روزنامه شرق نوشت: زمانی کتاب ادبیات فارسی، از آغاز دوران راهنمایی که حالا تبدیل به متوسطه اول شده، جزء پربارترین و باکیفیتترین کتب درسی محسوب میشد. کتاب ادبیات با شعرها و متون نظم و نثری که در آن وجود داشت حتی برای غیردانشآموزان نیز جذاب بود و بسیاری از دانشآموزان علاقهمند به ادبیات، کتاب را حتی پس از پایان تحصیل به یادگار نگه میداشتند تا گاهی آن را تورق کنند و دوباره به داستانها و اشعار زیبایش سرک بکشند.
حالا، اما چندسالی میشود که حذف متون مهم ادبیات از کتابهای درسی در سکوت آغاز شده است؛ مسئلهای که به گفته دبیران ادبیات، از سال ۸۸ کلید خورده و تا امروز ادامه دارد. این موضوع اخیرا در شبکههای اجتماعی دوباره محل بحث شده و کاربران زیادی درباره آن اظهارنظر کردهاند. حدود یک سال از آمدن حجتالاسلام علی ذوعلم به سازمان پژوهش و تألیف کتب درسی میگذرد. برخی از اخبار حکایت از انجام تعدادی از این تغییرات و حذفیات در این دوره دارد.
حجتالاسلام ذوعلم، در گفتگو با «شرق» با تأکید بر اینکه تغییرات اعمالشده ربطی به مدیریت او ندارد، میگوید: «این تغییرات مال الان نیست، اینکه با طراحی کتابهای جدید بخش ادبیات معاصر کلا جابهجا شده مربوط به دوره ما نیست و مال حداقل سه سال قبل است. امسال کتابهای ادبیات تغییری نکرده است و ما هیچچیزی را نه حذف کردهایم و نه تغییر دادهایم».
بهشتینیا، معلم ادبیات آموزشوپرورش و نویسنده، در گفتگو با «شرق» نیز با اشاره به اینکه روند تدریجی حذف متون و اسامی از کتب درسی بیش از ۱۰ سال است که آغاز شده، میگوید: «از سال ۸۴ طرحی آزمایشی برای تغییرات کتب درسی آغاز شد. من آن سال در گروههای آموزشی بودم و سال ۸۷ توانستم نسخه آزمایشی تهیهشده را ببینم؛ نسخهای که بسیار خوب و پرمغز بود. اما سال بعد از همین نسخه آزمایشی یکسری متون حذف شد. بعد آرامآرام اسامی و چند خط از یک مطلب حذف میشد. شاید اگر بگویم این جرحوتعدیلها حتی به یکی از متون غلامعلی حدادعادل هم رسیده باورتان نشود. حدود سه سال پیش، از ادبیات کلاس هفتم و متنی از غلامعلی حدادعادل که درباره زبان فارسی بود بخشی حذف شده است! همان بخشی که میگوید من ایرانی هستم و، چون با زبان فارسی حرف میزنم ایرانیترم. این بخش را حذف کردهاند».
وی در ادامه افزود: «مثلا محمود حکیمی داستانی با نثری بسیار شیوا دارد که درباره حمله مغولها به ایران است، این متن حذف شده است. کتاب ادبیات یازدهم و دوازدهم حذفیات زیادی دارد. اما این مسئله تنها محدود به کتاب ادبیات نیست. در بحث زبان فارسی و قانون و نگارش، تمام مثالهای کتاب را تغییر دادهاند.»
وی در پاسخ به این سؤال که آیا جای این مطالب حذفشده مطالبی آمده که کیفیت خوبی داشته باشند و بشود گفت: اگر فلان مطلب حذف شده درعوض آن یکی مطلب بهتر هم اضافه شده؟ اینطور میگوید: «راستش من چیز بهتری پیدا نکردهام. با وجود اینکه نامهای معتبری در میان مؤلفان دیده میشود، ولی فکر میکنم سازمان پژوهش و برنامهریزی کتب درسی اجازه تغییرات نمیدهد و ما هم جز اعتراض رسانهای کاری از دستمان برنمیآید». این معلم در پایان خاطرنشان کرد: «ادبیات جانمایه تمام دروس است و کتاب مشترک بین همه رشتههاست. حتی در دروس دانشگاهی ادبیات درس مشترک است و نمیشود تغییرش داد و باید خاطرمان باشد که ادبیات حذفنشدنی است. اما چند اتفاق در سالهای اخیر، ادبیات در کتابهای درسی را به بیراهه برده؛ یکی بحث کنکور است که به همین دلیل سالهاست نگاه تستی بر ادبیات غالب شده. در این شرایط برای دانشآموزان مهم نیست متن از کیست و فقط تستزدن مهم است، از طرفی، چون حجم متون کتاب بالاست، به همین دلیل معلم هم وقت نمیکند حرفی بزند و شعری بخواند. این در حالی است که معلم اگر ذوق نداشته باشد نمیتواند زیبایی ادبیات فارسی را به دانشآموز منتقل کند. به نظر میرسد مسئولان فعلی تدوین کتب درسی روی ادبیات فاخر حساس هستند و معمولا متونی که حماسی یا اعتراضی بوده حذف شده است».
