مجله فارن افرز در مقالهای تفصیلی به دولتمردان آمریکا هشدار داد که ایالاتمتحده در رقابت کرونایی با چین در حال از دست دادن موقعیت بینالمللی خود است.
به گزارش دنیای اقتصاد، کورت کمبل، دیپلمات پیشین و راش دوشی، مدیر مطالعات چین در موسسه بروکینگز در این یادداشت مینویسند: درحالیکه آمریکا ناتوانی خود را در زمینه مدیریت جهانی بحران کرونا بهوضوح نشان میدهد، چین درصدد است تا جای خالی آمریکا در رهبری جهان را پر کند. چینیها در تبلیغات سیاسیشان پس از کنترل کووید-۱۹ در ووهان دائما بیکفایتی و بیمسوولیتی نخبگان سیاسی در واشنگتن را برجسته میکنند. شاید حق با آنها باشد؛ چراکه آمریکا در هفتههای اخیر آشکارا نشان داده است که بهدلیل کمبودهای بهداشتی و پزشکی نمیتواند نیازهای داخلی را رفع و رجوع کند چه برسد به اینکه به کمک کشورهای دیگر بیاید. علاوهبر این ایالاتمتحده در دوره ترامپ توان هماهنگسازی متحدان بینالمللی خود را برای مبارزه با این بیماری کشنده ندارد؛ درحالیکه در جریان بحران ابولا در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، ایالاتمتحده دهها کشور را هماهنگ و رهبری کرد تا این بیماری را مهار کنند. از طرف دیگر بیماری همهگیر کرونا غرایز ترامپ را تشدید کرده و همین موجب شده است تنهایی رئیسجمهور آمریکا در جهان در معرض دید همگان قرار گیرد.
با قرنطینه شدن صدها میلیون نفر در گوشه گوشه دنیا، این بیماری پاندمی، بهواقع به یک رویداد جهانی تبدیل شده است. گرچه پیامدهای ژئوپلیتیک در وهله دوم نسبت به پیامدهای بهداشتی و سلامت افراد قرار میگیرد، اما این تحولات در درازمدت دارای نتایج مهمی خواهد بود، بهویژه وقتی پای ایالاتمتحده در میان باشد. کورت کمبل، دیپلمات پیشین ایالاتمتحده آمریکا و راش دوشی مدیر و کارشناس بروکینگز در حوزه مسائل چین در مجله فارن افرز نوشتند: نظم جهانی تمایل دارد در ابتدا به تدریج و سپس به یکباره تغییر کند. در سال ۱۹۵۶، یک مداخله دردسرساز در سوئز، موجب فروپاشی قدرت انگلستان شد و پایان سلطنت انگلستان بهعنوان یک ابرقدرت جهانی رقم خورد. امروزه، سیاستگذاران آمریکا باید بدانند که اگر ایالاتمتحده برای رسیدن به آن لحظه کاری نکند، پاندمی ویروس کرونا میتواند «لحظه سوئز» ایالاتمتحده باشد. اکنون بر همگان واضح است که واکنش اولیه دو حزب در واشنگتن یک پاسخ سرهمبندی شده بوده است. اقدامات اشتباه توسط نهادهای کلیدی، از کاخ سفید تا وزارت امنیت داخلی و حتی مرکز کنترل بیماریهای واگیر، اعتماد عمومی را به صلاحیت حکمرانی ایالاتمتحده تضعیف کرده است. اظهارات عمومی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالاتمتحده، چه از داخل اتاق بیضیشکل در نظر بگیریم، چه توییتهای صبحگاهیاش باشد، در گسترش عدم اعتماد عمومی و ایجاد سردرگمی نقش مهمی ایفا کرده است. همزمان هر دو بخش دولتی و خصوصی آمادگی لازم خود را برای تولید و توزیع ابزارهای آزمایش و پاسخ آزمایش نشان ندادند. در سطح بینالمللی، بیماری همهگیر غرایز ترامپ را تشدید کرده و همین موجب شده است تا ناتوانی و تنهایی دونالد ترامپ در رهبری دنیا، در معرض دید همگان قرار بگیرد.وضعیت ایالاتمتحده بهعنوان رهبر جهانی طی هفت دهه گذشته نه تنها از ثروت و قدرت، بلکه به همان اندازه از مشروعیت داخلی دولت ایالاتمتحده، توزیع کالاهای جهانی و توانایی و تمایل آمریکا به حل و پاسخ مناسب به بحرانها سرچشمه میگیرد. حالا این بیماری پاندمی این سه فاکتور اساسی ایالاتمتحده برای رهبری جهانی را به بوته آزمایش سپرده است. تاکنون واشنگتن در این آزمون مردود شده است.
