«۱۴۰۰»، حالا مدتی است که دیگر تنها یک عدد نیست؛ بهویژه در ادبیات رسانهای و بستر بحثِ سیاسی مطرح شود. حالا چندصباحی است که هربار سری به اخبار بزنید، احتمالا لابهلای تیتر و عناوین اصلی، بهدفعات با این عدد چهاررقمی مواجه میشویم که البته حالا دیگر صرفا یک عدد نیست و بیش از آنکه به عالم ریاضیات مربوط باشد، به فضای سیاست ارجاع میدهد و مشخصا بحث از «انتخابات»؛ انتخاباتی که قرار است واپسین جمعه بهار نخستین سال سده آینده برگزار شود و سال صفر قرن ۱۵ را به سالی سرنوشتساز بهلحاظ سیاسی تبدیل کند.
اعتماد در ادامه نوشت: چه آنکه این انتخابات، به هر شیوه و کیفیتی برگزار شود و خروجیاش، هر کسی باشد، قرار است مهمترین مقام اجرایی مملکت دستکم تا افق ۱۴۰۴ مشخص شود و همین بهتنهایی کافی است که وقتی از «۱۴۰۰» میگوییم، بسیار بیش از این مراد کنیم. اما ازقضا این تنها مفهومی نیست که «۱۴۰۰» به آن ارجاع میدهد و آنچه این ماهها که هر روز، بارها از این عدد چهاررقمی در اخبار و تحولات سیاسی میشنویم، کمتر مورد توجه قرار میگیرد، آن است که همزمان با تعیینسرنوشت ساکن مهمترین ساختمان میدان «پاستور» تهران برای مدیریت مملکت، سیاستمداری نیز به «بهشت» میرود تا اداره پایتخت را به عهده گیرد.
شهردار پایتخت البته شبیه به رییسجمهوری مملکت با رای مردم انتخاب نمیشود، اما این دورههای گذشته، وقتی شهروندان برای انتخاب رییسجمهوری منتخبشان به حوزههای رایگیری میروند، کنار صندوقی که برای جمعآوری آرای مردم برای انتخاب رییسجمهوری قرار گرفته، معمولا صندوق دومی هم هست که رایدهندگان آرایشان برای انتخاب اعضای شوراهای شهر و روستا را در آن میاندازند تا خروجی رای اکثریت، اعضای «پارلمانهای شهری» را مشخص کند و بعد، این پارلمانهای شهری علاوه بر اموری که بنابر قانون برعهده دارند، بهنیابت از شهروندان تعیین میکنند که چه کسی شهردار شود؛ روندی که چنانچه اشاره شد اگرچه بهطور مستقیم به اینکه چهکسی شهردار شود، مربوط نیست.
اما بیراه نیست اگر بگوییم انتخاب شهردار، ازقضا مهمترین وظیفه منتخبان ملت در شوراهای شهر و روستاست و از این روست که وقتی از این انتخابات صحبت میکنیم، بهواقع از سیاست میگوییم، نه مسائل شهری و شهروندی؛ آنهم اگر این شهر، پایتخت یا کلانشهری باشد اینسو و آنسوی مملکت و آن شهروندان، پایتختنشینان یا ساکنان کلانشهرها.
«بهشت» زیرسایه «پاستور»
۷ ماه و ۲۷ روز مانده به برگزاری آنچه حالا مدتی است در ادبیات سیاسی-رسانهای در «۱۴۰۰» خلاصه شده و عملا به دو انتخابات مهم ریاستجمهوری و شوراهای شهر ارجاع میدهد، اگرچه تا دلتان بخواهد از اولی میشنویم و سیاهه کاندیداها و سیاستمدارانی که برای ریاستجمهوری خیز برداشتهاند، دست پایین ۲۰ تا ۳۰ نفر و دست بالا حتی تا ۵۰ نفر هم میرسد، اما صحبت چندانی از دومین انتخابات نیست و حتی درباره اینکه گزینههای اصلی دو جناح سیاسی اصیل کشور، دستکم برای سرلیستی فهرست انتخابات شورای شهر تهران و شهردار پایتخت کدام سیاستمداران هستند، روشن نیست و کمتر از این میشنویم که احزاب اصلاحطلب و اصولگرا چه نقشهای برای دو ساختمان شورای شهر و شهرداری واقع در خیابان «بهشت» در سر دارند.
