«روبرتو لیما نتو» از نویسندگان خوشنام برزیلی که علاقهی بسیاری به مفاهیم روانشناسی به ویژه یونگ دارد، در «شازده کوچولو برای بزرگترها» به بازآفرینی اثر مشهور آنتوان دوسنت اگزوپری یعنی «شازده کوچولو» میپردازد. او در نگارشِ دوبارهی این اثر، با وام گرفتن از همان شخصیتها و اتفاقها به خلق دوبارهی داستان با مفاهیم و بینشهای تازهای میپردازد؛ شخصیتها را از دل افسانهها بیرون میآورد و با استفاده از اساطیر و مفاهیم روانشناسی یونگی به گنجینههایی میرسد که پیش از این دفن شده یا از نگاه خواننده پنهان مانده بودند.
یکی از مفاهیم پنهان در لایههای این اثر جسارت نویسنده در استفاده از واژهی «خدا» است. البته منظور او از این واژه، خدای روانشناختیست؛ خدایی که در ذهن ناخودآگاهمان داریم. این مفهوم به یکی از باورها در روانشناسی یونگ باز میگردد که هر انسانی در روان خود تصویری از خدا دارد. «خویشتن» واژه¬ای بود که یونگ برای این منظور استفاده میکرد.
لیمانتو در نگارش این کتاب از سرگرمکردن خواننده غافل نشده و آموزههای روانشناسی را شبیه قصهگوی هنرمندی از طریق داستان و حکایتهای متنوع و با زبانی ساده بازگو میکند.
شازده کوچولو و درسهای از یادرفته
در بخشی از دهمین فصل این کتاب میخوانیم:
«بعد از خداحافظی و رفتن دکتر یونگ، پیرمرد دانا شروع به صحبت کرد: «مراقبه، آموزهی بزرگی است که از مشرقزمین به ما رسیده است. در مراقبهی عمیق، نفس ما در تماس با خویشتن، یعنی بخش ملکوتی وجودمان قرار میگیرد. جالب اینجاست که این روش که امروزه از مشرق میآوریم زمانی توسط کلیسا هم استفاده میشده است.»
گفتم: «شنیدهام کشیشها در بیابان از مراقبه برای آرامکردن ذهنشان استفاده میکردهاند، درست است؟»
شازده کوچولو باخنده گفت: «گویا خیلی چیزها دربارهی بیابان بلدی.»
گفتم: «خب من چطور میتوانم مراقبه کنم؟»
پیرمرد گفت: «هم آسان است و هم دشوار.»
«بله؟ شوخی میکنید؟»
«خودت خواهی دید. من دستورالعملهای سادهای به تو میگویم. مهم آن است که اختیار توجهت دست خودت باشد. باید در ذهنت و بدون هیچ صدایی ذکری را تکرار کنی و هربار توجهت منحرف شد کار را از سربگیری، چون باید سالها تمرین کنی تا موفق شوی همهی توجهت را فقط روی ذکر متمرکز کنی.»
«ذکر چیست؟»
«واژهای که تکرارش میکنی. آیا میخواهی روش انجام مراقبه را یاد بگیری؟»
گفتم: «بله، بله.»
خوشنودی و رسیدن به آرامش
«شازده کوچولو برای بزرگترها» که با ترجمهی «فروغ کیانزاده» در نشر خوب منتشر شده، کتابی ژرف، ساده، روان و کم حجم است که به خوبی میتواند خواننده را در سنین مختلف برای ارتباط با خویشتن راهنمایی کند. لیمانتو در بازآفرینی این اثر، کار مخاطب خود را راحتتر میکند تا در هرمرحلهای از جهانبینی قرار دارد، بیش از پیش «خویشتن» را کشف کند؛ چرا که همنظر با یونگ، بر این باور است که آدمی تنها با کشفِ خویشتن به سعادت و خوشبختی دست مییابد. از این رو با روایت داستانها و اسطورههای مختلف به خوبی طبیعتِ انسان را به تصویر میکشد و لبخندی بر لب خواننده مینشاند.
لیمانتو در توصیف خود و آثارش میگوید: «خوشنودی... چطور میتوانیم خوشنودتر زندگی کنیم؟ این همان مسئلهایست که تمام مطالعات و نوشتههای من را به خود اختصاص داده.»
این نویسنده بر این باور است که کتابها با نقدها و تفاسیر مختلف قابل فهمتر میشوند و بینشهای متفاوتی در زندگی به ما میبخشند. لیمانتو در این باره میگوید: «با مفاهیم روانشناسی یونگی برخی از شاهکارهای ادبی جهان را تفسیر و آموزهها و درسهای مهمی از زندگی را کشف کردهام.»
لیمانتو که مدیرعامل، مذاکرهکننده و سیاستمداری موفق است، در برزیل بیش از سیزده عنوان کتاب به چاپ رسانده است. او پس از بازنشستگی از شغل مدیریتیاش، در هفتاد سالگی تصمیم گرفت تمام وقت مشغول نویسندگی شود. وی علاوه بر کتابهای یونگی، داستان هم مینویسد.