در جبهه مقابل پکن به سرعت و به طرز ماهرانهای از اشتباهات ایالاتمتحده استفاده خواهد کرد و در این خلأ به وجود آمده، موقعیت خود را برای پر کردن جای خالی رهبری جهان تقویت خواهد کرد. این کشور در تلاش است تا برای سیستم خود حامیانی پیدا کند و به همین منظور کمکهای خود را به دیگر کشورها روانه کرده است. این اقدام جسورانه چین نباید غلوآمیز دیده شود. با این همه چین اشتباهات خود را داشته است، بهویژه زمانی که این کشور در مراحل اولیه این بیماری قصد سرپوش گذاشتن روی آن را داشت و با این رفتار خود به گسترش این بحران در سراسر دنیا کمک کرد. با این حال چین به نیکی میداند اگر بهعنوان رهبر دنیا دیده شود و آمریکا نیز تمایلی به رهبر دنیا نداشته باشد، این درک در دنیا بهوجود خواهد آمد که پکن بهطور اساسی جای آمریکا را در دنیا تغییر داده و رقابت در قرن ۲۱ را از آن خود کرده است.
اشتباهاتی که صورت گرفتند
در پی وقوع شیوع ویروس خانمانسوز که حالا بهعنوان بیماری کووید-۱۹ شناخته میشود، اشتباهات چین بر جایگاه این کشور در دنیا تاثیر خواهد گذاشت. این ویروس برای نخستین بار در نوامبر سال ۲۰۱۹ در شهر ووهان چین دیده شد اما مقامات چینی چند ماه آن را پنهان و حتی پزشکانی که آن را در مراحل اولیه بیماری گزارش کرده بودند، تنبیه کردند و موجب هدررفت زمان طلایی برای مهار این بیماری به مدت ۵ هفته شدند و اجازه ندادند جامعه خود را برای مهار این بیماری آماده کند؛ همین طور در این مدت مقامات چین مانع سفر دیگران نشدند و تست همگانی از افراد مشکوک به این بیماری نیز گرفته نشد. حتی با آشکار شدن این بیماری، پکن اطلاعات را همچنان کنترل میکرد. در حالی که این کشور محدودیتهای مسافرتی به ووهان در نظر گرفته بود اما میزان تلفات این بیماری و ارقام ناشی از مرگ و میر در این کشور را دستکاری کرد. از آنجا که این بحران در ماه ژانویه و فوریه بدتر شد، برخی از ناظران گمان میکردند که جایگاه چین کمونیست برای رهبری جهان تضعیف شود. این موضوع از سوی دکتر «لی ونلیانگ» که افشاگر این بیماری بود و خود نیز بعدا به دلیل بیماری کووید-۱۹ فوت کرد، چرنوبیل چینی خوانده شد و برخی او را با مرد ایستاده در مقابل تانک در میدان تیانآنمن مقایسه کردند. این در حالی است که چین در اوایل مارس پیروزی خود بر این بیماری را اعلام کرد. قرنطینه سنگین، ممنوعیت سفر و تعطیلی عمده فعالیتهای روزانه در سراسر چین، اعتبار از دست رفته چین را تا حدی به این کشور بازگرداند. گزارشهایی که از میزان ابتلا و مرگ و میر ارائه میشد، روند نزولی پیدا کرد و در حالی که در ماه فوریه روزانه صدها کشته ثبت میشد در اواسط ماه مارس این آمار تکرقمی شد. همچنین در یک واکنش شگفتانگیز، شی جین پینگ، رهبر چین که در هفتههای اولیه این بیماری سکوت پیشه کرده بود، خود را در مرکز اقدامات و واکنشها به این بیماری قرار داد. او در این ماه به شخصه از ووهان دیدار کرد. بهرغم اینکه هنوز زندگی عادی به چین بازنگشته است (و سوالات همچنان در مورد صحت اطلاعات این کشور وجود دارد)، چین در تلاش است تا این نشانههای اولیه موفقیت را به رویایی بزرگ تبدیل کند و نقش خود را در بهبود آتی جهان پس از رفع این بیماری، بهرغم سوءمدیریتهای اولیه، برجسته سازد. پکن به انحای گوناگون قصد دارد این موفقیت را در بوق و کرنا کند و برای این پیروزی خود مخاطبان زیادی بهدست آورد. مهمترین بخش روایتی که چین از مبارزه با این بیماری داشته، موفقیتهای این کشور بوده است.
