فرارو- عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی و فعال اصلاحطلب بار دیگر در یادداشتی در روزنامه اعتماد با هدف گشودن راهی برای حل مشکلات خواهان کنارهگیری رئیس جمهور شد. پیشنهادی که یک بار دیگر در آذر ماه ۹۸ مطرح کرده بود.
به گزارش فرارو، او در این یادداشت با اشاره به طرح ایده برکناری رئیس جمهور در ده ماه پیش نوشت: اصولگرایان که در خلوت خود از این ایده قند در دلشان آب میشد، به علت تناقضات فکری و تحلیلی، در عیان با آن مخالفت کردند و حتی مخالفت شدیدی کردند! و این از عجایب سیاست در ایران است که جناح غالب سیاست در آن نیز به علل روشنی که ناشی از تناقضات فکری و رفتاری آنها است، دوگانه برخورد میکند. دوگانگی برخورد برخی منتقدان تا حدی قابل فهم است، چون باید ملاحظه خیلی از خطرات را بنمایند، ولی دوگانگی شدید جناح صاحب قدرت را فقط باید در ایران دید.
وی همچنین وضعیت دولت را پس از روی کار آمدن مجلس یازدهم چنان استخوان در گلو گیر کرده تعبیر کرده است که به ادعای خود مجلسیها به تحمل دولت البته از روی ناچاری و نه اختیار منجر شده است. همین ادعا نیز موجب شده بود تا عبدی در یادداشت دیگری در تیر ماه با عنوان «تحمل لازم نیست استیضاحش کنید» ایده استیضاح روحانی را مطرح کند کاری که البته در عمل رهبری اجازه آن را به مجلس ندادند.
به گفته عبدی حالا پس از گذشت ده ماه، وضعیت کشور بهتر نشده که بدتر شده و چشم اندازها تیرهتر شده است «بنابراین عاقلانه نیست که این وضع ادامه یابد.» از این منظر «تداوم وضعیت و شکاف موجود جز تضعیف بیشتر و از دست دادن فرصتهای سیاسی برای کاهش مشکلات نتیجه دیگری نخواهد داشت. از این رو حالا که اصولگرایان غالب، قدرت و اراده استیضاح را ندارند، پیشنهاد میکنم که روحانی شخصا دست به کار شود. کنار رفتن نه به معنای اعتراض، بلکه به معنای گشودن راه برای حل ماجرا.»
او با توجه به استعفای دیوید کامرون نخستوزیر بریتانیا هنگامی که رفراندوم برگزیت رای آورد و جانشینی ترزا می، این استعفاها را «اعتراضی» ندانست بلکه «راهگشا» نامید. به نظر عبدی هر اتفاقی که در انتخابات رخ دهد، «نیازمند مدیریتی سیاسی در ایران است که برای آن برنامه داشته باشد. بدون شک و تردید این مدیریت به روحانی و تیم او سپرده نخواهد شد و با حضور آنان نیز چنین مدیریتی را دیگران نیز نمیتوانند عهدهدار شوند. بهتر است که مدنی رفتار شود و برای ۱۰ ماه باقیمانده شخص دیگری عهدهدار حل این مشکل شود. حداقل به خاطر مردم و کشور کاری باید کرد. اگر برای حل مشکلات و گرانی آدرس کاخ سفید داده میشود، در این صورت کسی که قادر به گفتگو با آن نیست باید کنار برود و راه را باز کند تا دیگران اقدام کنند. حداقل به خاطر کشور و مردم چنین کنید.»
طرح این ایده در حالی است که او ده ماه پیش در ۱۷ ام آذرماه نیز چنین پیشنهادی را مطرح کرده بود. البته پیشنهاد عبدی پیشتر توسط سعید حجاریان دیگر سیاستمدار اصلاحطلب نیز مطرح شده بود. حجاریان با اشاره به اینکه در کشور «حاکمیت دو گانه» وجود دارد، گفته بود شاید «پایان دادن به این معضل، از معبر استعفای رئیس جمهور و برگزاری همزمان دو انتخابات در اسفندماه سال جاری بگذرد تا نتیجتاً، مجلس و دولتی همسو با رؤسای همسوتر بر مصدر امور قرار بگیرند.»
در سالهای پیش از آن نیز در مقاطع مختلف این مبحث مطرح میشد. به ویژه در سال ۹۶ پس از اعتراضات دی ماه این موضوع بیشتر از جانب رسانههای اصولگرا مورد توجه قرار گرفت. اما در آن مقطع روحانی با قاطعیت اعلام کرد که استعفا نخواهد داد و در درون حاکمیت نیز مخالفتهایی با این ایده صورت گرفت.
اما عبدی در آذرماه پیشنهاد انتخابات زودرس ریاست جمهوری را مطرح کرد. از این منظر برای عبور از مشکلات موجود، چه در حوزه اقتصادی، چه در سیاست خارجی و چه امور سیاست داخلی وجود «حداقلی از وحدت مدیریتی و سیاسی» ضرروی به نظر میرسید. وی بر این اساس هم سه راه را پیشنهاد داده بود:اول اینکه دولت درصدد کسب رای اعتماد از مجلس باشد تا اگر رای گرفت با اقتدار به کار خود ادامه دهد. اما این راه را بیفایده دانسته بود، چون مساله اصلی موافقت یا مخالفت مجلس نبود.
