فرارو- شیوع ویروس کرونا در جهان، بسیاری از معادلات را در زمینههای مختلف به هم ریخته است. تاکنون بیش از سه میلیون نفر در دنیا به ویروس کرونا مبتلا شده و بیش از ۲۰۰ هزار نفر نیز بر اثر ابتلا به این ویروس، جان خود را از دست داده اند. جدای از تلفات انسانی، بر اساس آخرین گزارش ها، اپیدمیِ جهانی ویروس کرونا موجب شده تا قریب به پنج میلیارد نفر در سرتاسر جهان، در شرایط قرنطینه به سر ببرند و با مقررات محدودکننده در زمینه رفت و آمد مواجه باشند. بسیاری از فعالیتهای اقتصادی تعطیل و یا نیمه تعطیل شده اند و بسیاری از مردم نیز از خانه کارهایشان را به صورت دورکاری انجام میدهند (البته اگر شانس این را داشته باشند که با دورکاری بتوانند وظایف خود را انجام دهند).
به گزارش فرارو، جالبتر اینکه قیمت کالای استراتژیکی نظیر نفت در بحبوحه شیوع ویروس کرونا، به نحو بی سابقهای در حال سقوط است به طوریکه اواخر روز دوشنبه (۱ اردیبهشت ماه)، برای نخستین بار در تاریخ آمریکا، قیمت نفت این کشور (وست تگزاس) به زیر صفر رسیده و قیمتِ عجیبِ منفیِ ۴۰ دلار را به ثبت رساند. بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که جهان در آستانه یک رکود تاریخی است که بسیار بدتر از بحران اقتصادی جهانی در دهه ۱۹۳۰ و سال ۲۰۰۸ میلادی است. با همه این اوصاف، برخی ناظران به طرح این پرسش پرداخته اند که آیا لیبرال دموکراسی غربی (به عنوان گفتمان اقتصادی و سیاسی غالب در جهان) قادر است بحران اپیدمی ویروس کرونا و تبعات سنگین اقتصادی و سیاسی آن را پشت سر بگذارد؟ سوالی که در نوعِ خود با توجه به عملکردی که دولتهای غربی، مخصوصا آمریکا و انگلیس تاکنون از خود برجا گذاشته اند، پرسشی جدی به نظر میرسد و باید از دو منظرِ سیاسی و اقتصادی به آن پاسخ داد.
عملکرد سیاسیِ لیبرال دموکراسیها در جدال با کرونا
یکی از انتقاداتی که در بحثِ شیوع ویروس کرونا علیه چین مطرح میشود و این روزها موجب شده تا احساسات ضدچینی در اقصی نقاط دنیا بیش از پیش تقویت شود این نکته است که هم اکنون بسیاری از دولتها در جهان نظیر آمریکا، انگلستان و فرانسه، چین را به پنهان کاری در مساله شیوع ویروس کرونا متهم میکنند. حتی در کشورهایی نظیر انگلیس بر اساس این اتهام، برای چینیها صورت حسابهای خسارت چند میلیون دلاری صادر شده و صاحبان کسب و کارها از دولت درخواست کرده اند تا بر علیه چین و خسارت جانی و اقتصادی که به کشورشان وارد آمده، در محاکم قضایی بین المللی شکایت کنند. در واقع، افکار عمومی در کشورهای غربی با تکیه با بنیادهای فکری که در چهارچوب لیبرال دموکراسی مطرح میشوند نظیرِ شفافیت، اطلاع رسانی و پاسخگویی، خود را محق میدانند که چین را در مساله شیوع ویروس کرونا بازخواست کرده و مورد سرزنش قرار دهند.
با این همه، لیبرال دموکراسی حداقل در صحنه عمل، خود، عملکرد چندان مناسبی را در مساله بحران کرونا به نمایش نگذاشته است. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در روزهای ابتدایی مطرح شدنِ این گزاره که ویروس کرونا به آمریکا راه یافته، آن را جدی نگرفت و به وضوح اعلام کرد خبر مربوط به شیوع ویروس کرونا در آمریکا به هیچ وجه جدی نیست. در این دوره، بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران از ترامپ انتقاد کرده و این دسته از موضع گیریهای وی را خطرناک ارزیابی کردند. در شرایط کنونی، آمریکا بیشترین خسارات را از شیوع ویروس کرونا در جهان متحمل شده (تاکنون بیش از یک میلیون نفر در این کشور به کرونا مبتلا شده اند و بیش از ۶۰ هزار نفر نیز بر اثر ابتلا به این ویروس جان باخته اند) و شهرهایی نظیر نیویورک، به مرکزی جدی برای گسترش این ویروس تبدیل شده اند. گزارشهای زیادی نیز از فعال شدن گارد ملی آمریکا در برخی ایالتهای این کشور به گوش رسیده است.
