وحید محمود قرهباغ؛ مخفیکاری و هویتهای پوششی اصل جدا نشدنی سازمانها، سرویسها، تشکیلات و حتی گروههای اطلاعاتی جهان بوده و هست. از این رو، همواره این نکته در طول تاریخ مورد توجه خواص و عوام قرار گرفته است. به موازات این مهم، افشاگریهای اطلاعاتی نیز انعکاس بیشتری داشته است. شواهد و قرائن حاکی است، روسها در زمینه اطلاعاتی و جاسوسی خصوصا جاسوسی صنعتی و نظامی گوی سبقت را از آمریکاییها ربوده بودند و طبیعتا بهره برداری آنها نیز از بلوک غرب بیشتر بود.
سال ۱۹۶۰ سال خوبی برای MI۶ نبود. چرا که سازمان به تازگی متوجه نفوذ دو نفر از افسران زبده شوروی در تشکیلات خود شده بود. واضح بود که سازمان نیاز شدیدی به یک ناجی داشت.
ماجرا به دو سال قبل برمی گردد. زمانی که خروشچف ک. گ. ب. را به الکساندر شلپین سپرد و از او خواست نقشهای دقیق و حساب شده به منظور غلبه بر غرب بدون درگیری در جنگ واقعی را طراحی کند. از این رو کنفرانسی در مسکو تشکیل شد. کنفرانسی که افسران زبده و کارکشته سرویس جاسوسی شوروی از تمامی نقاط جهان در آن حضور داشتند. ک. گ. ب. که جاسوسان بسیاری را در غرب به خدمت گرفته بود، قصد داشت در قالب عملیات فریب استراتژیکی و جعل اطلاعات، اهداف و نیات شوروی را کتمان کند. نتیجه آن، تاسیس بخش جدیدی در کا. گ. ب. بود که ماموریتش مدیریت عملیات فریب و ارائه اطلاعات غلط بود.
اواخر همان سال بود که مردی ۴۱ ساله به سفارت آمریکا در مسکو مراجعه میکند، او ظاهرا برای انجام امور ویزای خود به سفارتخانه رفته بود. او که نمیتواند آمریکاییها را قانع و به عبارتی جذب کند، مدتی بعد به آپارتمان یک تاجر کانادایی در مسکو مراجعه میکند و در نهایت او را مجاب میکند. این تاجر که وین نام داشت موضوع را با سرویس امنیت خارجی بریتانیا، MI۶ در میان میگذارد.
نتیجه آن جذب این مرد تاریخ ساز به سرویسهای MI۶ و سیا است. بله، او کسی نبود جز پنکوفسکی، اولگ پنکوفسکی. جالب این جاست که خود پنکوفسکی، افسر ضد جاسوسی ارتش شوروی بود. بیتردید، او مهمترین نفوذی اطلاعاتی در تاریخ شوروی در دوران جنگ سرد است. البته گفتنی است اهمال کاریهای سروف، کمک شایانی در پیشبرد اهداف پنکوفسکی داشت. کسی که در سال ۱۹۵۹ به ریاست سازمان اطلاعات ارتش شوروی (GRU) منصوب شد.
شکل ۱. اولگ پنکوفسکی یا خفته بیدار، مردی که سرنوشت جنگ جهانی سوم را تغییر داد
در واقع، درست همان زمانی که روسها، کوبا را به یک زرادخانه هستهای مبدل کرده بودند، او اسناد بیشمار و مهمی راجع به موشکهای روسی و قابلیتهای آنها در اختیار جهان غرب گذاشت و همین کافی بود تا آمریکا دست به کار شود و هواپیماهای جاسوسی U-۲ را به کار گیرد و شروع به عکس برداری از کوبا کند.
به دنبال همین اطلاعات پنکوفسکی بود که جان اف. کندی به سران شوروی اولتیماتوم داد. در واقع خروشچف به منظور دفاع از فیدل کاسترو در برابر آمریکا به چنین اقدامی دست زده بود. به جرات میتوان گفت، در طول ۱۳ روزی که سران دول شرقی و غربی در مقابل هم صفآرایی کرده بودند، یکی از خطرناکترین برهههای حیات بشر بود. چرا که در سوی دیگر نیز آمریکا موشکهای ژوپیتر را که قادر بودند مسکو را هدف قراردهند در ترکیه و ایتالیا مستقر کرده بود. هر دو ابرقدرت برای یک جنگ تمام عیار هستهای آماده شده بودند.
ک. گ. ب. که به پنکوفسکی مشکوک شده بود او را تحت نظر گرفته و در نهایت اواخر سال ۱۹۶۲ وین و پنکوفسکی را دستگیر میکند. پنکوفسکی در دادگاهی محاکمه و محکوم به اعدام شد، ولی وین با چند تن از جاسوسان روسیه که در زندانهای غرب بودند، معاوضه شد. گویی پایان جاسوسی، پایان زندگی است.