کارزار محدودسازی تجارت ایران با جهان به عنوان نقطه عزیمت سیاستهای کاخ سفید این روزها کانون توجه خود را روی دادوستد نفتی میان جمهوری اسلامی و ونزوئلا متمرکز کرده است.
مبادله بنزین با طلا میان ایران و ونزوئلا سرفصل تازهترین فصل از سریال فشار حداکثری بر ایران از سوی آمریکا است که کلید اجرای آن از اوایل ماه جاری با ادعای تبادل شمش طلا میان ایران و ونزوئلا در ازای تعمیر پالایشگاههای این کشور از سوی تکنسینهای ایرانی زده شد و اکنون به صادرات بنزین و سوخت از سوی ایران به ونزوئلا رسیده است.
آغاز پرونده تازه؛ این بار ونزوئلا
به گزارش ایرنا، روز پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت خبرگزاری رویترز به استناد اسناد وب سایت مسیریابی کشتی موسوم به «رفینیتیو آیکون» مدعی شد یک کشتی حامل سوخت از ایران به سوی ونزوئلا عازم است. بر اساس دادههای این خبرگزاری کشتی مورد اشاره با پرچم ایران، بدون خاموش کردن سامانههای مکانیابی خود، در اندازه متوسط، از بندرعباس و با سوخت بنزین در حال حرکت بوده و اکنون کانال سوئز را رد کرده است. اما این همه سناریو نیست و به ادعای این رسانه ایران حداقل چهار کشتی دیگر با نامهای پتونیا و فارست، فاکسون و کلاول را هم به منظور انتقال بنزین راهی ونزوئلا کرده است. ساعاتی پس از انتشار این گزارش یکی از مقامات آمریکایی گفت که واشنگتن در حال بررسی اقدامات مناسب برای واکنش به انتقال بنزین توسط ایران به ونزوئلا است. ۲۸ اردیبهشت ماه و همزمان با اعزام چهار ناو جنگی نیروی دریایی آمریکا به همراه هواپیمای «پی۸ پوسایدون» از اسکادران VP-۲۶ به منطقه کارائیب، بخشی از اقدامات مناسب کاخ سفید عیان شد.
پیش از این هم خبرگزاریها از انتقال ۹ تُن طلا به ایران از ونزوئلا و ورود تکنیسینهای ایرانی متخصص در زمینه تولید بنزین به این کشور خبر داده بودند. همچنین یک مقام آمریکایی در گفتگو با خبرگزاری رویترز مدعی شده بود واشنگتن اطمینان دارد دولت «نیکلاس مادورو» رییسجمهوری ونزوئلا بهازای دریافت سوخت از ایران، چندین تن طلا در اختیار این کشور قرار میدهد. ادعاهایی که «سیدعباس موسوی» سخنگوی وزارت امورخارجه آن را رد کرده و گفته بود: «آمریکا با ایراد اینگونه اتهامات سعی دارد در برنامه دولت ونزوئلا برای بازسازی پالایشگاههای آن کشور و تولید فرآوردههای نفتی از جمله بنزین که هم اکنون بدلیل تحریمهای ظالمانه آمریکا با کمبود روبروست، مانع تراشی کند.»
به نظر میرسد کشتی جنگی یواساس دیترویت، کشتی جنگی یواساس لاسن، کشتی جنگی یواساس پربل، کشتی جنگی یواساس فاراگات در حالی به دریای کارائیب اعزام میشوند که به نظر میرسد نزدیکی جغرافیایی ونزوئلا به آمریکا، توهم تازهای برای کاخ سفید در زمینه دخالت ایجاد کرده است.
واکنش ایران: دست روی دست نمیگذاریم
تقابل تازهای که «دونالد ترامپ» رییس جمهوری در دریای کارائیب پی میگیرد، نقض تمام معاهدات بین المللی و محکوم از سوی ایران است و انتشار گزارشهایی مبنی بر تهدید مقامات دولت آمریکا به ایجاد مزاحمت برای تانکرهای حامل سوخت ایران به مقصد ونزوئلا، واکنشهای تندی از سوی جمهوری اسلامی داشت. «محمدجواد ظریف» وزیر امورخارجه در نامهای به «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل متحد، تهدیدات غیرقانونی، خطرناک و تحریک آمیز آمریکا را نوعی دزدی دریایی و خطری بزرگ برای صلح و امنیت بینالمللی دانسته و تاکید کرده است که آمریکا باید از زورگویی در عرصه جهانی دست برداشته و به حاکمیت قوانین بینالمللی بویژه آزادی کشتیرانی در دریاهای آزاد احترام بگذارد.
