فرارو- قسمت سیزدهم سریال کمدی هیولا به کارگردانی مهران مدیری، دو شنبه ۷ مرداد ماه ۱۳۹۸ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است: «همهی شواهد و مدارک برای قربانی شدن هوشنگ آماده شده. حلقهی پیرامون او هر لحظه تنگتر میشود. اما در آخرین لحظه یک عکس همه چیز را عوض میکند...»
برای خرید حلال و دانلود قانونی قسمت 13 سریال هیولا با حجم نیم بها اینجا کلیک کنید"
در این قسمت از هیولا بخش دیگری از هرز پریدنهای اعضای هیئت مدیره به خصوص آقای کامروا و خانم زحمت کش را میبینیم. فلور، همسر کامروا، عکسی از همسرش به همراه خانم زحمت کش پیدا میکند که در خارج از کشور و با وضع بدی گرفته شده است!
با رو شدن دست کامروا پیش همسرش، او به جای ایجاد تنشهای مرسوم و درخواست طلاق و... تصمیم میگیرد که استفادهی مالی از همسرش را بیشتر کند و آبرویش را تهدید کند. فلور همچنین تصویر کامروا را از عکس حذف میکند و عکس خانم زحمت کش با پوشش نامناسبش را پخش میکند.
چمچاره در ادامهی تعقیب و گریزش با هوشنگ، سری به بانک خاف میزند و با کمک متصدی بانک از موجودی حساب او مطلع میشود. موجودی حساب باور نکردنی بیست میلیارد تومانی. این مبلغ زندگی و خواب و خوراک چمچاره و همسرش مینا را مختل میکند و آنها سوگند میخورند که از شرافتها انتقام بگیرند!
هوشنگ شرافت که سرگرم پول دار شدن و طرقی است، از فعالیتهای جدید مادرش بی خبر است. آشنایی مهری خانم با مردی که از اقوام یکی از اعضای هیئت مدیره است و تصمیمشان برای ازدواج، تاثیر روحی بدی روی هوشنگ میگذارد و او تازه متوجه میشود که در چه مسیری پا گذاشته است و چگونه مشغول بازی با آبروی چندین و چند سالهی خاندانش است، اما راه برگشتی ندارد.
از طرف دیگر ماموران مبارزه با جنگل خواری قدم به قدم به شرکت یاران جنگل نزدیکتر میشوند و بعد از دستگیری اعضای هیئت مدیرهی تقلبی و رفتن به آدرسهای اشتباهی، دیگر با دستگیری متهم اصلی پرونده، ه. ش. فاصلهای ندارند. کامروا و اعضای هیئت مدیره هم که از این موضوع با خبر میشوند دیگر هر چه خلاف و پرونده دارند را به گردن او میاندازند.
کامروا: یه خبر دارم براتون. هیئت مدیرهی یاران جنگل دستگیر شدند و الان مامورین در یه قدمی دستگیری آقای ه. ش. هستند. کسی کار ناتمومی با این پرونده نداره؟ یه گردنی هست میتونیم همه چیزو بندازیم گردنش...!
موتور هیولا گرم شده است و شوخی وها و کنایههای گزنده اش بیش از پیش چشم گیر شده است. پرداختن به مقوله معاملات آثار هنری و نشان دادن فردی همچون ژابیز و رفتاری که در انتها با او میشود کنایه و انتقاد تندی به هنرمندانی است که روح و قلم و وجدان خودشان را به صاحبان پولهای باد آورده و کثیف میفروشند و در آخر این قدرتمندان تا شیرهی وجودی این هنرمند را هم میمکند و از مرگش هم مال میسازند.
در هیولا شاید به جز یکی دو مورد هر چیزی که گفته میشود موضوع جدید و ناشنیدهای نیست و ما آن را هر روزه در جامعه و دور و اطرافمان میبینیم.
در واقع آنچه در سریال «هیولا» نشان داده میشود تصویری از مناسبات سرمایهداری رفاقتی است که سالمترین افراد جامعه را هم در معرض انواع فساد قرار میدهد.
در این میان آن چه هیولا و حرفها و انتقادات اجتماعی اش را از سایر آثار متفاوت میکند پرداخت درست به این موضوعات و مهمتر از آن جای گرفتن خوب این مسائل در جهان کلی اثر است.
بعد از گذشت سیزده قسمت الفبای جهان هیولا برای ما قابل لمس است و در واقع سریال کاری کرده است که ما این جهان را با مختصات خاص خودش، با ژستها و رفتارهای کاراکتر هایش و... بپذیریم.