سکوتی که البته الزاما بهمعنای بیخبری و انفعال نیست و حالا آنطور که از پیگیریها از بعضی چهرههای اصلاحطلب و اصولگرا و چند حزب چپ و راست پیداست، حداقل میتوان گفت اصولگرایان بیکار ننشسته و همانطور که چندماهی است سخت سرگرم انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ شدهاند، مشغول برگزاری جلسات و رایزنیهای انتخاباتی برای انتخابات شورای شهر ۱۴۰۰ نیز هستند.
سکوت اصلاحطلبانه «اتحاد»
بماند فضای رقابت و فعالیت در این انتخابات نیز تابعی از آنچه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری شاهدیم، از تفاوتی آشکار میان دو جناح حکایت دارد و اصلاحطلبان اگرچه بنا ندارند به همین منوال تا پایان خرداد ۱۴۰۰ روزگار بگذرانند، اما دستکم تاکنون چندان تحرکی در ارتباط با انتخابات شورای شهر از خود بروز ندادهاند. آنهم درشرایطی که ۴ سال پیش در چنین مقطعی، شاید هیچ حزب اصلاحطلبی پیدا نمیشد که سرگرم بحث انتخابات شوراهای شهر نباشد.
اما حالا اتحاد ملت به عنوان یکی از مهمترین احزاب اصلاحطلب تا امروز هیچ نشست جدی و مهمی به این منظور برگزار نکرده و علت این تفاوت آشکار میان آنچه امروز شاهدیم و آنچه ۴ سال پیش در چنین روزهایی رقم خورد، آنطور که حسین نورانینژاد گفته، تفاوتی است که فضای سیاسی آن روزها با امروز داشته است. سخنگوی حزب اتحاد ملت البته در عین حال گفته که تا چند هفته دیگر احتمالا اتحادیها کمکم به بحث انتخابات شوراها نیز ورود خواهند کرد.
«اعتمادملی»؛ یک هفته پیش از آغاز
این اوضاع، اما تنها مختص اتحادیها نیست و آنطور که اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی حزب اعتمادملی میگوید این حزب اصلاحطلب نیز تاکنون بهصورت جدی برای ورود به رقابت انتخابات شوراها اقدام نکردهاند. هرچند گرامیمقدم از برگزاری نشستی که قرار است روز سهشنبه هفته آینده برگزار شود به «اعتماد» خبر داده و گفته که این جلسه احتمالا نخستین نشست حزب اعتماد ملی با دستورکار انتخابات شوراها خواهد بود.
برای «بهشت» در پوشش «پاستور»
آنسوی میدان، اما اوضاع یکسر متفاوت است و همانطور دستیابی به اجماع و معرفی یک کاندیدای واحد از میان صف طویل متقاضیان، معضل اصلی اصولگرایان است، رسیدن به فهرست واحد برای انتخابات شوراها و مهمتر از آن، حمایت یکپارچه از یک گزینه برای شهردار آینده پایتخت، به دردسر اساسی دستراستیها بدل شده و شاید آنچه اوضاع را برای آنها از آنچه تصور میشود، پیچیدهتر میسازد آن است که ازقضا برخی کسانی که این روزها به عنوان یکی از دهها کاندیدای اصولگرا برای انتخابات ریاستجمهوری در رسانههای وابسته به این جناح سیاسی تبلیغ میشوند، فضای سیاسی-رسانهای انتخابات ریاستجمهوری را صرفا فضایی برای معرفی خود در شأن و قامت کاندیدای شهرداری تهران میبینند و آمدهاند که میانه مسیر «پاستور»، بهسوی «بهشت» تغییر مسیر دهند.
کاندیداهایی که ازقضا ازجمله جوانترهای سیاهه کاندیداهای اصولگرایان هستند و شاید بتوان به سعید محمد در قامت گزینهای با سابقه نظامی و مهرداد بذرپاش به عنوان کاندیدایی بدون این سابقه اشاره کرد که این روزها همچون گزینههای جدیتر انتخابات ریاستجمهوری، سهمی ثابت از اخبار رسانههای اصولگرا دارند و جالب آنکه این رسانهها بعضا در این پروپاگاندای انتخاباتی چنان افراط میکنند که صداقت خبررسانی نیز نادیده میماند.