راه دوم تغییر کلی کابینه و آوردن افراد جدید و باانگیزه بود. اما او این راه را هم مفید ندانسته بود، چون از نظر او کندی این دولت در انتخاب همکاران، اجرای این برنامه را ممکن است تا مدتها طولانی کند. به علاوه عبدی مساله اصلی را همکاران رئیس جمهور نمیدید، بلکه شخص رییسجمهور مورد نظر او بود؛ بنابراین راهحل سومی پیشنهاد کرده بود مبنی بر انتخابات زودرس ریاستجمهوری.
او در این باره نوشته بود این انتخابات میتواند همراه با انتخابات مجلس انجام شود. مثلا در اردیبهشت ماه یا حتی در اواخر اسفند ماه. از این منظر همزمانی در انتخابات میتواند برآوردهکننده یکی از خواستهای قبلی، یعنی تقارن این دو انتخابات باشد. حتی میشد تا زمان انتخابات وظیفه مشخصی را برای دولت و رییس آن تعیین کرد که انجام دهند. از این نظر، هیچ چیزی کمتر از این نمیتوانست نگاه مردم را در باور به اراده حکومت برای تغییر تحت تاثیر قرار دهد.
البته عبدی این پیشنهاد را دارای مشکلاتی میدانست، اما بر این باور بود: «کدام راه است که فاقد مشکل باشد. ما در برابر راههایی قرار داریم که هر کدامشان مشکلات خاص خود را دارند. باید انتخاب کرد. آنچه قطعی است، ادامه راه کنونی بدترین شیوه است. اگر امروز درباره آن تصمیمگیری شود، بهتر است که فردا شود. این کار نیاز به تنش و مواجهه نیز ندارد. سیاستمداران و اصحاب قدرت میتوانند صادقانه وضع موجود را تشریح کنند و بهترین راه را برای برونرفت از آن از طریق انجام یک انتخابات زودرس فراهم کنند.»
آن زمان عبدی در گفتگو با هفته نامه صدا در پاسخ به این پرسش که پیشنهاد شما استعفای روحانی است و نه الزاما انتخابات زودرس، آن را تایید کرده و گفته بود: "من معمولا سعی میکنم از تیترهایی که مقداری حاد است، اجتناب کنم. هر چند همین تیتر «انتخابات زودرس» هم نسبتا رادیکال بود. ولی بحث اصلی من، همان استعفا و کناره گیری است. اینکه بعد از استعفای روحانی چه خواهد شد، مسالهای است که حکومت باید درباره آن تصمیم بگیرد."
اما به گفته او این مطلب، موضوعی نبود که فقط او آن را مطرح کرده باشد بلکه برای اولین بار در سطح برخی از وزرا، چنین ایدهای مطرح شده بود: «برخی از وزرا هم به این نتیجه رسیدهاند که با ادامه این حد از تنش دیگر، کاری نمیشود کرد. شنیدهام که معاون اول رئیسجمهور هم، کم و بیش به چنین فکری رسیده است. اینکه جزییات امر چه باشد، بحث دیگری است.»
از این منظر هر چند حملات به دولت موضوع جدیدی نیست و در همه دولتها بوده؛ اما ماهیت آن متفاوت و در مرحله تبدیل کمیت به کیفیت است.
پیشنهاد عبدی چه واکنشهایی در پی داشت
پیشنهاد انتخابات زودرس ریاست جمهوری که در عمل به معنای کنارهگیری رئیس دولت دوازدهم و کل کابینه بود با واکنشهای موافق و مخالف زیادی در میان فعالان اصلاحطلبان و اصولگرایان روبرو شد. همچنین علی ربیعی سخنگوی دولت روز دوشنبه، ۲۵ آذر در جمع خبرنگاران در واکنش به اظهارات عباس عبدی گفت که استعفای حسن روحانی نه مطرح است و نه در دولت طرفداری دارد. سخنگوی دولت افزود: «برخی میگویند به دلیل اعتراض که نمیگذارند دولت کار کند رییس جمهور باید استعفا دهد. برخی هم از ابتدای عمر دولت میگفتند دولت شش ماه بیشتر نمیماند، متاسفانه توجه نمیکنند در چه شرایطی هستیم.»
ربیعی همچنین اظهار کرد چنین بحثی به هیچ عنوان مطرح نبوده و این که بحث استعفای روحانی را معاون اول او، اسحاق جهانگیری مطرح کرده را تکذیب کرد.
سخنگوی دولت در پاسخ به اظهارات عبدی در جمع خبرنگاران گفت: «به هیچ عنوان بحث استعفای رئیس جمهور مطرح نیست. من صمیمیتی هم با آقای جهانگیری دارم و زیاد گفتگو میکنیم نه همچین ایدهای دارند و نه این موضوع صحت دارد.»