مجموعهای از مقالات، توییتها و پیامهای دولتی به زبانهای گوناگون در حال برجسته کردن موفقیتهای چین و جار زدن شیوههای چینی برای مهار این بیماری است. ژائو لی جیان، سخنگوی وزارت خارجه چین اخیرا اظهار کرده است که قدرت، کارآیی و سرعت چین در مبارزه با این بیماری موجب تحسین همگان شده است. وی افزود: «چین استاندارد جدیدی برای مهار این بیماری همهگیر بهوجود آورد.» مقامات مرکزی کنترل سختی بر انتشار اطلاعات داشتند و روایات متناقض را کنترل کردند. این در حالی است که پیامهای چین برای موفقیتهای بهدستآمدهاش، درست در نقطه مقابل تلاشهای کشورهای غربی، بهویژه ایالاتمتحده برای مبارزه با این بیماری است: شکست ایالاتمتحده در تولید مکفی برای کیتهای آزمایشی، حکایت از این دارد که آمریکا فقط در مقیاس اندکی توانسته است از مردم آزمایش بگیرد یا اینکه زیرساختهای دولت ترامپ برای مهار این بیماری ناکافی بوده است. پکن از روایتهای موجود علیه آمریکا در رسانههای خود استفاده کرده و به مخاطبان جهانی خود برتری چین در مبارزه با این بیماری را گوشزد میکند و خبرگزاری دولتی چین، شینهوا، انتقادها علیه آمریکا را با عناوینی همچون بیمسوولیتی و بیکفایتی نخبگان سیاسی در واشنگتن برجسته میسازد. در این میان حتی مقامات چینی، بهرغم شواهد متعددی که علیه این کشور وجود دارد، اصرار دارند که ویروس کرونا در ابتدا در چین دیده نشده است و تلاش میکنند اینگونه سرزنشها را علیه این کشور در برابر این بیماری پاندمی کاهش دهند. تلاش چین برای انتشار این دیدگاه، با استفاده از شیوه روسی است که به روش ضداطلاعات موسوم است و وزارت خارجه به وسیله دیپلماتهایش آمریکا را متهم میکند که این بیماری توسط ارتش آمریکا در ووهان منتشر شده است. البته این اقدامات چین همراه با اخراج خبرنگاران چینی از آمریکا همراه شد که قصد داشتند تا مانع آسیب رسیدن به موقعیت رهبری چین در جهان شوند.
چین میسازد، دنیا استفاده میکند
«شی» پی برده است که تهیه و ارائه کالاهای جهانی میتواند قدرت چین برای رهبری در دنیا را صیقل دهد و به آن اعتبار دوباره ببخشد. رئیسجمهوری چین طی چندین سال گذشته، امور خارجی چین را به جلو هل داده است تا رهبری چین و اصلاح حکمرانی این کشور را به جهانیان گوشزد کند و حالا ویروس کرونا این فرصت را برای چین فراهم کرده است تا این تئوری را به عمل نزدیک کنند. در این راستا چین با نمایش کمکهای مادی از جمله تحویل دستکش، دستگاه تنفس و دارو، توانسته این مرحله را به خوبی پیش ببرد. این در حالی است که در آغاز بحران چین مقدار زیادی از این محصولات را خود وارد یا تولیدات خود را صرف بیماران داخلی میکرد. اما حالا این کشور به موقعیتی رسیده است که آن را به دیگر کشورها صادر میکند. زمانی که هیچ کشوری از اروپا نبود که بتواند به خواستههای ایتالیا در باب کمبود دارو و تجهیزات پاسخ دهد، چین آشکارا متعهد شد که ۱۰۰۰ دستگاه ونتیلاتور (دستگاه اکسیژن)، ۲ میلیون ماسک، ۱۰۰ هزار دستگاه تنفس و ۲۰ هزار لباس مخصوص محافظتی و ۵ هزار کیت آزمایش به این کشور بفرستد. چین همچنین تیم پزشکی خود را روانه دیگر کشورها کرد و ۲۵۰ هزار ماسک به ایران و برخی تجهیزاتش را به صربستانی فرستاد که رئیسجمهور کشورش همبستگی با اروپا را یک افسانه خوانده و گفته بود تنها کشوری که میتواند به ما کمک کند، چین است. جک ما، موسس شرکت علیبابا نیز قول داده است تا کیتهای آزمایش و ماسکهای بیشتری به آمریکا بفرستد و همزمان نیز قول ارائه ۲۰ هزار کیت و ۱۰۰ هزار ماسک را به ۵۴ کشور آفریقایی داده است.
