کارگردان: امیرعباس ربیعی
تهیهکننده: حبیب والینژاد / سرمایه گذار: سازمان هنری رسانهای اوج
نویسنده: امیرعباس ربیعی
بازیگران: مهدی نصرتی، توماج دانش بهزادی، مجید پتکی، مهیار شاپوری، عماد درویشی، میلاد افواج، احمد لشینی
میلاد حسینی
وقتی به فیلمی بر اساسِ وقایعِ تاریخی نگاه میکنیم، تاریخ مهمتر است یا داستان؟ البته که داستان مهمتر است و مخاطب فیلم را میبیند، نه روایتِ تاریخی. عرف اش این است اتفاقها در دلِ داستان رخ دهد و گرهها بیرونِ داستان باز نشود. آدمها و عمل کردهای شان در فیلم معرفی شود، نه اینکه به پشتوانهی تاریخی شان تکیه شود.
از این زاویه «لباس شخصی» اولین فیلمِ بلندِ امیرعباس ربیعی میانهی این نگاه حرکت کرده. فیلم سوژهای جذاب دارد که کمتر کسی سراغ اش رفته و دلایل اش هم مشخص است که چرا بسیاری نمیتوانند چنین سوژههایی را بسازند. «لباس شخصی» ماجراهای حزبِ توده در سالهای ۶۱ و ۶۲ را نشان میدهد. قصه را از نگاهِ جوانی کنجکاو و ضدِ چپ آغاز میکند که در سازمان اطلاعات سپاه مسئول میزِ توده میشود و شکی عمیق دارد به فعالیتهای ظاهرا بی مشکلِ حزب. نگاهِ او برخلافِ نگاهِ حاکمیت است که با احترام به تودهای نگاه میکنند و معتقدند تا زمانی که عملی ضد خدا و نظام انجام نداده اند، دوست هستند. فیلم نامه در تعریفِ ماجرای اش موفق است و میتواند شکل گیری و روندِ حلِ معما و تعقیب و گریز را جا بیندازد.
مخاطب را جدا از ظرفِ تاریخی با قصهای با تمِ نفوذ روبه رو میکند و ازاینرو ماجرای جذابی شکل میگیرد. اما دربارهی آدمهای داستان؛ تقریبا همهی آدمهای «لباس شخصی» نمونههای عینی دارند، اما در دلِ داستان بازتعریف نمیشوند. البته که این اتفاق برای تیمِ امنیتیِ داستان میافتد، اما در آن طرف وقتی پای شخصیتهایی مثلِ نورالدین کیانوری و رحمان هاتفی و حتا هوشنگ اسدی در میان است، شخصیت پردازی تماما به پشتوانهی تاریخ شکل میگیرد و اهمیت و نقشِ آنها به بکگراندِ تاریخی حواله میشود.
شکلِ اصولیِ قضیه این است که وقتی پای یک شخصیتِ تاریخی در میان است، پیش از قصه گویی آن چهره را تبدیل به شخصیتِ داستانی کنیم. چیزهایی را از واقعیت حفظ کنیم و چیزهایی خیالی به آن اضافه کنیم تا بعدی انسانی پیدا و در جهتِ داستان حرکت کند. این جایی ست که به نظر میرسد تکهی حساسِ فیلم باشد برای نیمی از آدمهای فیلم. «لباس شخصی» جدا از چند ایراد در دیالوگها و بازی ها، فیلمِ خوب و جذابی ست، اما باید دید برای مخاطبی که جدا از ظرفِ تاریخی روایت را دنبال میکند، تاریخ را جدیتر میگیرد یا داستان.
منبع: روزنامه سازندگی