مطابق پیگیریهای خبرنگار «شرق»، حذف دروسی مانند «غزل در این سرای بیکسی» اثر سایه، «غزل جوانی» رهی معیری، شعر «به کجا چنین شتابان» شفیعیکدکنی، شعر «باغ بیبرگی» اخوانثالث، یک داستان از غلامحسین ساعدی، یک داستان از بزرگ علوی، داستان «موسی و شبان»، رباعیات خیام، داستان «هدیه سال نو» اثر ا. هنری و داستان «سیاحتنامه ابراهیمبیگ» به صورت کامل حذف شدهاند. همچنین سه جمله از داستان قاضی بست، نام صادق هدایت از داستان کباب غاز جمالزاده، بخشهایی از خاطرات اسلامیندوشن، نام محمود دولتآبادی، نام مشفق کاظمی و عباس خلیلی و شعر مادر ایرجمیرزا نیز از دیگر حذفیات هستند و بهجای این حذفیات از آثار رضا امیرخانی، علی سهامی، امیریاسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاهبداغخان، فاضل نظری، عیسی سلمانیلطفآبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا و ضیاءالدین شفیعی اضافه شدهاند.
محمد هاشمی، کارشناس آموزشی، نیز در گفتگو با «شرق» در همین رابطه اینطور میگوید: «من هم در جریان جزئیات حذفیات از کتب درسی هستم، اما حقیقت چیزی نیست که در شبکههای اجتماعی مطرح میشود و داستان را بزرگ میکنند؛ مثلا گفته میشود شاهنامه فردوسی از کتابهای درسی حذف شده، اما واقعیت این است که شاهنامه نهتنها حذف نشده، بلکه حجم پرداختن به آن بسیار هم اضافه شده است».
وی میافزاید: «دلیل اینکه چرا برخی از دروس حذف شدهاند را نمیشود بیان کرد، این حذفیات به صورت عمده مال امسال نیستند و هر سال بر اساس نظام آموزشی تغییراتی در کتب اتفاق افتاده؛ مثلا سال گذشته در درس علوم تغییراتی داشتیم، امسال هم نهتنها در کتاب ادبیات، بلکه در کتاب ریاضی هم تغییراتی اعمال شده است. دلیل این جابهجایی و تغییرات را نمیتوانم درک کنم، اما میدانم بر اساس تغییراتی که در دفتر تألیف کتب درسی اتفاق میافتد این تغییرات اعمال میشود».
وی همچنین تصریح کرد: «نکته اصلی این است که باید دید این تغییرات چه تأثیری در نظام آموزشی دارد؟ با حذفکردن مطالبی که در سالهای گذشته بخشی از خاطره جمعی و اشتراکی بین دانشآموزان بوده، مثل داستان بزرگ علوی یا مسافرت آقای هاشمی در کتاب اجتماعی، نوستالژی مشترک نسلی از دست میرود. از طرفی باید توجه کرد که سرانه مطالعه در کشور ما بسیار پایین است و با حذف مفاخر از کتابهای درسی، بچههای ما با آثار و نامهای مهمی مانند محمود دولتآبادی و صادق هدایت آشنا نمیشوند و فرصت آشنایی با ادبیات کهن گرفته میشود. نکته بعدی در این زمینه اطلاعرسانینکردن قبل از شروع سال درباره این تغییرات است که برای معلمان مشکلساز میشود. امسال توزیع کتب را از فروش لوازمالتحریر جدا کردند و به مدارس سپردند و برخی دانشآموزان ما تا ۲۴ مهر کتاب نداشتند و دبیر هم نمیدانست چه تغییراتی در کتاب ایجاد شده. این عدم اطلاعرسانی باعث سردرگمی معلم میشود. سال گذشته فلان شعر در کتاب درسی بوده و الان نیست و دلیلش را اگر کسی بپرسد، معلم نمیداند چه جوابی بدهد».