کمکهای مادی پکن، این واقعیت ساده را برجسته میسازد که بخش عمدهای از جهان برای مبارزه با ویروس کرونا به محصولات چینی وابسته است. این کشور پیشتر تولیدکننده عمده ماسکهای جراحی بود و حالا صنایع که مانند زمان جنگها دست به تولید میزنند، تولید ماسک را ده برابر افزایش داده و با این ظرفیت فرصت استفاده جهانی از ماسک تولیدی چین را فراهم کردهاند. چین همچنین ماسکهای «N۹۵» را هم تولید میکند که برای کارکنان پزشکی از اهمیت حیاتی برخوردار است. پکن صنایع را مجبور کرده است تا این محصول را تولید کنند و آن را بهطور مستقیم در اختیار دولت قرار دهند و به این طریق یک ابزار پزشکی دیگر به ابزاری برای توسعه سیاست خارجی چین بدل میشود. در همین حال، آنتیبیوتیکها برای بیماری کووید-۱۹ بسیار حائز اهمیت است، چین اکثر قریب به اتفاق مواد لازم برای تولید این نوع داروها را تولید میکند. کمکهای مادی پکن این واقعیت را تقویت میکند که بخش عمدهای از جهان برای مبارزه با ویروس کرونا به این کشور وابسته است.
در مقابل ایالاتمتحده، حتی به دلیل کمبودهایش نمیتواند نیازهای خود را رفع و رجوع کند و تنها توانسته است به مناطق بسیار پرخطر کمکهای خود را ارائه کند. این تصویر ترسناک است: این باور وجود دارد که ذخایر استراتژیک ملی ایالاتمتحده و ذخایر ملی تجهیزات دارویی به گونهای است که تنها برای یک درصد ماسک و دستگاه تنفس مصنوعی و شاید ۱۰ درصد ونتیلاتور برای مهار بیماریهای پاندمی وجود داشته باشد. این در حالی است که مابقی کمبودهای آمریکا باید از چین وارد شود. به همین ترتیب، سهم چین در بازار آنتیبیوتیکهای ایالاتمتحده بیش از ۹۵ درصد است، بیشتر ترکیبات این دارو، در داخل آمریکا قابل تولید نیست.
اگرچه واشنگتن در آغاز بحران به چین و دیگران کمک کرد اما با افزایش نیازهایش اکنون کمتر میتواند چنین کاری انجام دهد. در مقابل پکن، دقیقا زمانی که نیازهای جهانی افزایش پیدا کرده است، میتواند نقش خود را برای کمکها توسعه دهد. با این وجود، پاسخ به بحران فقط مربوط به کالاهای مادی نیست. در جریان بحران ابولا در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵، ایالاتمتحده دهها کشور را هماهنگ و رهبری کرد تا این بیماری را مهار کنند تا مانع گسترش این بیماری شود. دولت ترامپ تاکنون از تلاشهای مشابه برای رهبری جهان در مبارزه با ویروس کرونا دریغ کرده است. حتی در این زمینه فقدان هماهنگی با متحدان دیده میشود. برای مثال، واشنگتن توجه چندانی به متحدان اروپایی خود، پیش از اعمال ممنوعیت سفر از اروپا نکرد. در مقابل، چین یک کارزار دیپلماتیک قوی برای خود فراهم آورده است و از طریق ویدئوکنفرانس اطلاعات خود را با دنیا به اشتراک گذاشت و درسهایی که از این بیماری گرفته بود را با دنیا در میان گذاشت. مانند عمده دیپلماسیهای چین، این تلاشها از طریق نهادهای حاضر در منطقه یا هیاتهای دیپلماتیک منطقهای این کشور صورت میگیرد. این موارد شامل تماسهایی با کشورهای اروپای شرقی، از طریق مکانیزم «۱۷ + ۱»، یا دبیرخانه سازمان همکاری شانگهای، با ۱۰ ایالت جزایر اقیانوس آرام و سایر گروهها در سراسر آفریقا، اروپا و آسیا است. چین در تلاش است تا با چنین ابتکاراتی خود را بیش از پیش تبلیغ و مطرح کند. تقریبا هر داستانی که در صفحات اول چین دیده میشود، چیزی جز تلاشهای این کشور برای ارائه کمکهایش نیست.