آن زمان، این پیشنهاد در حد یک بحث رسانهای ماند و از سوی دولت جدی گرفته نشد. اما اصولگرایان واکنش تندی نسبت به این موضوع داشتند. برای مثال اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موئتلفه اسلامی ایده استعفای روحانی را به «اصلاحطلبان مورد حمایت آمریکا در ایران» نسبت داد. بادامچیان در جمع خبرنگاران گفت: «آمریکاییها با دامن زدن به آشوب در کشورهای خط مقدم مقاومت دنبال "بیدولت سازی" و هرج و مرج از طریق "بیثبات سازی" و سپس روی کار آوردن دولتهای مطیع و خودباخته در برابر غرب هستند.»
دبیرکل حزب موتلفه همچنین اظهار کرد در داخل ایران همین سیاست را «یک جریان نفوذی» دنبال میکند و باید با درایت و هوشمندی این «توطئه دشمن» را خنثی کرد.
از سویی نیز برخی اصولگرایان طرح این ایده را به فرار اصلاحطلبان از پذیرش مسئولیت حمایت از روحانی تعبیر کردند. این واکنشها عبدی را واداشت تا در یادداشت دیگری با عنوان «واکنش نوبرانه» بنویسد: «اینکه یکی از شما پایین کشیدن هر چه سریعتر رئیسجمهور را وظیفه خود میداند، یا دیگری دنبال مجلسی است که با قدرت او را استیضاح کند، همه نشانههای مطلوبیت این هدف برای شما است. خوب حالا اگر با شیوه کمهزینهتری این هدف محقق شود، چه ایرادی دارد و چرا از آن استقبال نمیکنید؟»
عبدی همچنین با ابراز تعجب از این که پیشنهاد کنارهگیری یا استعفا «اینقدر حساسیتبرانگیز» شده گفت در همه جای دنیا تا این پیشنهاد ارایه شود مخالفان دولت و حتی مخالفانی که چوب لای چرخ دولت نمیگذارند هم استقبال میکنند و معلوم نیست چرا در ایران همین پیشنهاد با عصبانیت مخالفان دولت روبرو میشود.
سرانجام پیشنهاد جدید عبدی
حالا پس از گذشت ده ماه از آن تاریخ بار دیگر عبدی پیشنهاد خود را تکرار کرده است. پیشنهادی که هنوز مشخص نیست چه واکنشهایی در پی داشته باشد و چقدر از سوی حاکمیت و جریانهای سیاسی جدی گرفته شود. عبدی آذرماه درباره میزان جدی گرفتن ایدهاش از سوی حاکمیت و اصلاحطلبان گفته بود: «اصلاحطلبان که اصولا فکر نمیکنم در این قضیه دارای اثر باشند. تنها کاری که اصلاحطلبان میتوانند بکنند، این است که بگویند ما اصلا حامی روحانی نیستیم، کاری به او نداریم و او هم، هر کاری میخواهد بکند. البته، اگر چند تن از وزرا و به طور مشخص، آقای جهانگیری این ایده را جدی بدانند و دنبال کنند، به طور قطع، این اتفاق به شکلی خواهد افتاد. اما اینکه طرف مقابل تا چه حد مساله را جدی بگیرد، نمیدانم. یکی از بدبختیهای جامعه ایران این است که در برابر خیلی از رخدادها و واقعیتها، واکنش نشان نمیدهد... این، به آن دلیل نیست که چنین اتفاقاتی روی آنها اثر نمیگذارد؛ بلکه به این دلیل است که قادر به تصمیم گیری نیستند. شاید طرح این موضوع در سطح عمومی کمک کند تا این ایده، جدی شود.»
این پیشنهاد این بار در شرایطی مطرح میشود که مجلس یازدهم و گروهی از تندروها نیز در پی برکناری روحانی هستند. هفته پیش بود که حمید رسایی در نشستی با عنوان «این جنازه را دفن کنید» گلوله مکانیسم ماشه را حسن روحانی نامید و گفت: مکانیسم ماشه هفت سال است در این کشور اجرایی شده و هر روز دارد یکجایی را میزند. وی خطاب به مجلس افزود: مشکل کشور و هستهای با خروج از ان پی تی و پروتکل الحاقی و برجام حل نمیشود؛ باید از روحانی خروج کنیم. امام تا آخرین لحظه از بنی صدر حمایت کرد؛ مجلس باید تصمیم بگیرد؛ کشور با کلید روحانی قفل شده است. اگر قرار بود رهبری بگویند استیضاح کنید پس شما چکارهاید؟
چنین اظهاراتی نشان میدهد عبدی ده ماه پیش در گفتگو با صدا درست گفته بود مخالفان رییس جمهور، با او بیشتر مخالف هستند تا با آمریکا و اسراییل! حالا هم که مینویسد دولت چنان استخوان در گلوی آنها گیر کرده درست میگوید دولت استخوانی شده است که نه میتوانند فرو بدهند نه بالا بیاورند فقط باید تحملش کنند، تحمل از سر ناچاری.