستوجوی شغل از طریق شبکههای اجتماعی (کانالهای غیررسمی)
بسیاری از افراد اطلاعات شغلی را نه از مسیرهای رسمی مانند کاریابیها، بلکه از روابط اجتماعی با دیگران به دست میآورند. روابط اجتماعی با دیگران منبع اطلاعاتی مهمی در تخصیص فرصتها است؛ بهعبارتی منشأ بسیاری از فرصتها در رابطههای اجتماعی، همکاران، دوستان و اعضای خانواده است. برایناساس گروهی از افراد با استفاده از روابط اجتماعی از فرصتهای شغلی اطلاع پیدا میکنند و مشغول بهکار میشوند.
گستردگی روابط اجتماعی منبع اطلاعاتی مهمی برای یافتن فرصتها است. نظریهپردازان شبکه از جمله گرانووتر، ولمن، لین و بارت بر اهمیت شبکه روابط اجتماعی در یافتن فرصتها و اطلاعات ارزشمند زندگی تأکید بسیاری دارند و مطالعات گستردهای انجام دادهاند. گرانووتر در دو اثر مشهور خود، «قدرت روابط ضعیف» (۱۹۷۳) و «یافتن شغل» (۱۹۷۴)، به تحلیل سازوکارهایی اجتماعی که بر مباحث اقتصادی اثرگذار است، میپردازد.
گرانووتر در کتاب «یافتن شغل» کارآمدی روابط اجتماعی را در بازار کار بررسی کرد. او بازار کار افرادی را بررسی کرد که در چند سال گذشته در سمتهای مدیریتی، شغلهای تخصصی و فنی مشغول به کار شده بودند. گرانووتر درصدد یافتن پاسخ به این پرسش بود که آنها شغلهایشان را چگونه پیدا کردهاند؟ دادههای جمعآوریشده با کمال تعجب نشان داد که بیش از نیمی از پاسخگویان جایگاه شغلیشان را ازطریق ارتباطهای شبکهای شخصی به دست آوردهاند و این نشان میدهد که روابط شخصی برای یافتن شغل نقش بسیار مهمی دارد. نتایج گرانووتر نشان داد روابط ضعیف بیش از روابط قوی در شغلیابی افراد مؤثر بوده است.
روابط ضعیف شامل آشنایان و دوستان دور است که هرازگاهی با آنها در ارتباطاید و روابط قوی دوستان نزدیک و اعضای خانواده است که مدام و مستمر با آنها در ارتباط هستید. اما چرا قابلیتهای ضعیف برای یافتن شغل بیش از ارتباطهای قوی اهمیت دارد؟ پاسخ را میتوان در ساختار شبکه یافت.
افراد در ارتباطهای قوی به ظاهر یکدیگر را خوب میشناسند، علایق مشابه دارند، زمان زیادی با یکدیگر گذراندهاند و به اصطلاح، با هم باندی را میسازند. کسانی که به یکدیگر نزدیکاند عمدتا اطلاعات مشابهی دارند که برای هر یک از اعضای گروه و بهتبع آن برای شغل تازه حاوی چیز تازهای نیست. برخلاف این، افرادی که انسان با آنها فقط کمی وقت میگذراند، آنها را کم میشناسد و در محافل شغلی دیگر رفتوآمد دارد به اطلاعاتی دسترسی دارد که واقعا نو هستند؛ بنابراین هر چه ارتباط کنشگر ضعیف باشد ارتباطهای غیرمستقیم او بیشتر است و ازطریق این ارتباطها بهتر میتواند به اطلاعاتی دسترسی داشته باشد که حاوی افکاری با منشأ کاملا متفاوت هستند.
نتایج پژوهشهای مختلف در ایران نشان میدهد مراکز کاریابی نقش بسیار کوچکی در اشتغال داشته است (کمتر از پنج درصد) و با مسائل اساسی مواجههاند که کارآیی لازم را در بازار کار ندارند، این مسائل عبارتاند از: ۱- نداشتن ثبات در اقتصاد کلان (واسطهگری و دلالی به جای تولید) ۲- ضعف در صنعت و تکنولوژی پایین ۳- تقدم درآمد بر ارائه خدمات (ارائه خدمات ناکافی) ۴- تقدم روابط بر ضوابط ۵- فساد بوروکراتیک ۶- عدم اعتماد.
متصدیان دفاتر کاریابی معتقدند بیاعتمادی نیروی کار تحصیلکرده به این نکته برمیگردد که کانون نیروی کار تحصیلکرده در سازمانها و نهادهای دولتی، خدمات عمومی و شرکتهای بزرگ وابسته به دولت است و فرصتهای شغلی در این سازمانها به دفاتر کاریابی اعلام نمیشود، درحالیکه بنگاههای کوچک خواهان بهخدمتگرفتن نیروی کار ساده هستند و بیشترین ارتباط را با مراکز کاریابی دارند. نتیجه اینکه مسئله مهمی در بازار کار نیروی کار تحصیلکرده جلب توجه میکند و آن هم این است که فرصتهای شغلی بسیار محدود در بخش خصوصی برای فارغالتحصیلان وجود دارد.
دادههای این پژوهش نشان میدهد بخش خصوصیِ تولیدی حضور مؤثری در بازار نیروی کار تحصیلکرده ندارد. نتیجه اینکه نیروی کار تحصیلکرده در ابتدای شکلگیری دفاتر کاریابی بیشترین ارتباط و مراجعه را به این مراکز داشتهاند، اما به دلیل اینکه مطالبات و نیازهای شغلی آنها پاسخ دادهنشده مراجعات آنها روزبهروز در حال کمشدن است. اما چرا دولت سعی در حفظ این مراکز با هزینه زیاد دارد؟ برای این که مسئولان که با درخواستهای متعدد شغلی از طرف مردم مواجه هستند، همه را به مراکز کاریابی ارجاع میدهند و این مراکز تبدیل به پیچ و مهره بوروکراسی دولتی شده است.