شبیه به آنچه دیروز در بازتاب خبر حضور فرمانده قرارگاه خاتم در فراکسیون محرومیتزدایی رقم خورد و خبرگزاری اصولگرای مهر، بهنقل از سعید محمد تیتر زد که «آمادگی کامل داریم با قدرت جایگزین وزارت جهاد کشاورزی شویم»؛ آنهم درحالی که فارغ از بیپایه بودن مفهومی و خلاف قانون بودن آن، این جمله نهتنها در تیتر دیگر رسانههای اصولگرا ازجمله فارس و تسنیم تکرار نشد، بلکه حتی در متن خبری که آنها منتشر کردند، وجود نداشت.
نواصولگرایان؛ از «بهارستان» تا «پاسداران»
همزمان، اما درحالی که شنیدههای خبرنگار «اعتماد» از نقش کلیدی سردار جمالالدین آبرومند، دستیار رییس مجلس یازدهم در حوزه خدمت و پیشرفت در برنامههای انتخاباتی قالیباف و برگزاری جلساتی در ساختمان مشروطه پارلمان واقع در میدان «بهارستان» حکایت دارد، یک پایگاه خبری از مسوولیت تازه سردار مرتضی طلایی برای پیشبرد برنامههای قالیباف در انتخابات شورای شهر و برگزاری جلساتی در ساختمانی واقع در خیابان «پاسداران» خبر داده است.
آنطور که پایگاه خبری دیدهبان ایران خبر داده، طلایی بههمراه تیم اجرایی قالیباف وقتی که ساکن «بهشت» بود، سرگرم معرفی کاندیدایی برای شهرداری است و ظاهرا تاکنون چهرههایی، چون جواد شوشتری، رییس دفتر شهردار، علیرضا جاوید معاون عمرانی و شهردار منطقه یک و پژمان پشمچیزاده معاون شهرسازی شهرداری تهران به این عنوان مطرح شدهاند.
«اعتماد» البته باتوجه به آنکه بهرغم تلاش مکرر موفق به صحبت با مرتضی طلایی نشد، قادر نیست این خبر را بهصورت مستقل تایید کند، اما آنچه میدانیم، نقشی است که مرتضی طلایی از دوره چهارم شورای شهر در شورایاریها داشته و جالب آنکه در این بازه زمانی حدودا ۴ ساله شورای پنجم هم این شبکه گسترده ارتباطی را بهمیزانی قابلتوجه حفظ کرده است.
استقلال بهشیوه سنتیها
آنچه در اهداف انتخاباتی جریان قالیباف یا به اصطلاح «نواصولگرایان» تعریف شده، اما الزاما با آنچه فیالمثل طیف سنتی جناح راست و دیگر خردهجریانهای رنگارنگ اصولگرا در سر دارند، یکی نیست. چنانکه حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب موتلفه و ازجمله چهرههای شاخص طیف سنتی جناح راست گفته که نه حزب موتلفه و نه حتی مجموعه اصولگرایان در سازوکاری که به «شورای ائتلاف» معروف است، هنوز وارد مصادیق انتخاباتی نشدهاند.
او البته از جلسات و مذاکراتی درمورد شورای شهر پایتخت و دیگر شهرهای استان تهران گفته و در عین حال از این خبر داده که موتلفهایها بنا دارند تصمیمگیری درباره هر استان را به دفتر حزب در همان استان واگذار کنند و حتی از این احتمال سخن گفته که حزب موتلفه، دستکم در برخی نقاط، با فهرستی مستقل وارد انتخابات شود. هرچند تاکید کرده برای دستیابی به اجماع با دیگر احزاب جناح راست تلاش میکنند. هرچه باشد پیچیدگی کار محافظهکاران را در این و هر انتخاباتی، طیفهای رنگارنگ و خردهجریانهایی رقم میزنند که هرکدام بهنحوی خود را داعیهدار اصولگرایی میدانند.
آنچه، اما در سرنوشت انتخاباتی دو جناح مشترک است، تحولاتی است که در این ۷ ماه و ۲۷ روز پیشرو رخ خواهد داد و ازقضا آنطور که اسماعیل گرامیمقدم گفته، اگر نگوییم مهمترین، دستکم نخستین مورد از این تحولات، انتخاباتی است که کمتر از ۲ هفته دیگر و البته آنسوی کره خاکی و در ینگه دنیا برگزار خواهد شد.