چگونه رهبری کنیم؟
مهمترین سرمایه چین برای رهبری جهان، رودررو شدن با ویروس کرونا است که به طرز عجیبی گسترده شده است و عدم کفایت آمریکا در مواجهه با این بیماری چین را به سمت رهبری جهان سوق میدهد. بنابراین موفقیت چین به همان اندازه که به تلاشهای این کشور بستگی دارد، به اینکه در واشنگتن چه رخدادهایی در حال وقوع بوده نیز وابسته است. در بحران جاری، واشنگتن میتواند همچنان به آنچه از او بهعنوان یک رهبر انتظار میرود، عمل کند: اداره مساله در داخل کشور و تهیه وسایل مورد نیاز در جهان. این دو مورد یک واکنش مناسب برای حل این بحران و حفظ رهبری آمریکا در جهان به حساب میآید. اولین آن، یعنی مانع شیوع این بیماری در داخل کشور شدن، یک اقدام اضطراری و حیاتی به حساب میآید اما نحوه اداره این بیماری در داخل آمریکا، دارای پیامدهای ژئوپولیتیک است و میتواند نقش مهمی در عدم اعتماد یا بازگرداندن اعتماد به آمریکا ایفا کند. برای مثال اگر دولت فدرال، بلافاصله از تولید ماسک و دستگاه تنفس و اکسیژن در داخل حمایت و مانند تولید در زمان جنگ رفتار کند، این میتواند هم جان آمریکاییها را نجات دهد و هم کمکی به سایر کشورهای جهان شود.
در حالی که ایالاتمتحده در شرایط فعلی قادر به تامین نیازهای خود برای مهار این بیماری پاندمی نیست، اما میتواند در بیوتکنولوژی و یافتن واکسن نقش مهمی ایفا کند. دولت آمریکا میتواند با ارائه مشوقها به آزمایشگاهها و شرکتهای آمریکایی در تولید داروها کمک شایانی کند. برای اینکه تلاشها برای تولید دارو و واکسن این بیماری نیاز به سرمایهگذاریهای سرسامآور دارد و تنها هزینههای سخاوتمندانه دولت میتواند این روند را بهبود بخشیده یا تسهیل کند.
البته با وجود سوءمدیریت واشنگتن، ایالات و دولتهای محلی، دانشگاهها و سازمان مذهبی و غیرانتفاعی منتظر اقدام دولت فدرال نمینشینند و خود راسا اقداماتی را برای کشف واکسن یا دارو انجام میدهند و حتی ممکن است در بهترین سناریوی ممکن، واکسن آن زودتر از موعد تولید و تهیه شود. با این وجود حتی اگر واشنگتن فقط روی نیازهای داخلی متمرکز شود، نباید از واکنش هماهنگ جهانی غافل شود. فقط رهبری قدرتمند میتواند مشکلات هماهنگی جهانی در رابطه با محدودیت سفر، اشتراک اطلاعات و گردش کالاهای مهم را حل و فصل کند. ایالاتمتحده برای دههها موفقیت خود را در زمینه اینگونه رهبری کردن نشان داده است و باید ادامه نیز داشته باشد. این رهبری نیازمند هماهنگی با چین است و بحران کرونا نباید روایتگر جنگی باشد که چه کسی بهتر توانسته پاسخ مناسب دهد. تاکنون عواید حاصل از متهم کردن دو کشور از ریشه این بیماری اندک بوده است. هر چند که بهرغم پروپاگاندای وسیع پکن، کشورها خاستگاه این بیماری را در چین میدانند. در حالی که چین، آمریکا را متهم به نشر این بیماری در چین میکند، واشنگتن نیز باید پاسخ مناسب به این اتهامات بدهد اما نباید چین را در مرکز سیبل اتهامات قرار دهد. سرانجام، ویروس کرونا میتواند زنگ بیدارباش باشد و باعث تحقق پیشرفت در سایر چالشهای جهانی که نیاز به همکاری چینیها و آمریکاییها دارد، شود.