کشتیهای اعلامی ایران در مسیر انتقال سوخت به ونزوئلا
«سیدعباس عراقچی» معاون سیاسی وزارت امورخارجه هم ضمن احضار سفیر سوئیس در ایران به عنوان حافظ منافع آمریکا روابط تجاری ایران و ونزوئلا را روابطی کاملا مشروع و قانونی دانست و اظهار داشت: توسل به اقدامات قهری و یا دیگر رفتارهای قلدرمآبانه از سوی آمریکا تهدیدی برای آزادی کشتیرانی و تجارت بین المللی و جریان آزاد انرژی بوده و تجلی آشکار دزدی دریایی و نقض فاحش حقوق بینالملل و مغایر با اهداف و اصول مندرج در منشور ملل متحد به شمار میآید.»
«علی ربیعی» سخنگوی دولت هم با بیان این که تبادلات تجاری ایران و ونزوئلا به عنوان دو کشور مستقل در دنیا به کسی ارتباط ندارد، گفت: ایران کالاهایی به ونزوئلا میدهد و اجناسی هم میگیرد، ما دست روی دست نمیگذاریم و نفت خود را میفروشیم.
کاخ سفید به دنبال چیست؟
ایران و ونزوئلا هر دو قربانی زیادهخواهی آمریکا و تحریمهای این کشور هستند، صنعت نفت و سیستم تامین سوخت در ونزوئلا به دلایلی نواقص بسیاری دارد که تجربه تحریمی چهل ساله ایران را قادر به رفع این نواقص میکند، آمریکا در پی به صفررسانی صادرات نفت ایران است و ایران در پی راهی برای گریز از آن. اگر این جملات را مانند پازل کنار هم بچینیم؛ نتیجه آن نه سناریوهای آمریکایی بلکه تلاش دو کشور تحریمی برای بهبود شرایط زندگی مردمان خود است.
نقطه اشتراک ایران و ونزوئلا به ویژه در چند دهه گذشته خصومت آمریکا با آنهاست. خصومتی در پی آن فشارهای شدید اقتصادی و سیاسی بر ایران و ونزوئلا وارد کرده و به نوعی یکی از دلایل نزدیکی تهران-کاراکاس و موضع گیریهای مشابه آن هاست. این میان روابط سیاسی و اقتصادی دو کشور عضو جنبش عدم تعهد موضوع تازهای نیست اینکه، اما چرا ترامپ به فاصله چندماه تا انتخابات ریاست جمهوری در پی برداشتی تازه از این روابط کهنه است، موضوعی قابل تامل خواهد بود.
اعزام ناوجنگی به آبهای بین المللی، دستکم در عرف سیاسی آمریکا نوعی اعلان هشدار است و در شرایط کنونی میتوان دو برداشت از این اقدام داشت. در تحلیل نخست میتوان گفت: رییس جمهوری آمریکا بیش و پیش از آنکه در سودای رویارویی با ایران آن هم در محدوده آبهای آزاد و به بهانه انتقال کشتی حامل سوخت؛ باشد در پی نشان داد اقتدار فروکش کرده خود در داخل آمریکا است، اقتداری که بحران کرونا هرچه در این چهار سال برای تثبیت آن رشته کرده بود، پنبه کرد. در این دیدگاه بوق و کرنای اعزام ناو به سوی نفتکشهای ایرانی نه از سر کنش بلکه در واکنش به کم اثر شدن کارزار تحریمهاست و این تهدید هم در فهرست تهدیدهای در سخن مانده آمریکا علیه ایران خواهد ماند. دیدگاه دوم، اما بدبینانه موضوع اعزام ناو به آبهای آزاد را بررسی کرده و آن را بستر تازه ماجراجویی ترامپ برای گرفتن برگ برنده انتخاباتی است.
هرگونه تهدید نظامی ایران از سوی کاخ سفید میتواند تمرکزها را از ناکارآمدیهای بحران کرونا دور کند و ترامپ ماههاست به دنبال چنین بهانهای میگردد. درگیری محدود با ایران میتواند فشار روانی موجود را دستکم در لابیهای کنگره و سنا علیه او کم کند، اما ریسک چنین درگیری آنقدر بالا خواهد بود که رییس جمهوری تاجر مسلک را از آلودن به آن باز دارد. ترامپ بهتر از هرکسی میداند که دزدی و گردنهگیری محدود در کارائیب نخواهد ماند و دامنه آن منافع و منابع فراوان، اما پراکنده آمریکا در جهان به ویژه خاورمیانه را هم دربر خواهد گرفت. تفکر عقلایی به خطر انداختن این منافع را برای متوقف کردن چند کشتی حامل سوخت به کشور ثالث قابل قبول نمیداند، اما در صورت رفتار عقلایی از سوی ترامپ، مسئولیت ابهت فروریخته آمریکا و شکست کارزار فشار حداکثری علیه ایران، کاندیدای ریاست جمهوری ۲۰۲۰ را رها نخواهد کرد.
با اینحال آمریکا بر روی چوبی دوسر طلا !!! نشسته
اگر عکس العمل نشون بده پاش توی غرب آسیا گیره و اگر سکوت کنه اقتدارش شکسته شده
با اینحال هرج و مرج ناشی از گردنه گیری بیشتر به ضرر عمو سام است
در تقابل همیسه شجاعت داشتن برای گرفتن حق حرف اول رو میزنه