بیشتر بخوانید:
در انگلستان نیز همچون آمریکا، گزارشهای جدید حاکی از آن هستند که دولت بوریس جانسون در مرحله ابتدایی شیوع ویروس کرونا در این کشور کم کاری کرده و به نوعی آن را جدی نگرفته است. اداره امارهای ملی انگلستان اعلام کرده است: شمار جانباختگان ویروس کرونا در انگلیس، ۴۱ درصد بیش از آن چیزی است که دولت این کشور در قالب آمارهای رسمی منتشر کرده است. جالب آنکه هم در آمریکا و هم انگلیس، گزارشهایی مبنی بر لزوم سانسورِ اخبار مرتبط با شیوع ویروس کرونا نیز منتشر شده است. سوالی که در این نقطه مطرح میشود این است: اگر شفافیت، جریان آزاد اطلاعات، پاسخگویی، و آزادی بیان، از جمله اصولی هستند که لیبرال دموکراسیها مدعیِ دارا بودنِ آنها هستند، چرا در بحبوحه شیوع ویروس کرونا اثری از آنها در واکنش هایشان دیده نشد و فرقی میان واکنش آنها و دولتی نظیر چین به ویروس کرونا مشاهده نشده است. این مساله به نوعی کرونا را به پدیدهای تبدیل کرده که تفاوتها میان گفتمان اقتدارگرایی و لیبرال دموکراسی را در عرصه عمل تا حد زیادی کم رنگ کرده است. امری که خسارتی بزرگ برای کشورهایِ طلایه دارِ لیبرال دموکراسی نظیر آمریکا و انگلیس به حساب میآید.
جدالِ لیبرال دموکراسیها با کرونا از منظرِ اقتصادی
شیوع جهانی ویروس کرونا، خسارات سنگینی به اقتصاد جهانی وارد آورده است. گفتمان غالب در عرصه اقتصاد جهانی، مبتنی بر آرا و تفکرات لیبرالیسم (و نولیبرالیسم) اقتصادی است که این مساله نیز در خود شاهدی بر این مدعاست که لیبرال دموکراسیها خسارات سنگینی از شیوع کرونا (نه تنها در بعد مادی بلکه حتی تئوریک) متحمل شده اند. گزارههایی نظیر جهانی سازی اقتصادی، تجارت بدون مرز، درهم تنیدگی اقتصادی، آزاد بودن فعالیتهای اقتصادی (هر فرد میتواند در نهایت آزادی به فعالیت اقتصادی مطلوب خود دست بزند)، بنیادهای اقتصادی لیبرال دموکراسی را تشکیل میدهند که اکنون همگی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته اند. در هم تنیدگی بیش از حد اقتصادی کشورها موجب شده یک عطسه در تهران، پکن، پاریس و یا ژورهانسوبرگ، تاثیر مستقیمی بر اقتصاد کشوری مثل آمریکا بگذارد.
در این فضا، یا همه با هم رستگار میشوند و یا هیچ کس به رستگاری نمیرسد. درست در همین راستا شاهدیم که آمریکا کمکهای خود به سازمان بهداشت جهانی را لغو میکند و یا با لغو تحریمها علیه کشورهایی نظیر ایران در شرایط کنونی مخالفت میکند. لیبرالیسم اقتصادی تاکید میکند: «اگر به خاطر خودِ همسایه ات به فکر بهبودی او نیستی، حداقل بخاطر خودت هم که شده، برای بهبودی او تلاش کن.» این اصل تاکنون توسط کشورهای طلایه دار لیبرال دموکراسی عملی نشده است. در مورد آزادی فعالیتهای اقتصادی نیز شاهد بوده ایم که در روزهای اخیر اعتراضات گستردهای در کشورهای مختلف نظیر آمریکا و انگلیس برگزار شده که در آن، مردم از مسوولان خواسته اند محدودیتهای قرنطینهای را بردارند و اجازه دهند مردم با رعایت اصول بهداشتی، بار دیگر به فعالیتهای اقتصادی خود بازگردند. زیرا در غیر اینصورت، با بحرانهایی جدی در زندگی اقتصادی خود مواجه خواهند شد.
از سویی، سقوط آزاد قیمت نفت (در آمریکا قیمت به زیر صفر دلار رسید) در بازارهای جهانی، رکود اقتصادی ناشی از ویروس کرونا، و بستههای مالی سنگین کشورهایی نظیر آمریکا برای حفاظت از مردم و صنایع خود در دوران اپیدمی ویروس کرونا موجب شده تا چشم انداز اقتصاد جهانی که لیبرال دموکراسیها طلایه داران آن هستند، بیش از پیش تیره و تار شود. هرچه بحران اپیدمی ویروس کرونا طولانیتر شود، خسارت لیبرال دموکراسی و نقص آن در مواجهه با بحران زیادتر و آشکارتر خواهد شد. اگر نهادها و تفکرات لیبرال دموکرات در بحبوحه بحرانها به کار نیایند، در شرایط آرامش و عدم بحران، وجود آنها بی معنی خواهد بود.